تأملی بر ویژگیهای طرح معماری و فضای پیرامونی ساختمان تئاتر شهر
تئاتر دربندِ شهر
تئاتر شهر بهعنوان تئاتری در مقیاس ملی، از روز تولدش تاکنون توانسته هویت فرهنگی و اجتماعی مستقلی برای خود داشته باشد و به کانونی جمعی و شهری برای جوانان و هنردوستان بدل شود. بنا در طراحی معماری، فرم و جانمایی خود به نحوی سازمان یافته که با کارکرد شاخص خود، به یکی از نشانههای شهری نیز بدل شده است. بنا از چند جنبه ارزش دارد که مهمترین آن مربوط به کارکرد است.
نگار منصوری - پژوهشگر معماری معاصر ایران
تئاتر شهر بهعنوان تئاتری در مقیاس ملی، از روز تولدش تاکنون توانسته هویت فرهنگی و اجتماعی مستقلی برای خود داشته باشد و به کانونی جمعی و شهری برای جوانان و هنردوستان بدل شود. بنا در طراحی معماری، فرم و جانمایی خود به نحوی سازمان یافته که با کارکرد شاخص خود، به یکی از نشانههای شهری نیز بدل شده است. بنا از چند جنبه ارزش دارد که مهمترین آن مربوط به کارکرد است. تئاتر در ایران پیشینه طولانی داشته و اگر ما «تکیه دولت» را بهعنوان فضایی ویژه و اختصاصی برای نمایشهای مذهبی در نظر بگیریم، تا احداث تئاتر شهر، این فضای اختصاصی در شهر و حتی در مقیاس کشور وجود نداشته و تئاتر شهر با امکانات ویژه و فضاهای اختصاصی و استاندارد آن، در زمان خود تحول بزرگی در شهر بوده است و توانسته بر محیط پیرامون خود تأثیر بگذارد. علاوه بر عملکرد آن، معماری ویژه بنا نیز به شکلی مجسمهگون و نشانهای در جذب دوستداران آن نقش بسزایی داشته، چراکه صحن فراخ مقابل آن با دعوتکنندگی ویژهای آغوش خود را برای هنردوستان و شهروندان گشوده است. تئاتر، تعاملی غیرگسستنی با پارک و فضای پیرامون شهری خود دارد که به قالبی یکپارچه درآمده و با شهر هویتی یگانه یافته است. در ادامه سعی خواهم داشت با معرفی مجموعه به برخی از ارزشهای مربوط به آن بپردازم.
همزمان با برنامهریزی برای جشنهای 2500 ساله و با ساخت تالار رودکی به منظور اجرای اپرا، باله و ارکسترهای موسیقی، ایجاد بنایی اختصاصی برای تئاتر در دستور کار دفتر مخصوص قرار گرفت. پیش از این در دوره رضاشاه مقرر شده بود بنایی با نام «تماشاخانه شهرداری» در خیابان فردوسی در محل کنونی بانک مسکن (رهنی) ساخته شود؛ اما به دلایلی بعد از سالها بلاتکلیفی، ساختمان در وضعیت نیمهتمام تخریب شد. نبود سالنی اختصاصی برای تئاتر و نمایش، چند دهه به طول انجامید تا سرانجام در سال 1346 از میان طرحهای تهیهشده، پروژه تئاتر به دفتر مهندسین مشاور سردارافخمی واگذار شد. تئاتر شهر در محل قبلی کافه بلدیه (هتل بلدی) و غرب پارک دانشجو (پهلوی) جانمایی شد تا در تقاطع دو خیابان اصلی شهر یعنی خیابانهای ولیعصر (پهلوی) و انقلاب (شاهرضا) قرار گیرد. موقعیت ممتاز بنا آن را از طرفی در مرکزیت شهر و در نزدیکی با بناهای ارزشمند تاریخی و مراکز هنری قرار داد و از سوی دیگر مخاطبان آشنای خود را با کارکردی جدید فراخواند. احداث تئاتر شهر مکانی را که پیش از آن به دلیل وجود مؤسسات آموزشی، سینماها، تالار رودکی و کتابفروشیهای خیابان انقلاب به مقری برای دانشجویان، روشنفکران و هنردوستان تبدیل شده بود، جان دوبارهای بخشید و آن را با سیمای نوینی به کانونی فرهنگی-هنری تبدیل کرد.
