دیوارکشی در برابر حق به شهر
پرده اجرای نمایشی در تئاتر شهر کنار رفته است: «دیوارکشی در برابر حق به شهر». از آن هنگام که انسانها در روند تکامل تاریخی خود شهرها را به وجود آوردند، به اهمیت و نقش فضاهای عمومی شهری در تنظیم و شکلدادن به مناسبات اجتماعی و انسانی واقف بودند. به همین دلیل در همان هستههای نخستینِ اولین زیستگاههای متمرکز بشری، فضاهای باز (میدانگاه) در آنها شکل میگرفت که مکانی بود برای گفتوگو، تجارت، اجرای مناسک و سایر فعالیتهای مدنی که انسان از آنجا که موجودی اجتماعی است، به انجام آنها نیاز دارد. شهر بدون فضای عمومی شهری بیمعناست. این فضاها که ملک مشاع شهروندان و متعلق به همه اهالی شهر است، همانجایی است که خاطرات ذهنی مشترک مردم در آن اتفاق میافتد و از ارکان اصلی شکلگیری حس همبستگی اجتماعی و مدنی در یک جامعه سالم محسوب میشود.
بابک شکوفی - معمار
پرده اجرای نمایشی در تئاتر شهر کنار رفته است: «دیوارکشی در برابر حق به شهر». از آن هنگام که انسانها در روند تکامل تاریخی خود شهرها را به وجود آوردند، به اهمیت و نقش فضاهای عمومی شهری در تنظیم و شکلدادن به مناسبات اجتماعی و انسانی واقف بودند. به همین دلیل در همان هستههای نخستینِ اولین زیستگاههای متمرکز بشری، فضاهای باز (میدانگاه) در آنها شکل میگرفت که مکانی بود برای گفتوگو، تجارت، اجرای مناسک و سایر فعالیتهای مدنی که انسان از آنجا که موجودی اجتماعی است، به انجام آنها نیاز دارد. شهر بدون فضای عمومی شهری بیمعناست. این فضاها که ملک مشاع شهروندان و متعلق به همه اهالی شهر است، همانجایی است که خاطرات ذهنی مشترک مردم در آن اتفاق میافتد و از ارکان اصلی شکلگیری حس همبستگی اجتماعی و مدنی در یک جامعه سالم محسوب میشود.
در دوران معاصر و دهههای اخیر اهمیت فضاهای شهری و حقوق مسلم شهروندان به عنوان جزئی از حقوق بنیادین بشری موضوع بحث و بررسی بوده و به تدوین منشور حق بر شهر در سال 2004 در برزیل انجامیده است. در این منشور، حق به شهر عبارت از دسترسی همگان به منافع شهر با توجه به دو اصل پایداری و عدالت اجتماعی و با تأکید بر حق جمعی تمامی ساکنین شهر تعریف شده و یکی از مهمترین موارد منشور، حق لذتبردن از شهر با رعایت اصول پایداری، دموکراسی و عدالت اجتماعی برای ساکنین است.
در شرایطی که سیاستگذاران شهری دنیا با مطالعات و تدوین منشور حقوقی به دنبال بهبود و افزایش فضاهای عمومی شهری هستند، در کمال تعجب میبینیم که در تهرانی که از کمبود شدید فضاهای عمومی مناسب رنج میبرد، برخی از مدیران تصمیم گرفتهاند یکی از معدود فضاهای عمومیِ باکیفیت تهران را که در کنار مهمترین محور شهری و عنصر هویتی شهر یعنی خیابان ولیعصر قرار گرفته است، با دیوارکشی به دور محوطه تئاتر شهر از مردم شهر بربایند و تهران را به لحاظ وجود فضاهای همگانی پیاده از امروز هم فقیرتر کنند.
