خودکفایی در صنعت کاغذ بیمعناست
سعید کلاری، فعال صنعت چاپ در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: بهتازگی وزیر ارشاد در چند رشته سخنرانی و مصاحبه اعلام و تأکید کردند که در مدت دو سال و با توسل به افزایش تعرفه بالا بر کاغذ وارداتی و حمایت مالی از کارخانههای ورشکسته، صنعت کاغذسازی در کشور را به خودکفایی میرسانند؛ طرحی که مشابه حمایت دولت از کارخانههای ایرانخودرو و سایپاست. این موضوع باعث نگرانیهایی در بین فعالان صنعت چاپ شده است؛ چراکه قبلا و در دهه ۶۰ مسئله خودکفایی بهعنوان حرکتی انقلابی و محوری بسیار مورد توجه بود و البته در بسیاری از زمینهها نتیجهای جز شکست در پی نداشته است و تکرار تجربههای تلخی که یادآور آن روزهاست، مجددا در قالبی جدید ولی دقیقا به همان شکل قبلی خود در حال ظهور و بروز است. اصولا در دنیای مدرن و در صنعت و تولید چیزی به نام خودکفایی بیمعنا است؛ چراکه فلسفه دنیای هستی براساس تفاوت و عدم تمرکز تمام موهبات الهی در یک نقطه از سطح زمین است و این باعث نیاز انسانهای سراسر گیتی به یکدیگر و امکاناتِ هم است؛ بنابراین در دنیای رقابتی، محاسبه سود و زیان محصول تولیدشده باعث میشود جهتگیریها به سمت استفاده از منابع متنوع، بهرهوری بیشتر و کیفیت بالاتر حرکت کند. در شرایط فعلی، مصرف سرانه کاغذ در کشور ۳۵۰ هزار تُن است که از این مقدار نزدیک به ۷۸ هزار تن انواع کاغذ تحریر است و مابقی به صورت مقوا و کاغذهای کوتشده بوده و در شرایط مطلوب اقتصادی، ۲۵۰ هزار تن از طریق واردات و مابقی با در نظر گرفتن شرایط ایدئال به وسیله تولید داخلی تأمین میشود؛ اما عملا تولید داخلی در آن سطح نبوده و تأثیری در بازار مصرف ندارند و همین امر و دلایل دیگر ازجمله تحریمها و کمبود ارز باعث مشکلاتی در حوزه کاغذ شده است. در صنعت کاغذسازی در کشور دو کارخانه مطرح در استانهای مازندران و خوزستان دایر بوده که درحالحاضر فعالیت آنچنانی ندارند. فعالیت کارخانه چوب و کاغذ مازندران بر پایه 80 درصد خمیر وارداتی از خارج و 20 درصد خمیر تولید داخل استوار است، ماشینآلات و تکنولوژی قدیمی و نداشتن استانداردهای لازم باعث شده محصول نهایی فاقد کیفیت مطلوب برای استفاده در صنعت چاپ باشد و باعث آسیبزدن به ماشینآلات چاپ شده و محصول نهایی (برای مثال کتاب) دارای عمر بسیار کوتاهی است و در طول زمان، مدیریت ناکارآمد به مشکلات عدیده آن دامن زده است و بههمیندلیل از بدو تأسیس تاکنون هیچگاه نتوانسته جایگاهی درخور در بازار کاغذ در کشور داشته باشد. با توجه به کیفیت نازل، محصولات کارخانه در صنایعی مانند کارتنسازی و لفافهای بستهبندی که سطح فنی و کیفی پایینتری داشته، استفاده میشوند و همین موضوع درمورد کارخانه کاغذسازی جنوب هم صدق میکند. کارخانهای که بر پایه خمیر باگاس (تفاله نیشکر) فعالیت کرده و آن هم به دلایل فنی خروجی مطلوب و کیفیت حداقلی را ندارد. با اینکه 20 درصد از تولیدات کارخانه چوب و کاغذ مازندران از جنگلهای شمال کشور است؛ اما از لحاظ اکوسیستم طبیعی و مسائل زیستمحیطی، کشور ما شرایط مناسبی برای قطع همین مقدار درخت را هم ندارد. توجه داشته باشید که برای تولید هر تن کاغذ باید میانگین بین ۱۷ الی ۲۴ درخت تنومند قطع شود. در یک سال بیش از ۱۵ میلیون درخت برای این میزان مصرف باید قطع شود و برای همین مقدار تولید ۱۴۰۰ کیلووات/ ساعت برق مصرف شده و همچنین برای تولید تنها یک کاغذ A4 بالغ بر ۱۰ لیتر آب به میزان شش بطری آب معدنی مصرف میشود و مدتزمان چرخه بازگشت درخت قطعشده به طبیعت در کشورهای پیشرفته صنعتی شش الی هشت سال و در کشور ما دو برابر این مدتزمان است؛ بنابراین آسیبی که محیط زیست از مجموعه این اتفاقات میبیند، در مقابل هزینه تمامشده تولید کاغذ بسیار گزاف بوده و اغلب قابل جبران نیست و اساسا در چرتکه محاسبه به دلیل نداشتن هیچ مزیت رقابتی، صرفه در واردات کاغذ است...
بنابراین میتوان پیشاپیش نتیجه طرح مسئله خودکفایی و پیگیری آن را شکستخورده دانست و به وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی توصیه میکنم به جای اتلاف وقت و سرمایه کشور به دنبال راهکارهای در دسترستر، کمهزینهتر و منطقی تری برای رفع مشکلات کاغذ مصرفی کشور باشند.