معاون وزیر راه و شهرسازی از تفاوت مطالبهگری در برنامهریزی شهری گفت
تربیت شهرنشین یا شهروند؟
«شهرنشین» میخواهیم یا «شهروند»؛ معاون معماری و شهرسازی وزارت راه و شهرسازی بر این باور است که بدون تربیت شهروندانی مطالبهگر و مشارکتجو، عدالت اجتماعی و توسعه پایدار تحقق نخواهد یافت.


شرق: «شهرنشین» میخواهیم یا «شهروند»؛ معاون معماری و شهرسازی وزارت راه و شهرسازی بر این باور است که بدون تربیت شهروندانی مطالبهگر و مشارکتجو، عدالت اجتماعی و توسعه پایدار تحقق نخواهد یافت.
غلامرضا کاظمیان، معاون معماری و شهرسازی وزارت راه و شهرسازی در نشستی در دانشگاه تهران تأکید کرد که برنامهریزی شهری باید به سمت اجتماعیشدن حرکت کند. او در این رابطه گفت: در سطح برنامهها و طرحهای توسعه شهری، اولین و مهمترین مرحله، فرایند برنامهریزی شهری است. این فرایند شامل تهیه، تصویب، اجرای برنامهها و دریافت بازخورد از آنها میشود. کاظمیان با اشاره به ضرورت توجه به نهادها در برنامهریزی شهری افزود: نهادگرایان به مفهوم نهاد، تنها به سازمانها اشاره نمیکنند بلکه مجموعهای از قواعد و شیوهها نیز در این حوزه تأثیرگذار هستند.
به همین دلیل، کنشگران توسعه شهری، اعم از دولتی، خصوصی، مردمی و عمومی، باید در مورد اجتماعیشدن برنامهریزی شهری به توافق برسند و این امر را به یک رویه عملی تبدیل کنند. وی همچنین به چالشهای پیشروی توسعه پایدار شهری اشاره کرد و گفت: بحثهای توسعه پایدار یکی از ابعادی است که کمتر به آن توجه میشود. حتی اگر در ذهن خودمان اعتقاد به توسعه پایدار شهری و مدیریت شهری داشته باشیم، این مفاهیم باید به رویههایی تبدیل شوند تا بتوانند تأثیرگذار باشند. در برنامهریزی شهری نباید تنها به «پیوستهای اجتماعی» مانند پدافند غیرعامل یا مسائل آب و هوا بسنده کرد.
به اعتقاد وی، این نوع نگاه به برنامهریزی شهری آسیب میزند و باعث میشود که طرحهای توسعه شهری به چیزی کماهمیت تبدیل شوند. معاون معماری و شهرسازی وزارت راه و شهرسازی، در سخنرانی خود به توضیح مفهوم «نظام شهرسازی» پرداخت و به اهمیت تحولات در این حوزه اشاره کرد. وی گفت: نظام شهرسازی به معنای فراهمآوردن رفاه، امنیت و آسایش برای شهروندان است. اما هدف غایی این فرایند، رسیدن به سطحی از سبک زندگی شهری است که ویژگیهای اساسی شهرنشینی بهطور کامل محقق شود. این هدف بلندمدت، بهطور خلاصه در مفهوم شهریت قابل تحقق است. در واقع، تلاش ما این است که با توسعه شهرها، فضایی ایجاد کنیم که تمامی جنبههای شهریبودن در آن تحقق یابد. وی در ادامه از مصوبهای که در سال ۱۴۰۰ در شورای عالی شهرسازی تصویب شد، سخن گفت؛ این مصوبه تحت عنوان «نگرش و روش نوین تهیه برنامههای توسعه شهری» با هدف تغییر نگاه جزیرهای به برنامهریزی شهری و تبدیل آن به یک برنامه چندبعدی و اجتماعی تدوین شد. به گفته کاظمیان، یکی از ویژگیهای بارز این برنامهها، اجتماعیبودن آنهاست که در تلاش است ارتباط مردم با فضا و جامعه را بهبود بخشد.
معاون معماری و شهرسازی وزارت راه و شهرسازی همچنین به تفاوت بین «شهرنشین» و «شهروند» اشاره کرد و گفت: در برنامهریزیهای شهری، باید به این سؤال پاسخ داد که آیا میخواهیم شهرنشین تربیت کنیم یا شهروند؟ شهرنشینها معمولا کمتر از حقوق خود مطالبه دارند و در برابر نابرابریها واکنش کمتری نشان میدهند، در حالی که شهروندان خواهان حقوق برابر و مشارکت فعال در جامعه هستند.
