اسکندر مختاری در گفتوگو با «اهالی» نسبت به آینده دیوارکشی به دور تئاتر شهر هشدار میدهد
آخر و عاقبت دیوارکشی دور تئاتر شهر
مدتهاست که اهالی هنر و تئاتر از وضعیت آسیبهای اجتماعی و جولان دستفروشان در اطراف تئاتر شهر گلایه دارند و مدیران شهری نیز برای استجاب عدهای از اهالی تئاتر، جلسات مختلف گذاشته و طرحهای عملیاتی زیادی برای ساماندهی دستفروشان و جمعآوری معتادان انجام دادند، اما نتوانستند دل عدهای از اهالی تئاتر شهر را به دست آورند و نهایتا با اینکه مدیران شهری بارها و بارها قول داده بودند که نمیخواهند به دور تئاتر شهر دیوار بکشند، اما کشیدند. هفته گذشته نیز وزیر فرهنگ کلنگ طرح آنچه ساماندهی نامیده را بر زمین زد و رسما ساخت دیوار به دور تئاتر شهر آغاز شد، اما این دیوارکشی ابهامات زیادی دارد؛ اینکه آیا واقعا دیوار پاسخگوی دغدغه اهالی هنر است؟ آیا باعث جدایی هنر و مردم نمیشود؟ چشمانداز و سرانجام آن چه میشود؟ درمورد وضعیت ساختوساز در اطراف تئاتر شهر و سرانجام دیوارکشی آن، با اسکندر مختاری استاد دانشگاه و پژوهشگر معماری و میراث فرهنگی به گفتوگو پرداختیم.
مژگان انصاری: مدتهاست که اهالی هنر و تئاتر از وضعیت آسیبهای اجتماعی و جولان دستفروشان در اطراف تئاتر شهر گلایه دارند و مدیران شهری نیز برای استجاب عدهای از اهالی تئاتر، جلسات مختلف گذاشته و طرحهای عملیاتی زیادی برای ساماندهی دستفروشان و جمعآوری معتادان انجام دادند، اما نتوانستند دل عدهای از اهالی تئاتر شهر را به دست آورند و نهایتا با اینکه مدیران شهری بارها و بارها قول داده بودند که نمیخواهند به دور تئاتر شهر دیوار بکشند، اما کشیدند. هفته گذشته نیز وزیر فرهنگ کلنگ طرح آنچه ساماندهی نامیده را بر زمین زد و رسما ساخت دیوار به دور تئاتر شهر آغاز شد، اما این دیوارکشی ابهامات زیادی دارد؛ اینکه آیا واقعا دیوار پاسخگوی دغدغه اهالی هنر است؟ آیا باعث جدایی هنر و مردم نمیشود؟ چشمانداز و سرانجام آن چه میشود؟ درمورد وضعیت ساختوساز در اطراف تئاتر شهر و سرانجام دیوارکشی آن، با اسکندر مختاری استاد دانشگاه و پژوهشگر معماری و میراث فرهنگی به گفتوگو پرداختیم.
شهرداری و وزارت ارشاد در حال اجرای طرح دیوارکشی پیرامون ساختمان تئاتر شهر است؛ نظر شما در اینباره چیست و آیا این طرح در راستای محافظت از ساختمان تئاتر شهر است یا بین مردم و هنر جدایی ایجاد میکند، یا خالصسازی است؟
نکته قابل توجه این است که ما هنوز طرحی ندیدیم و صرفا مصاحبههای خانمی (طراح طرح) را که در یک خبرگزاری منتشر شده، شنیدیم. این خانم ادعا میکند آدم بسیار مهم و هنرمند خیلی توانایی است و این طرح را داده است. این طرح تاکنون انتشار پیدا نکرده و هیچکس هم دربارهاش حرفی نمیزند. حتی میراث فرهنگی هم اظهار بیاطلاعی کرده و این بیشتر من را نگران میکند؛ چون از طرحی صحبت میکنند و وزیر ارشاد هم کلنگ میزند، اما جزئیات و پلنهای طرح هیچ کجا نیست تا دقیقا متوجه شویم که میخواهند چه کار کنند. به گونهای که آن خانم از ساخت یک فضای آیینی صحبت میکند و اصلا نمیگوید که در حریم یا در عرصه میخواهند این کار را انجام دهند، چراکه عرصه و حریم آن است که میراث فرهنگی تعیین میکند و در آن نباید چیزی ساخت یا اصلاحاتی به عمل آورد مگر با نظر میراث فرهنگی. کلنگی که وزیر زده، در عرصه است و مثل این میماند که بخواهند در حیاط یک اثر تاریخی چیزی بسازند که این کار قطعا درست نیست. اینجا قبلا اینطور بود که اگر کسی میخواست مراسمی برگزار کند چه تئاترهای خیابانی، تعزیه و رویدادهای اینچنینی و چه رویدادهای آیینی در محوطه برگزار میکردند. چه کسی گفته حتما باید اتاق گریم و لباس داشته باشد که خانم طراح از آن حرف میزند. از نظر کارشناسی جدا کردن محوطه اطراف تئاتر شهر از پارک دانشجو یک غلط معمارانه است؛ چراکه این دو با هم زندگی میکنند و باید با هم کار کنند و مکمل همدیگر هستند. پارک دانشجو حیاط تئاتر شهر است و اینطور طراحی شده تا مثلا خانمی که با بچهاش میآید بتواند به تئاتر شهر نزدیک شود و بچه بپرسد اینجا کجاست. یا وقتی کسی از تئاتر بیرون میآید در این پارک استراحت کند، قرار بگذارد، گفتوگو کند و از این پارک و سایهاش، نمایش و آثار هنریاش استفاده کند. قرار نیست هرکدام برای خودشان باشند. هم تئاتر شهر و هم پارک دانشجو در اصل دارای یک موجودیت هستند و باید با عرصههای عمومی همجوار در کنار خیابان ولیعصر و انقلاب پیوند داشته باشند. مثل این میماند که بخواهند در فضاهای عمومی به طور مرتب اجزا را از هم جدا کنند که دلیلی ندارد این کار را بکنند. یا مانند اینکه در پیادهرو یک دیوار بکشند و بگویند این طرف میشود بساط دستفروشی باشد و آن طرف فقط راه بروند. اینجا معبر نیست و مقصد است.
