|

ثمین زندانی بی‌پناه به کمک ما نیاز دارد

ثمین زنی است که شاید قصه‌اش در ظاهر تکراری به نظر بیاید، اما هر‌بار که از او حرفی به میان می‌آید، قلب‌های زیادی به درد می‌آید. او یکی از هزاران زن این سرزمین است که به جرم ناکرده در زندان روزگار، بدون جرم واقعی در پشت میله‌های سرد حبس می‌شود. جرمش فقط و فقط این است که به عنوان همسر، با مردی زندگی کرده که بی‌مسئولیتی‌اش برای او زندان به ارمغان آورد.

ثمین زندانی بی‌پناه به کمک ما نیاز دارد
شهرزاد همتی دبیر گروه جامعه روزنامه شرق

شهرزاد همتی:  ثمین زنی است که شاید قصه‌اش در ظاهر تکراری به نظر بیاید، اما هر‌بار که از او حرفی به میان می‌آید، قلب‌های زیادی به درد می‌آید. او یکی از هزاران زن این سرزمین است که به جرم ناکرده در زندان روزگار، بدون جرم واقعی در پشت میله‌های سرد حبس می‌شود. جرمش فقط و فقط این است که به عنوان همسر، با مردی زندگی کرده که بی‌مسئولیتی‌اش برای او زندان به ارمغان آورد. شوهرش بدون هیچ دغدغه‌ای چک می‌کشید و بی‌توجه به عواقب کار، او را در تنگنای بدهی‌های سنگین و شکایت‌های متعدد قرار داد. اما دسته‌چک به نام ثمین بود؛ قانون‌ او را مسئول این چک‌ها می‌دانست و نه مردی که در اصل این چک‌ها را صادر کرده بود. درنهایت ثمین به زندان افتاد؛ زندانی که شاید برایش به اندازه زندان واقعی تنگ و تاریک بود.

اما داستان ثمین به همین‌جا ختم نمی‌شود. او زنی است که قلبش برای دو دختر نوجوانش می‌تپد. دو فرزند بی‌پناه که با مادرشان تمام دنیا را می‌ساختند و می‌خواستند از این ظلم و بی‌عدالتی جان سالم به در برند. دختران ثمین، یکی ۱۲ساله و دیگری ۱۶ساله، به‌جای بازی و لذت از دوران کودکی و نوجوانی، با مشکلاتی دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند که برای هر انسانی غیرقابل تحمل است. آنها شب‌ها به‌جای خوابیدن با آرامش، نگران فردای خود هستند؛ فردایی که ممکن است در خیابان بگذرد یا شاید در بهزیستی. خانه‌ای که ثمین با سختی‌های بسیار اجاره کرده بود‌ تنها پناه این دختران بود، اما اکنون آن خانه هم در معرض تهدید است.

دایی دخترها که مدتی پیش قول داده بود‌ در پرداخت اجاره کمک کند، ماه‌هاست‌ ناپدید شده و هیچ خبری از او نیست. ثمین هم در زندان، ناتوان از هر کمکی، قلبش برای دخترانش می‌سوزد. پولی که نزد برادرش داشت، دیگر تمام شده و دو ماه است که هیچ وجهی برای پرداخت اجاره باقی نمانده. هشت‌و‌نیم‌میلیون تومان اجاره انباشته‌شده و صاحبخانه هر روز تهدید می‌کند که اگر اجاره پرداخت نشود، باید خانه را تخلیه کنند و دخترها را به بهزیستی بفرستند. ثمین از پشت میله‌های زندان، هیچ کاری از دستش برنمی‌آید جز نگران‌بودن و اشک‌ریختن. او نمی‌تواند به دخترانش کمک کند، نمی‌تواند جلوی بی‌خانمانی‌شان را بگیرد و نمی‌تواند زندگی‌شان را از نابودی نجات دهد.

مادران، ستون‌‌ خانواده‌اند و وقتی این ستون فرو بریزد، همه‌چیز فرومی‌پاشد. اما ثمین، با وجود همه مشکلات، هرگز از تلاش برای حفظ این خانواده کوچک دست نکشید. او سعی کرد با اندک پولی که داشت، برای دخترانش خانه‌ای اجاره کند و به آنها امید دهد که این سختی‌ها روزی تمام خواهد شد. اما حالا که نه پولی مانده و نه کمکی از برادرش دریافت می‌کند، این امید هم در‌حال فروپاشی است. اگرچه دختران ثمین هوشمندانه و قوی بزرگ شده‌اند و در این شرایط سخت، هم‌پشتی مادرشان بوده‌اند، اما به‌هر‌حال آنها هم کودکند؛ کودکانی که نیاز دارند به‌جای نگرانی از فردای بی‌پناهی، به درس و بازی فکر کنند.

با وجود همه اینها، دختران ثمین همچنان به مادرشان ایمان دارند. ثمین برای آنها نه‌فقط یک مادر، بلکه یک قهرمان است؛ زنی که با وجود همه مشکلات و ناملایمات، از پا نیفتاده و همیشه سعی کرده از آینده آنها محافظت کند. اما حالا ثمین به کمک نیاز دارد؛ کمک برای حفظ خانه‌ای که تنها پناه این دختران است.

صاحبخانه هر روز فشار بیشتری می‌آورد و تهدید می‌کند که اگر اجاره‌ها پرداخت نشود، باید خانه را تخلیه کنند. این فشارها نه‌فقط برای دختران، بلکه برای خود ثمین نیز طاقت‌فرساست. او هر روز از درد و غم به صورتش چنگ می‌کشد، دلش برای دخترانش می‌سوزد و نمی‌داند چگونه می‌تواند از این وضع نجات یابد. همسرش که نه‌فقط او، بلکه دخترانش را نیز رها کرده، قاچاقی به یونان فرار کرده و هیچ خبری از او نیست. زندگی ثمین در زندانی که ناحق در آن قرار گرفته، به کابوسی بی‌پایان تبدیل شده است.

ما در این لحظه نیاز به ۴۰ میلیون تومان داریم؛ مبلغی که می‌تواند دو ماه اجاره عقب‌مانده را بپردازد و ۳۰ میلیون دیگر به صاحبخانه بدهیم تا هم از فشار اجاره کاسته شود و هم بتوانیم قرارداد را تمدید کنیم. این مبلغ، نه‌تنها آرامشی موقتی برای ثمین و دخترانش به ارمغان می‌آورد، بلکه شاید بتواند آینده‌ای روشن‌تر برای این دو کودک فراهم کند. اگر این مبلغ تأمین شود، دست‌کم آنها تا مدتی از تهدید بی‌خانمانی در امان خواهند بود. و شاید خیری پیدا شود که برای ماه‌های بعدی هم به این خانواده کوچک کمک کند. ثمین و دخترانش به کمکی فوری نیاز دارند. در صورت تمایل مبالغ اهدایی خود را به شماره کارت 5041721209434720 بانک رسالت، به نام شهرزاد همتی پل‌سنگی واریز کنید.