کاظمیان در توضیح مفهوم عدالت اجتماعی در برنامهریزی شهری گفت: توزیع منصفانه فضای توسعه یکی از اصول اساسی برنامهریزی شهری است. ما باید فضای توسعه را بهطور منصفانه توزیع کنیم، نهتنها از نظر کمیت بلکه از نظر کیفیت. برای مثال، توزیع فضای سبز در شهر باید بهگونهای باشد که تمامی مناطق از امکانات برابر برخوردار شوند. اینکه آیا در تهران فضای سبز ۱۵ مترمربع برای هر فرد بهطور عادلانه توزیع شده یا خیر، سؤالی است که باید به آن پاسخ داده شود. در این راستا، حتی شاخصهایی مانند مساحت پارکها و مقایسه آنها با یکدیگر میتواند به ما در بررسی این عدالت کمک کند.
کاظمیان تأکید کرد که برنامهریزی شهری باید به سمت عدالت اجتماعی، توزیع منصفانه امکانات و توجه به حقوق شهروندان حرکت کند. در تهران مثلا پارک بعثت یک فضای سبز است که تعداد زیادی از افراد در اطراف آن زندگی میکنند، اما دسترسی به آن برای ساکنان شمال شرق تهران دشوار است. از سوی دیگر، فضاهای سبزی که در این مناطق فراهم کردهایم، نقشه اکولوژیک دارند ولی بهطور کامل به نیازهای شهری پاسخ نمیدهند. کاظمیان در ادامه با اشاره به برنامههای توسعه شهری در ایران گفت: در حال حاضر، طرحهای جامع و تفصیلی بهعنوان اصلیترین طرحهای توسعه شهری شناخته میشوند. سایر طرحها مانند طرحهای بهسازی بافتهای تاریخی و طرحهای بازآفرینی نیز زیرمجموعه این طرحهای تفصیلی قرار دارند.
اما یکی از اشکالات جدی این طرحها این است که اغلب به مسائل واقعی شهروندان نمیپردازند و در نتیجه، ارتباط کمی با نیازهای واقعی مردم دارند. وی افزود: در بسیاری از طرحهای رایج، هیچگونه اشارهای به لزوم مشارکت شهروندان در فرایند برنامهریزی شهری نشده است. این در حالی است که ذینفعان واقعی توسعه شهری، یعنی خود شهروندان، باید در این فرایند نقش داشته باشند و به بیان مشکلات و مطالبات خود بپردازند.
وی در ادامه به مستندسازی مشارکت در طرحهای توسعه شهری اشاره کرد و گفت: در مجموعه برنامهریزی شهری، مستندسازی مشارکت از اهمیت بالایی برخوردار است. برای مثال، در یک شهر کوچک با ۱۰ هزار نفر جمعیت، روشها و تکنیکهای مشارکت با یک شهر دو میلیونی مثل اصفهان یا شهری با جمعیت ۹ میلیون مانند تهران متفاوت خواهد بود. وظیفه تهیهکننده طرح است که این فرایند را بهطور دقیق مستند کند؛ از شناسایی ذینفعان و تحلیل مسائل گرفته تا ارزیابی پتانسیلها و نیازها.
کاظمیان گفت در این فرایند، شهروندان باید در تمامی مراحل ازجمله شناسایی مسائل، تحلیل و ارزیابی پتانسیلها، مشارکت داشته باشند تا طرحهای توسعه شهری به خواستههای واقعی مردم پاسخ دهند.
کاظمیان با انتقاد از پیچیدهشدن بیش از حد طرحهای شهری گفت: هرچقدر این روشها تخصصیتر و پیچیدهتر میشوند، به همان میزان از زبان مشترک میان برنامهریزان و مردم فاصله میگیرند. در چنین شرایطی، طرحها بهگونهای تنظیم میشوند که فقط متخصصان آن را درک میکنند و تصویب آنها نیز به راحتی انجام میشود؛ چراکه مخالفت یا نقدی شکل نمیگیرد. اما این روند باعث میشود مردم و ذینفعان واقعی شهر از فرایند تصمیمگیری کنار گذاشته شوند.
کاظمیان در ادامه سخنان خود به تشریح مسئله طرحهای جامعه شهری پرداخت و گفت: اگر بخواهیم بگوییم که مسئله اصلی طرحهای جامعه شهری ما چیست و خود این طرحها با چه چالشهایی مواجه هستند، باید اشاره کنیم که بسیاری از این طرحها به صورت تیپ و قالبی تهیه میشوند. در بخش محتوایی، کمتر به مسائل خاص هر شهر، ظرفیتها و پتانسیلهای ویژه آن پرداخته میشود و به همین ترتیب، در حوزه ارتباط شهر با پیرامونش نیز توجه کافی صورت نمیگیرد. نتیجه این غفلت، آن است که موضوعاتی نظیر کیفیت زندگی، فقر شهری و اسکانهای غیررسمی، چندان در چارچوبهای رسمی طرحها موضوعیت ندارند، در حالی که همینها دقیقا مسائل اصلی بسیاری از شهرهای ما هستند.