شما معتقدید که نباید فضای بوستان دانشجو و تئاتر شهر را از هم جدا کرد، اما مدیران، آسیبها و شرایط بوستان را نیز قبول ندارند.
باید به موقعیت جغرافیایی این منطقه توجه کنید؛ چراکه اگر بگویند مهمترین نقطه در تمام خیابان ولیعصر کجاست، از نظر اجتماعی و فرهنگی از پارک دانشجو و تئاتر شهر نام میبرند. در تمام طول محور انقلاب بهترین درنگگاه پارک دانشجو و تئاتر شهر است و از اینجا بهتر نداریم. این دو ساختمان چشم و چراغ دو شریان اصلی شهرند که ساختار شهر تهران بر آن و نیز بر این «به علاوه» یعنی خیابان ولیعصر و خیابان انقلاب استوار شده است. اینکه میگویند این نقطه به هم ریخته است، اگر از آن نگهداری کنند میتواند بههمریخته نباشد. اصلا آن را نگهداری نکنند و به دست هنرمندان بسپارند، خودشان نگهداری میکنند. چرا پارک دانشجو اینقدر به هم ریخته است؟ همهجای آن کثیف و بههمریخته است. آب در حوضها نیست، مجسمههایش کثیف است، قسمت جنوبی تبدیل به زبالهدانی شده و توالتهایش ویرانه است. اینقدر در این پارک بوته کاشتند که پارک، توانایی خود را از دست داده، هیچ وقت در آبنماهایش آب نیست. نیمکتهایش مرتب نیست؛ اصلا کسی دلش نمیخواهد آنجا بایستد. مگر نمیگویند یک ملت متمدن چندهزار سالهایم و اینجا پایتخت این ملت است و منشور اول حقوق بشر را نوشتیم. آیا ملتی که اولین منشور حقوق بشر را نوشته این فضای عمومی در مهمترین نقطه شهرش است؟ مگر نمیگوییم اینجا امالقرای مسلمین است؛ این چهره امالقرای مسلمین است؟
مدیران شهری و هنری میگویند مسئله اصلی ساماندهی، دستفروشان هستند. باید برای آنها فکری کرد نه اینکه دیوار کشید. آیا دیوارکشی مسئله را سامان میدهد؟
اصلا مسئله اینجا مسئله دستفروشان است؟ شهرداری هر وقت بخواهد میتواند مسئله دستفروشان را حل کند. به دنبال چه هستند و برای چه حصار میخواهند؟ چرا برای شهر مسئله درست میکنند؟ جداشدن این دو بخش از یک اثر واحد خودش یک آسیب است؛ یعنی آسیب جدیدی به شهر وارد میکنند. هم طرح میراث فرهنگی و هم اقدامی که وزارت ارشاد میخواهد انجام دهد غلط است و نباید این دو (بوستان و تئاتر شهر) را از هم جدا کنند. اگر جلوی حریم را با یک نرده محصور کردند، از آن به بعد به وزارت ارشاد میگویید مسئول این سمت نرده تویی و فردا در آنجا یکسری آدم به نام بازار هنر بساط میکنند و تئاتر شهر میگوید به اینها اجازه دادم بساط کنند، چون پول نداشتم و برای اینکه آنجا را درست کنم به این افراد دادم و اینجا بازارچه هنری است؛ یعنی دکان جدایی از دکان شهرداری در آنجا راه میافتد. تا الان میتوانستیم به شهرداری بگوییم بساط دستفروشان را جمع کند و از این به بعد به او هم نمیتوانیم بگوییم. شما دقت کنید بازارچه خوداشتغالی در کنار موزه فرش، اول نامش بازارچه هنر بود، اما حالا زورآباد شده و پر از آشغال است و همه ادعای مالکیت دارند.