تئاتر شهر رسماً در روز هفتم بهمن 1351 با سالنی به ظرفیت 614 نفر بهعنوان بزرگترین سالن نمایش شهر تهران افتتاح شد و نمایش افتتاحیه آن نیز چند روز بعد، «باغ آلبالو»، اثر آنتوان چخوف به کارگردانی آربی اُوانسیان و با حضور شمار قابل توجهی از هنرمندان تئاتر اجرا شد.
این بنا در دورهای پا به عرصه وجود گذاشت که بیم تغییر معماری سنتی و دغدغه گذشته (بحران هویت) در جامعه ایران آغاز شده بود. نوعی نوستالژی و حسرت در میان معماران و هنرمندان به فرهنگ سنتی ایران به وجود آمده بود که امیرعلی سردارافخمی با وجودی که گرایشی به معماری سنتگرا نداشت ولی در طراحی بنای تئاتر شهر، رویکردی تاریخی، منطبق با جریان هنر و معماری روز را برگزید. بنایی که در آن با فنآوری نوین آن زمان توانست به شکل و روح معماری گذشته ایران ارجاعاتی داشته باشد و از هنر و میراث معماری ایران به بهترین نحو الهام بگیرد. سردارافخمی در بنای تئاتر شهر با طراحی بنایی با ابعاد عظیم و فرم خاص مدور، آن را به یک نشانه شهری شاخص تبدیل کرد. وی بنا را بهنحوی جانمایی کرد که در مقابل آن صحنی بهعنوان جلوخان پیشبینی شد تا بتواند با کارکرد عمومی آن، ارتباط خود را با شهر به طور مستقیم برقرار کند و این جلوخان با حوض و سکوهایی میزبان مراجعین آن باشد.
در طراحی بنا از روحیه و بطن معماری اصیل ایرانی استفاده شده و میتوان چنین بیان داشت که تئاتر شهر تلفیقی هوشمندانه از معماری مدرن با معماری سنتی ایران است. این بنا در کنج جنوبی عرصۀ مجموعه به نحوی جانمایی شده است که حجم مجسمهگون آن روی صفهای مدور، آن را از پارک دور و به خیابان ولیعصر و فضای شهری پیرامون آن نزدیک کرده است. این جانمایی موجب شده تا صحنی وسیع در مقابل ورودی اصلی (شمالی) آن پدید آید که بر اهمیت فرمی و فضایی بنا افزوده است. معمار با نگاهی به کافه شهرداری سابق حجم استوانهای عظیم بنا را به نحوی جانمایی کرده که از همه جوانب باز و قابل رؤیت باشد که فرمی نشانهای به آن بخشیده است.
در ساختار گرد این بنا به جای آجر از بتن مسلح استفاده شده، اما همه دیوارهای نما بر زمینهای از آجرهای لعابدارِ زرد کمرنگ با طرحهای هندسی کاشیکاری شده که یادآور استفاده از کاشی در معماری دوران اسلامی است. ستونهای بلند و باریک رواق پیرامون بنا نیز که آن را احاطه کرده به ستونهای معماری گذشته ایران قرابت دارد. اصالت ایرانی بنای تئاتر شهر، با آثاری از هنر معاصر، از جمله اثری از پرویز تناولی در جنب تئاتر (غرب آن) و مجسمه نینواز اثر بهمن محصص در کنار فضای ورودی اصلی، نیز تلفیق یافته است.
با گذشت زمان و افزایش نیازها، فضاهای داخلی آن دچار تغییرات شد. کاربریهای جنبی نظیر پارکینگها، کارگاههای دکورسازی، موتورخانه و انبار در طبقه زیرین بنا، به سالنهای تمرین و نمایش تغییر کاربری دادند. امروزه مجموعة تئاتر شهر با سطح زیربنای تقریبی 7000 مترمربع یک مرکز تخصصی برای تمرین و اجرای تئاتر است که با تعدد تالارها و ظرفیت نمایش موجود آن، مرکزیت تئاتر تهران را برعهده دارد. نقش محوری بنا در جشنوارههای داخلی در تهران و جهانی تئاتر در مقیاس کشور، این مجموعه را به محل اجتماع تقریبی بیش از هزار نفر تماشاگر، هنرمند و پرسنل اداری و خدماتی تبدیل کرده است. دعوتکنندگی صحن شمالی با نقشی که بنا به واسطه فرم شاخص و عملکرد آن بهصورت یک نشانه ارزشمند شهری دارد و این موضوع در برگزاری نمایشهای خیابانی و رویدادهای مقابل مجموعه شدت بیشتری مییابد.