او برای توضیح بیشتر به یک نمونه پژوهشی اشاره کرد و افزود: برای مثال، در یکی از پایاننامهها مشخص شد که این وسایل ورزشی زرد و قرمز که در پارکها نصب میشوند، در برخی مناطق شهری بهشدت رضایت شهروندی را افزایش میدهند، اما در برخی دیگر از محلهها موجب کاهش آن میشوند. این تفاوت ناشی از بیتوجهی به کیفیتها و تفاوتهای میان محلات مختلف شهری است. طبیعی است که در محلهای که امکانات کمی دارد، همین چند وسیله ورزشی هرچند ساده، به هر حال نوعی احساس رضایت ایجاد میکند.
اما در محلهای که مردم به امکانات بهتر دسترسی دارند، وجود این وسایل ابتدایی حتی میتواند موجب نارضایتی شود. کاظمیان در ادامه با اشاره به نمونهای دیگر گفت: خانههای مشق و خانههای اسباببازی که از نوآوریهای اخیر محسوب میشوند نیز چنین وضعیتی دارند. خانه اسباببازی در اختیاریه با خانه اسباببازی در خانیآباد کارکردهای متفاوتی دارد. در یکی بچهها بیشتر به اسباببازی نیاز دارند، در دیگری به فضای بازی. وقتی بدون توجه به این تفاوتها، از یک رویکرد تعمیمگرا استفاده میکنیم، صرفا خوشحالیم که بگوییم هر دو محله خانه اسباببازی یا خانه مشق دارند و به این ترتیب خیال خودمان را راحت میکنیم که کار انجام شده است.
کاظمیان در ادامه سخنرانی خود به مشکلات و چالشهای موجود در فرایند تغییرات و تحولات شهری پرداخت و عنوان کرد: در بسیاری از حوزهها، درخصوص انجام طرحهای توسعه شهری، مقاومتهای جدی وجود دارد. تغییرات اساسی و تحولات عمده در مسیر توسعه، بهخصوص زمانی که به تغییرات ریل یا شیوههای کاری مربوط میشود، دشوار است؛ چراکه سالهاست به روشهای خاصی عادت کردهایم و این عادتها در ذهنیت سازمانها و افراد نهادینه شده است.
وی افزود: این تغییرات حتی زمانی که به نظر منطقی میرسد و برخی مشکلات واضح شهر را حل میکند، باز هم دشوار است و مقاومتی در برابر آن مشاهده میشود. برای مثال، در بسیاری از موارد، مسئولان منتظر میمانند که دیگران اولین قدم را بردارند و پس از آن در ادامه کار خود را انجام دهند. این رویکرد که به «توقع از دیگران» شناخته میشود، مانع از وقوع تحولات واقعی در فرایندهای شهری میشود.
کاظمیان در ادامه با اشاره به مشکلات مالی در اجرای طرحها گفت: در تأمین منابع مالی برای طرحها با چالشهایی جدی مواجه هستیم. هزینههایی که برای اجرای یک طرح جامع شهری باید پرداخت شود، به اندازه قیمت یک آپارتمان در هر شهری است. در تهران، اگر بخواهیم برنامه شهری ۱۰ساله را مشخص کنیم، این امر امکانپذیر نخواهد بود. مشکلات مالی یکی از دلایل مهم در عدم تحقق بسیاری از این طرحهاست.
وی همچنین به کمبود کارشناسان اجتماعی در حوزه برنامهریزی شهری اشاره کرد و گفت: یکی از مشکلات اصلی در تهیه طرحهای توسعه شهری، کمبود کارشناسان اجتماعی است. ما در این زمینه با کمبود شدید نیروی متخصص مواجهیم. این کمبود، علاوه بر کمبود حضور، به این دلیل است که به کارشناسان فرصتی برای حضور در تیمهای برنامهریزی شهری داده نمیشود.
کاظمیان افزود: مشکل دیگری که در این راستا داریم، پارادوکس نظام دانشگاهی و بازار کار است. از یک سو، لشکر فارغالتحصیلان بیکار در دانشگاهها وجود دارد و از سوی دیگر، سازمانها و شرکتها در جستوجوی نیروی کار ماهر و باانگیزه هستند. در واقع، در بسیاری از مواقع پیداکردن کسی که به صورت عملیاتی و حرفهای در این زمینهها فعالیت کند، بسیار دشوار است.
وی در انتها به تجربهای از تلاشهایش برای تأمین نیروی انسانی ماهر در این حوزه اشاره کرد و گفت: چند روز پیش از یکی از وزارتخانهها خواستم یکی از همکارانشان را برای مأموریت به تیم ما بفرستند، اما متأسفانه پاسخ منفی دریافت کردم. شرایط بهگونهای است که عملا نیروهای کارشناس با ویژگیهای مورد نظر بسیار کم هستند و یافتن فردی که از نظر علمی، عملی و انگیزشی مناسب باشد، دشوار است.