اما و اگرهای هوشمندسازی در معدن
هوشمندسازی در زنجیره ارزش معدن، که تا چند سال پیش مفهومی نو و دور از ذهن بهنظر میرسید، امروزه به یک ضرورت استراتژیک تبدیل شده است. این تحول با چالشهای فنی و اجرائی پیچیدهای همراه است، اما برای افزایش بهرهوری، بهبود ایمنی و کاهش هزینهها در صنعت معدن اجتنابناپذیر است. صنعت معدن، بهعنوان یکی از قدیمیترین و مهمترین بخشهای صنعتی در اقتصاد ایران، تاکنون از طریق افزایش مقیاس عملیات و استفاده از فناوریهای جداسازی (فرآوری) توسعه یافته است.

هوشمندسازی در زنجیره ارزش معدن، که تا چند سال پیش مفهومی نو و دور از ذهن بهنظر میرسید، امروزه به یک ضرورت استراتژیک تبدیل شده است. این تحول با چالشهای فنی و اجرائی پیچیدهای همراه است، اما برای افزایش بهرهوری، بهبود ایمنی و کاهش هزینهها در صنعت معدن اجتنابناپذیر است. صنعت معدن، بهعنوان یکی از قدیمیترین و مهمترین بخشهای صنعتی در اقتصاد ایران، تاکنون از طریق افزایش مقیاس عملیات و استفاده از فناوریهای جداسازی (فرآوری) توسعه یافته است.
امروزه با چالشهایی مانند کاهش منابع معدنی و مسائل زیستمحیطی، نیاز به افزایش ایمنی و بهرهبرداری از معادن با عیار پایین مواجه است. مکانیزاسیون و هوشمندسازی معادن میتواند پاسخ مناسبی به این چالشها باشد. فناوریهای نوین مانند اینترنت اشیا (IoT)، هوش مصنوعی، پهپادها و سیستمهای خودکار، امکان بهبود دقت، کاهش هدررفت منابع و بهینهسازی فرایندهای تولید را فراهم میکنند، اما هدف نهایی، ایجاد یک پلتفرم یکپارچه مبتنی بر دادههاست که تمامی زنجیره ارزش معدنکاری را پوشش دهد.
برای تحقق این امر و هوشمندسازی در زنجیره ارزش معدن، رعایت چندین الزام اساسی ضروری است:
1. تأمین زیرساختهای فنی و فناوری: استفاده از تجهیزات خودکار، حسگرهای هوشمند و شبکههای ارتباطی پایدار مانند فناوری 5G برای کاهش زمان تأخیر و بهبود دقت عملیات
2. آموزش و توسعه منابع انسانی: تربیت نیروهای متخصص برای کار با فناوریهای پیشرفته و مدیریت سیستمهای هوشمند و توجه به ابعاد غیرفنی و انسانی پروژههای هوشمندسازی
3. حمایتهای قانونی و مالی: دولت باید با اعطای تسهیلات مالی، کاهش مالیات و تسهیل واردات تجهیزات پیشرفته، زمینه را برای سرمایهگذاری در این حوزه فراهم کند. همچنین، ایجاد چارچوبهای قانونی برای ایمنی کارگران و کاهش آسیبهای زیستمحیطی ضروری است.
4. تأمین مالی و جذب سرمایهگذاران: هزینههای بالای خرید تجهیزات و توسعه زیرساختها نیازمند حمایت مالی دولت و جذب سرمایهگذاران خارجی است.
5. تحقیقات و توسعه (R&D): سرمایهگذاری در پروژههای تحقیقاتی برای نوآوری در حوزههایی مانند اتوماسیون، هوش مصنوعی و پردازش دادهها.
در نهایت، مکانیزاسیون و هوشمندسازی معادن نهتنها بهرهوری و رقابتپذیری معادن ایران را افزایش میدهد، بلکه با کاهش مخاطرات زیستمحیطی و ارتقای ایمنی، به توسعه پایدار این صنعت کمک میکند. بازیگران این حوزه میتوانند با بهرهگیری از فناوریهای نوین و سرمایهگذاری هدفمند، جایگاه خود را در صنعت معدن جهانی ارتقا دهند. اما این مهم نیازمند همکاری صنعت و اکوسیستم نوآوری در ایران است. برای رسیدن به یک گفتوگوی سازنده، اذعان به حضور میانداران نوآوری برای ارتباط پایدار بین اکوسیستم نوآوری و بازیگران اقتصاد متداول در زنجیره ارزش معدن لازم است؛ کنشگرانی که با تبدیل ادبیات طرفین گفتوگو، امکان رسیدن به «فهم مشترک» درباره یک موضوع واحد را فراهم میکنند.
اکوسیستم نوآوری در ایران، اگر نگوییم به بلوغ رسیده، حداقل امروز یکی از بازیگران پرشور اقتصاد ایران قلمداد میشود. حوزهای که تحت تأثیر تحولات بینالمللی در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات رشد سریعی داشته و توجه سایر بخشهای اقتصادی را به خود جلب کرده است. این رشد باعث شده اجزای مختلف اقتصاد به استقبال فناوری بروند و برای گرفتن سهمی از این اقتصاد نوظهور تلاش کنند. اما الزامات این همکاری نیازمند رسیدن به یک درک مشترک از مفهوم «اقتصاد دیجیتال» است.
بدیهی است رسیدن به این درک مشترک مستلزم گفتوگوی مستمر میان این دو بخش است. توسعه متوازن میان صنعت و اکوسیستم فناوری موجب پیشرفت در این حوزه خواهد شد و هرگونه نبود توازن نهتنها نتیجهای در پی نخواهد داشت، بلکه ممکن است تجربههای پرهزینهای رقم بزند که طرفین را برای همکاریهای آینده محتاطتر میکند. مشاهدات نشان میدهد انتظارات اکوسیستم نوآوری از بازیگران اقتصاد متداول در سطوح مختلف، بیشتر در تزریق سرمایه نقدی به این حوزه خلاصه میشود. درحالیکه ظرفیتهای دیگری مانند بازارسازی برای محصولات نوآورانه، توان چانهزنی با رگولاتورها، توسعه بازار و ارتباط با صنایع، استفاده از دانش مالی و حقوقی، و حتی همکاری برای حضور در بازارهای بینالمللی از سوی اکوسیستم نوآوری نادیده گرفته میشود. از سوی دیگر، بازیگران اقتصاد متداول در زنجیره ارزش معدن نیز با چالشهایی مانند ناآگاهی از ضرورت پروژههای هوشمندسازی در زنجیرههای ارزش خود، ناآشنایی با روشهای سرمایهگذاری خطرپذیر و مدیریت ریسک، نبود همکاری در احصا و اولویتبندی مسائل برای یافتن راهحلهای نوآورانه، و نادیدهگرفتن عنصر زمان در تأمین سرمایههای مورد نیاز استارتاپها مواجهند. گفتوگوی پایدار میان صنعت و اکوسیستم نوآوری به منظور شکلگیری اولین داستانهای موفقیت برای تسریع این رویکرد در بدنه صنعت ایران ضروری است.