|

به بهانه یک ملاقات

ما ایرانی‌ها دو ضرب‌المثل معروف داریم: «شورش را درآورده» را در کنایه از عملکردی افراطی و خارج از اعتدال و «تفرقه بینداز و حکومت کن» را در اشاره به تلاش برای حفظ سلطه از مسیر تفکیک بنیان‌های یکپارچه‌ساز‌ یک اجتماع بیان می‌کنیم. وقتی به گذشته‌های دورتر می‌نگریم‌، رد پای این دو گزاره مشاهده می‌شوند.

حمیدرضا   آموزگار-معاون توسعه محصول داتین:‌ ما ایرانی‌ها دو ضرب‌المثل معروف داریم: «شورش را درآورده» را در کنایه از عملکردی افراطی و خارج از اعتدال و «تفرقه بینداز و حکومت کن» را در اشاره به تلاش برای حفظ سلطه از مسیر تفکیک بنیان‌های یکپارچه‌ساز‌ یک اجتماع بیان می‌کنیم. وقتی به گذشته‌های دورتر می‌نگریم‌، رد پای این دو گزاره مشاهده می‌شوند. تمدن‌ها که براساس مفهوم «یکپارچگی» بین اجتماع بزرگی از افراد شکل می‌گرفتند،‌ نهایتا‌ در اثر همان رفتارهایی به سر آمدند که در این دو ضرب‌المثل تشریح شده‌اند. در واقع سقوط ارزش‌های فرهنگی و دانشی تمدن‌ها، معمولا از مسیر رفتارهای افراطی و غیراعتدال‌گرا، به سمت ازبین‌بردن یکپارچگی پیش ‌رفته و درنهایت هم نتیجه‌ای جز پایان یک تمدن را در پی نداشته است! اگرچه امروزه دیگر تقسیم‌بندی تمدنی در جهان مطرح نیست،‌ اما همچنان ردپای این دو ضرب‌المثل در رفتارهای اجتماعی ما دیده می‌شوند. درک ما از ساختار اجتماعی جهان امروز به مفهومی سیاسی به نام «دولت-ملت» گره خورده است. ملت‌ها از مردمانی تشکیل می‌شوند که سرمایه‌های اعتباری، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خود را در اختیار گروهی از منتخبان خود گذارده تا آنها با تشکیل دولت،‌ مصالح ملت را پی بگیرند. به قول یکی از تاریخ‌دان‌ها، مردم یک کشور، دارایی‌های خود را به دست افرادی می‌سپرند که مدعی‌اند بهترین گروه برای حفظ و صیانت از آن دارایی‌ها هستند. مانند بسیاری از دستاوردهای انسانی،‌ در عرصه حکمرانی و کشورداری هم تجارب متعدد و متفاوتی کسب شده و نظریه‌ها و ایده‌های مختلفی وجود دارد. اما هیچ‌یک، نسبت به ارزش بنیادین حفظ یکپارچگی در ارکان مختلف کشور شک و تردیدی به خود راه نداده است. مگر تجاربی که مشخصا با رویکرد خیانت به کشور،‌ به ایجاد شکافت در یکپارچگی و در نهایت تضعیف یا تقسیم کشور انجامیده باشد. ایجاد و حفظ یکپارچگی اجتماعی نیز به وجود یک یا چند محور متکی است. محورهایی که از یک سو نماد وحدت و از سوی دیگر قابل اتکا باشند. این محورها همچون تنه‌ درختی تنومند‌ از یک سو به ریشه‌های تاریخی و فرهنگی ملت‌ها متصل و در واقع زبان مشترک آنها هستند و از سوی دیگر به‌عنوان تنه‌ای مستحکم، تکیه‌گاه سرشاخه‌های اصلی اجتماع و شاخه‌های ریز و درشت و برگ‌های متصل به آنها هستند. همه این اجزای کوچک و بزرگ کنار هم چرخه‌ای از بالندگی، رشد و توسعه را فراهم می‌آورند که در نهایت منجر به ثمره و میوه‌ای ارزشمند می‌شوند. از بعد اقتصادی،‌ بنگاه‌های بزرگ -جدای از صنعت‌شان-‌ نقش آن سرشاخه‌های اصلی متصل به بدنه را ایفا می‌کنند. همان‌طورکه برای ازبین‌بردن درخت به‌جای توجه به شاخه‌های خرد و برگ‌ها باید سرشاخه‌های بزرگ را از بین برد،‌ برای تضعیف اقتصاد کشور هم کافی‌ است تقویت سرشاخه‌های اصلی را رها کنیم یا حتی بدتر از آن به تقویت شاخ‌وبرگ‌های خرد بپردازیم. با این نگاه، دولتمرد راستین کسی است که به تقویت سرشاخه‌ها و تنومندشدن تنه اصلی پرداخته و منفعت عموم را بر ترجیحات شخصی خود اولویت دهد. اما متأسفانه هستند دولتمردان سیاست‌زده‌ای که قدرت و نفوذ خود را صرف شهرت میان برگ‌ها و ایجاد و تقویت شاخه‌های خرد و کوچک می‌کنند. همچنان که در گذشته تعطیلی یا تضعیف سرشاخه‌های بزرگ صنعتی خسارات جبران‌ناپذیری به اقتصاد کشور وارد کرد، ‌امروزه هم اگر بنگاه‌هایی مانند کاله، ‌ایران‌خودرو، سایپا و... را درست نسازیم، تقویت صنایع خرد زیرشاخه آنها معنی نخواهد داشت. امروزه با گرایشی که جوان‌ترها به مفاهیم استارتاپی پیدا کرده‌اند، متأسفانه شاهد آن هستیم که برخی مسئولان در راستای تقویت اقتصاد و به‌خصوص اقتصاد دانش‌بنیان کشور، به جای تقویت سرشاخه‌های اصلی صنعت، دائم به فکر تولید و تقویت شاخ‌وبرگ‌های جدید،‌ متعدد، ‌پرصدا و‌ سهل‌الوصول،‌ اما بی‌حاصل و غیرقابل اتکا هستند. این اتفاق دستمایه شوخی‌های بسیاری هم شده است، آنجا که همچون پشه‌ مجموعه «مهمانی» در هر خلل و چالشی به‌جای برنامه‌ریزی‌های بنیادین و حمایت از سازمان‌های مادر،‌ می‌گویند بده استارتاپ بزنیم! اگرچه کسی منکر نقش نوآوری و استارتاپ‌ها در حفظ پویایی اقتصاد کشور نیست،‌ اما حمایت‌های غیرطبیعی دولتی از رشد قارچ‌گونه استارتاپ‌ها به‌جای حمایت از زایش و رشد بنگاه‌های اقتصادی خصوصی بزرگ، بنیه ضعیف کشور در ایجاد سازمان‌های بزرگ را بیش از پیش تضعیف کرده و امکانی برای یک چرخه و زنجیره اقتصادی باثبات را ایجاد و فراهم نمی‌کند. این همان‌جایی است که می‌شود گفت: شورش را درآورده.