آخر و عاقبت این جداسازی هم همین میشود؟
آخر و عاقبت این جداسازی ظهور بازارهای جدید مانند بازارچه خوداشتغالی کنار موزه فرش در خیابان کارگر است. درمورد دلایل ظهور این پدیده غیرهنری هم از هر کس بپرسید، میگوید من نبودم و دیگری بود و حالا اقدامات غیرعلمی و غیرکارشناسی درست روی شاخصترین مکان که محل تلاقی دو محور اصلی شهر است، یک لکه کثیفی اتفاق میافتد که اهل تئاتر هم به آنجا مراجعه نمیکنند. این در حالی است که برای بهبود شرایط آنجا باید رسیدگی کنند؛ باید حوضها را تمیز و پر از آب و بوتههای درختان را ساماندهی کنند؛ چراکه هر کس هر چه دستش آمده در آنجا کاشته است. باید چمنهایش را درست کنند، محیط بازی بچهها را رنگ کنند، کافه و پفکفروشی پایین را بردارند و محل استقرار معتادان را جمع کنند و یک فضای امن ایجاد کنند تا خانوادهها بتوانند در آنجا حرکت کنند و یک فضای آسایشی درست کنند تا سالمندان در این پارک بنشینند. یک مثال بزنم تا مخاطبان به راحتی متوجه شوند: فضای شهری مثل خود آدم میماند و اگر فرد موهایش را اصلاح نکند خیلی زشت میشود. باید اینجا را به سلمانی و حمام ببرند نه اینکه با طرحهای جداکننده، گردنش را بزنند که تئاتر شهر یک طرف و بدنش (بوستان دانشجو) طرف دیگر باشد. مطمئن باشید در آینده شرایطی پیش میآید که به هرکسی بگویید چرا؟ میگوید این به من مربوط نیست.
بهانه مدیران و مجریان این است که فضای پارک دانشجو به خاطر آسیبهای اجتماعی که دارد به فضای تئاتر شهر لطمه میزند؟
اصلا اینطور نیست؛ چه موقعی که پارک حصار داشت و چه در دوره کرباسچی که حصار پارک را برداشتند، پارک به یک عرصه شهری که بین اقشار مختلف تقسیم شده تبدیل شده بود. کنار خیابان انقلاب اقشاری که میگویند صدمه زدند، بودند؛ عمق پارک در اختیار سالمندان است، جنوب آبنماها و سمت تئاتر شهر در اختیار خانوادهها و کنار کوچه جنوبی در اختیار معتادان بود و هنوز هم هست. نمیتوان یک فضا را بدون ادراک فضا درست کرد. اینکه بگویند میخواهیم ظرفیت یکی دو گروه از استفادهکنندهها را کم کنیم، راهش این نیست که تئاتر شهر را جدا کنند چراکه شرایط را بدتر میکنند. این مجموعه محل آسایش سالمندان و خانوادهها است و دانشجویان زیادی آنجا هستند؛ کسی که به تهران میآید در اینجا در مقابل تئاتر شهر مینشیند؛ حالا او را جدا کنید و بگویید شما مشتری پارک یا تئاتر هستید؟ تأثیرگذاری روی بهرهبرداری از پارک یک کار اجتماعی است، نه فیزیکی؛ باید برای پارکی که مرکز تبادلات فرهنگی در مهمترین فضای عمومی شهر است فکر کرد، وقت گذاشت، جلسه گذاشت و گفتوگو کرد. این مال من است و آن مال من نیست مسئله را حل نمیکند. بهرهبرداری از تئاتر شهر از اول هم در اختیار وزارت ارشاد بوده است.
اگر شما بودید با توجه به دغدغهای که هنرمندان و مردم دارند، چه راهحلی داشتید؟ اینها معتقدند ما هزاران راهحل را بررسی کردیم و در آخر به اینجا رسیدیم؛ هر چند به نظر میرسد حرفشان درست نیست و اولین راه را بهترین راه دانستند.
اول مدیریت فضا را ساماندهی میکردم؛ هم ساماندهی کالبدی و هم محتوایی، با کمک خود اقشار بهرهبردار؛ یعنی با اهل محله رودکی، اهل تئاتر و فرهنگ صحبت میکردم و اینجا را با مراقبت و نظارت بیشتر حتی به صورت داوطلبانه مدیریت میکردم. دوم اینکه در افراطیترین حالت دیوار کوتاهی را که کرباسچی برداشت، سر جایش میگذاشتم؛ یعنی یک نرده کوتاه که فقط فضا را تعریف میکند دور پارک میکشیدم و ورودی شرقی و غربی را هم برمیداشتم و اصلا نیاز نیست المان ورودی باشد. به پارک رسیدگی میکردم، اشکالاتش را برطرف میکردم، ساماندهی فضای سبز میکردم، آبنماها را درست میکردم، مجسمههایش را تمیز میکردم، هر روز مراقبت میکردم و قطعا دیگر شاهد چنین پدیدههایی در شهر نبودیم.