اهمیت و حساسیت موضوع زمانی روشن میشود که توجه کنیم این ضربه به فضای همگانی شهری تهران، درست در مکانی اتفاق میافتد که در سلسلهمراتب فضاهای همگانی کلانشهر تهران یکی از مهمترین مکانهای هویتی محسوب میشود؛ یعنی تقاطع دو ستون فقرات اصلی شمالی-جنوبی و شرقی-غربی تهران (خیابان ولیعصر و انقلاب). این مکان به لحاظ ارتباط شهروندان با فضای شهری پیش از این هم با اجرای پروژههایی مانند زیرگذر و نصب موانع مختلف و... دچار آسیبهای جدی شده بود، ولی حصارکشی اطراف تئاتر شهر تیر خلاص را به یکی از مهمترین فضاهای عمومی شهرمان شلیک خواهد کرد. انقطاع ارتباط فضایی محوطه اطراف تئاتر شهر از پیادهروهای ولیعصر، انقلاب و همچنین پارک دانشجو کلا آن فضا را به لحاظ شهری از حَیّز انتفاع ساقط میکند.
در توضیح دلیل دیوارکشی به دور بنا، بهانه حضور مقطعی برخی از معتادان و آسیبدیدگان اجتماعی عنوان شده است. این دقیقاً بدویترین و اشتباهترین نوع برخورد با یک مسئله در فضای شهری است.
برای ارتقاء کیفیت اجتماعی، زیستی و فضایی مکان فوق، راههای متعددی وجود دارد که در چارچوب دانش شهرسازی امروز به تفصیل بدان پرداخته و در صدها نمونه موفق در سراسر جهان اجرا شده است. محوطه باز اطراف تئاتر شهر ظرفیت تبدیلشدن به یک فضای همگانی بسیار پویا و موفق شهری را داراست. با توجه به موقعیت شهری استثنائی این مکان و در هماهنگی کامل با بنا، میتوان با کمترین هزینه ولی با دردستداشتن یک طرح اندیشیده و حسابشده آن فضا را به یک میدانگاه عمومی فرهنگی ارتقا داد تا به ارتقاء سیما و بافت اجتماعی مکان آن منجر شود. اساساً اهمیت بسیاری از مراکز فرهنگی مهم مشابه در دنیا وابسته به حضور و جوشش اجتماعی و مدنی جریانیافته در محوطه پیرامون آنهاست. برای مثال فضای باز جلوی مرکز فرهنگی ژرژ پمپیدو که یکی از پویاترین و جذابترین میدانگاههای فرهنگی پاریس است.
خوشبختانه در سالهای اخیر توجه اهل فرهنگ و روشنفکران به اهمیت بناها و فضاهای شهری مرکز شهر جلب شده است. گشایش دهها نمایشگاه هنری، کافه و مراکز فرهنگی در مرکز شهر توسط بخش خصوصی مؤید این حرکت است. همچنین وجود دانشگاههای اصلی و مهم تهران در نزدیکی این فضا ظرفیت مهم دیگری است که میتواند ما را به حضور بیش از پیش اهل فرهنگ و دانشجویان در آن فضا رهنمون سازد و چهره اجتماعی فضا را چند پله ارتقا دهد. برای این حضور اجتماعی باید طرح و برنامه داشت نه ایده دیوارکشی.
در هماهنگی با تئاتر شهر میتوان رویدادهای فرهنگی مختلف مانند تئاترهای فضای باز، موسیقی و انواع اجراهای نمایشی و همچنین مناسک را در آن فضا برنامهریزی و سپس آن فضا را برای حضور مخاطبان این برنامهها آماده کرد. این کار نیاز به هزینه زیادی ندارد؛ فقط به اراده و دانش نیاز دارد.
درمورد دیوارکشی دور تئاتر شهر، به مدیران فعلی یک توصیه دارم؛ آن را نسازید و به مدیران آینده هم فقط یک توصیه؛ اگر قبلیها آن را ساختند در اولین فرصت از چهره شهر پاکش کنید.