|

چکش شبه‌دانش

چگونه شیادان با جان مردم بازی می‌کنند

دوستان نزدیک من می‌دانند که نویسنده این یادداشت سال‌های سال از کمردردی خفیف می‌نالید و هر بار کمردرد بیشتر می‌شد، با چند روز استراحت و کمی دارو و کیسه آب گرم و «روش‌های مرسوم» که به کمک پزشکی مدرن آمده‌اند، درد را می‌کاهید و به زندگی روزمره ادامه می‌داد.

چگونه شیادان با جان مردم بازی می‌کنند

حسن  فتاحی: دوستان نزدیک من می‌دانند که نویسنده این یادداشت سال‌های سال از کمردردی خفیف می‌نالید و هر بار کمردرد بیشتر می‌شد، با چند روز استراحت و کمی دارو و کیسه آب گرم و «روش‌های مرسوم» که به کمک پزشکی مدرن آمده‌اند، درد را می‌کاهید و به زندگی روزمره ادامه می‌داد. در این یادداشت می‌خواهم تجربه سهمگینم از کمردردی بگویم که زمستان سال پیش مانند آتشفشان فوران کرد و مرا از کار و زندگی برای مدت سه ماه انداخت. هدفم از نوشتن این یادداشت بیش از روایت کمردرد و روند درمانی‌ام، بار دیگر اشاره‌کردن به مشکل بزرگ شبه‌دانش و شیادان در مسئله درمان مردم است. کمردرد برای سال‌های طولانی با من همراه بوده است و وقتی پزشک درمانگر از من خواست تا خوب فکر کنم، دریافتم که در ژرفای مغزم نشانه‌هایی از آن را تا بیش از 10 یا 15 سال پیش می‌توانم بیابم. در تمام این سال‌ها درد اندک بود و مانند مسافری در بدنم رفت‌وآمد می‌کرد؛ اما زمستان سال پیش چنان بر من تاخت که نامش را «کودتای مهره‌ها» نامیدم. گویی مغز دستور به کودتا در ستون فقرات داد تا کل بدنم، همچون کشوری کودتازده، دچار اختلال شود و زمین‌گیر شوم. آن‌چنان ‌که پای مقامات عالی‌رتبه فرامرزی – منظورم پزشک و فیزیوتراپ و دوستان کادر درمانی- به این کودتا باز شود تا بلکه بتوانم با مهره‌ها سر میز مذاکره بنشینم و به قول دوستانم برجامی امضا کنم. تا یادم نرفته این داستان طنزگونه و پرمعنا را هم بگویم. بعد از اینکه روند درمانی‌ام خوب پیش رفت و به روند طبیعی زندگی بازگشتم، پزشک درمانگرم گفت: خب حسن آقا برجام خوب پیش می‌ره؟ گفتم: بله، توافق به‌خوبی پیش می‌ره. گفت: می‌دانی که بند اول توافق چیه؟ گفتم: بله آقای دکتر، تحریم‌ها (منظورم درد کشنده و زمین‌گیرشدنم بود) چنان درس عبرتی به من داده که برجام را دودستی چسبیده‌ام. دکتر هم گفت: حواست باشد که از مهم‌ترین بند برجام تخطی نکنی حسن خان. بند اصلی و اولی آن «ورزش و نرمش منظم و روزانه» است. گفتم: تا کی باید بند اول برجام را رعایت کنم؟ گفت: تا زمانی که تشریف ببری اون دنیا. به زمستان سال پیش بازگردم. آذرماه کمی درد داشتم ولی با آن مدارا می‌کردم و سرسختانه به کار مشغول بودم تا اینکه ناگاه اول دی‌ماه با چنان دردی از خواب بیدار شدم که تا آن روز چنین دردی را تجربه نکرده بودم. چنان درد داشتم که به خود می‌پیچیدم و نمی‌توانستم صاف بایستم. با دشواری هرچه تمام بعد از سال‌ها برای درمان کمردردی که حالا کودتایی بود علیه تمامیت ارضی‌ام، پا به مطب پزشک گذاشتم. ادامه ماجرا را به دو بخش مجزا جدا کرده‌ام. نخست روند درمان‌های شیادانه و شبه‌دانشی را خواهم گفت و سپس روند درمان اصولی و پزشکی نوین را.