حضور بنای تئاتر شهر، لذت پیادهروی در پیادهروهای فراخ خیابانهای انقلاب و ولیعصر را در ذهن یگانه کرده است و روزانه مشتاقان زیادی را به خود فرا میخواند. مکانی برای فراغت دانشجویان و ساکنان بهعنوان یکی از قطبهای فرهنگی شهر که به مرور، فضای پرشور و پرتحرکی را خصوصاً برای جمعیت جوان شکل داده است. بنایی در آغوش پرتردد و پرهیاهوی شهر که ارتباطی دوسویه با مردم و شهر دارد و علاوه بر برقراری ارتباطی پویا، مکانی آرام برای فراغت و گفتوگو فراهم آورده است.
یکی دیگر از ویژگیهای مهم این مجموعه، سیال و پویا بودن و تأثیرپذیری آن از فعالیتهای پیرامونی است. تئاتر شهر به نحوی طراحی شده که چارچوب فعالیتهای اجتماعی و الگوهای رفتاری مربوط به آن کمابیش معین و مشخص است. عرصهای فرهنگی-اجتماعی که برای مردم شهر هویتی ملموس و خوانا دارد و هویت ویژه آن برای استفادهکنندگان و حتی عابران گذری جذاب بوده و محملی برای تعاملات اجتماعی شهروندان محسوب میشود.
در وضعیت کنونی به نظر میرسد آنچه در ساماندهی عرصه تئاتر شهر اهمیت دارد، نخست پاسخگویی به نیازهای ضروری و اساسی آن است و سپس نظمدهی به برخی از فضاهای لبه خیابانهای اصلی که میتوان آن را سامان داد و کیفیت فضایی آن را با توجه به شرایط و مقتضیات امروز ارتقاء بخشید. بدون شک بیتوجهی به مسائل اجتماعی و فرهنگی کانون تئاتر شهر یا اولویتدادن به مسائل حقوقی آن، با افتادن در دام روشهای رایج فنی، به جای توجه به نیازهای مردم، موجب ایجاد فضا و محیطی صرفاً قابل تحمل برای مردم میشود. در گذر زمان این بیم وجود دارد که ارتباط شهروندان، تعلق و خاطره جمعی و وابستگی آنها به مجموعه از بین برود.
این عرصه ارزشمند تاریخی در طی سالیان همواره دستخوش مداخلات گستردهای بوده است؛ پس از پرشدن خندق، کافه بلدیه احداث شد که بعدها به ناگاه در تصمیمی دستور تخریب آن صادر میشود. با ساخت تئاتر شهر در محل کافه تخریبشده، در چندین نوبت مداخلاتی در صحن صورت میگیرد و سازمان فضایی سایت مجموعه دچار تغییرات میشود. اما از مهمترین تأثیرات آتی آن میتوان به ایجاد ایستگاه مترو تئاتر شهر و بازارچه زیرزمینی آن اشاره کرد که به موجب آن بخشی از صحن به ورودی مترو اختصاص یافت. گذر جنوبی تئاتر و دسترسی به صحن، از آن جبهه نیز با ساخت مجموعه فرهنگی-مذهبی حضرت ولیعصر از دست رفت. به همین ترتیب به نظر میرسد هر مداخلهای که در سالهای گذشته اتفاق افتاده، به مجموعه آسیبهای جبرانناپذیری زده و از ارزشهای فضایی آن کاسته است. تئاتر شهر بنایی یادمانی، تاریخی، فرهنگی و هنری است که بایستی بهعنوان یک مجموعه و عرصه شهری، در کنار پارک دانشجو و محیط شهری پیرامون آن دیده شود. در سالهای گذشته این محدوده با عنوان «محور رودکی» سعی داشت، محور پیوسته و فعالی را برای فرهنگ و هنر ایجاد کند که متأسفانه در مغایرت با اقدامات اخیر مجموعه است.
امروزه که موضوع حصارکشی مجدد مجموعه مطرح شده است شهروندان یکی از خانهها و مکانهای امن خود را از دست میدهند که بخش بزرگی از خاطرات جمعی مردم در آن اتفاق افتاده و مردم بدین ترتیب تعلق خود را به آن مکان از دست میدهند که در زیست شهر جبرانناپذیر است.