 سازوکار شبه‌دانش و شیادان

نخستین چیزهایی که در کمردرد از دیگران خواهید شنید این است که دکتر نروید. دکترها جز جراحی کار دیگری نمی‌کنند. مورد دیگر هم چنین است که در روستایی یا شهری کوچک پیرزن یا پیرمردی هست که طب قدیم کار می‌کند و با حرکات دست یا پمادهای سحرانگیز صدها نفر را درمان کرده است. اجازه دهید تجربه خودم را بگویم که مشتی است نمونه خروار. در میانه‌های درمان بودم که ناچار شدم برای پروژه‌ای به یکی از شهرهای اطراف تهران بروم. دوستی دارم که گردن‌درد داشت. همسرش اصرار داشت که پیش مردی برویم که «طب ابن‌سینا» کار می‌کند! از سر کنجکاوی رفتیم. مردی را یافتیم که خود را «حکیم» می‌نامید. تا جایی که ما فهمیدیم اساس کار او «چکش‌درمانی» بود و می‌گفت این روش از ابن‌سینا بر جای مانده است! من از همان اول به او بدبین بودم اما چون با دوستم و همسرش بودم، سکوت کرده بودم و تماشاگر بودم. مطبش یا بهتر بگویم دکانش پر از مراجعه‌کننده بود! دوستم گفت گردنم درد می‌کند. حکیم گفت بنشین روی صندلی. با چکشی که سر آن پلاستیکی بود ضربه‌ای به یکی از مهره‌های نزدیک گردنش زد و گفت برخیز. تمام شد. ناگهان رو به همسرش کرد و گفت: تو هم کم‌خونی داری. برایت دارویی دارم. به من گفت مشکل تو چیست جوان؟ من که از ترس صاف و راست ایستاده بودم، گفتم اندکی کمردرد داشتم که با شنیدن صدای چکش خوب شدم. هرچه اصرار کرد بخواب درستت کنم، نپذیرفتم. بعدتر وقتی روایت چکش‌کاری را به دوست پزشک عزیزتر از جانم گفتم، بیچاره آن سر دنیا زبانش بند آمد که این مردک با خودش فکر نمی‌کند ممکن است این ضربه بلایی بر سر بیمار بیاورد. شیاد با خودش فکر نمی‌کند که پزشکانی که گاهی تا 15 سال درس خوانده‌اند، عقلشان نمی‌رسد که به‌ جای این‌همه وسواس در درمان، با یک چکش سروته داستان را به هم بچسبانند. جناب حکیم برای یک چکش و یک داروی بدون مشخصات دارویی، یک‌میلیون‌و 400 هزار تومان از دوستم گرفت.

 فرازوفرود پزشکی مدرن

پزشکی مدرن هم فرازوفرود خودش را دارد و باز تجربه‌های خودم را می‌گویم. نخستین کار درست را دکتر مقدسی عزیز که در صفحه علم روزنامه «شرق» هم همیشه می‌نویسد، انجام داد. عکس ام‌آر‌آی و معاینه دقیق. با آن عکس به چند پزشک متخصص ستون فقرات مراجعه کردم. نفر اول اصلا معاینه نکرد. با اینکه گفتم آقای دکتر معاینه نمی‌فرمایید؟ گفت نه نیاز نیست. بدون معاینه و شاید بدون خواندن دقیق گزارش ام‌آر‌آی، صرفا توصیه کرد برایت فیزیوتراپی می‌نویسم و چند دارو. نفر دوم هم تا مرا دید گفت باید جراحی شوی. حتی نگذاشت کامل شرح دهم که بر من چه گذشته. اما پزشک سوم عالی بود. آقای دکتر خراسانیان، بسیار دقیق معاینه کرد، با حوصله به حرف‌هایم گوش کرد. با روی خوش توصیه‌های لازم را انجام داد و به فیزیوتراپیست کاربلد و جوانی معرفی کرد. سپس تأکید کرد 15 جلسه فیزیوتراپی می‌روی و بعد استخر می‌روی؛ ولی رعایت نکات ضروری به‌ویژه بند اول برجام از همه مهم‌تر است. با روند ایشان کار را پیش بردم. فیزیوتراپیست بسیار با حوصله بود و من هم دستوراتش را موبه‌مو اجرا کردم. سپس به ادامه مذاکرات با مهره‌هایم در آب ادامه دادم و وقتی بار دیگر برای معاینه به هر دو مراجعه کردم، درد اندکی داشتم و کاملا به روند طبیعی زندگی بازگشته بودم. هر دو بار دیگر به ورزش تأکید کردند.

راه و بی‌راهه

از گفتن جزئیات بسیاری خودداری کردم؛ اما بگذارید دو نکته را بگویم. راه درمان این است که به دانش و به پزشکی نوین باور داشته باشید. «طب مکملِ مورد تأیید» جای درمان نوین را، به‌ویژه در بیماری‌های پیچیده نمی‌گیرد. پزشکی دانش است و اصولی دارد که در هر زمانی پزشکان راستین آن را رعایت می‌کردند. بی‌راهه هم افتادن در دام شیادان شبه‌دانش است. چه بسیار بیماران سرطانی یا مبتلا به کمردرد یا بیماری‌های سخت دیگر که در این راه جان‌شان را از دست داده‌اند یا زمین‌گیر شد‌ه‌اند. شیادان شبه‌دانشی نه به جان شما رحم خواهند کرد و نه از سوءاستفاده از نام ابن‌سینا. باورش سخت است اما شاید مانند کسانی باشند که برجام را نخوانده آن را خیانت خواندند یا کسانی که در دوره کرونا می‌گفتند باید کتاب‌های پزشکی را آتش زد. مراقب جانتان و کشور بدنتان باشید. در انتخاب پزشک مشورت کنید و با صبوری عمل کنید و از شیادان فرار کنید.