هشدار به سهمخواه نه سهمده!
رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب یا همان اصولگرایان هشدار داده است که «ما باید مراقب باشیم ائتلاف به اختلاف مبدل نشود، چون بعد از هر پیروزی احتمال اینکه به جای پاسداری از تنگه احد سرگرم گردآوری غنائم بشویم زیاد است». آنچه این ماههای اخیر، درون دستگاه دولت و بخشهای وابسته رخ میدهد، از قضا کاملا خلاف توصیهای است که رئیس شورای ائتلاف اصولگرایان کرده است. پدیدهای که تحت عنوان انتصابات سیاسی، فامیلی و حتی محفلی در حال رخدادن است و گویا تمامی هم ندارد. آش آنقدر شور شده که کار به تریبونهای عمومی و حتی مجلس هم میکشد و یک نماینده رسما میگوید استاندار از ما خواسته که برای پست فرمانداری حتما کسی از اعضای ستاد انتخاباتی را معرفی کنیم! هر روز یک نام یا یک نسبت فامیلی حتی در سطوح پایین مدیریتی روی خط خبر میرود و شگفتیساز میشود. اگر انتصابات فامیلی که این روزها به داماد و مادرزن رسیده است، انتصابات عجیب و غیرمرتبط مانند مورد مشهور علیعسگری، رئیس سابق صداوسیما، بر مدیریت بزرگترین هلدینگ پتروشیمی، حضور پررنگ فارغالتحصیلان یک دانشگاه خاص و سمتهای مهم سیاسی مدیریتی که رقبا، یک به یک پس از پایان کارزار
انتخابات گرفتند، نامش تقسیم غنائم نیست، پس چیست؟
برای همین مشخص نیست که مخاطب این هشدارها کیست؟ اگر دولت و منصوبانش هستند که بهتر بود رئیس شورای ائتلاف که از حامیان مهم دولت فعلی است، مستقیما شخص رئیسجمهور، وزرا و زیرمجموعه را خطاب قرار میداد و از آنها انتقاد میکرد و هشدار میداد که مبادا این سرگرمشدن باعث شود تنگه احد را از دست بدهید! اما به جای آن ترجیح میدهد سربسته سخن بگوید، آن هم در جمعی و خطاب به کسانی که ممکن است جزء سهمبران یا سهمخواهان باشند اما لزوما جزء سهمپخشکنها نه. نوک پیکان انتقاد و مخاطب سخنان رئیس شورای ائتلاف اصولگرایان بهعنوان حامی دولت فعلی و عامل برآمدنش، باید از قضا خود دولت، آن هم شفاف، صریح و مستقیم باشد؛ یعنی کسانی که قدرت و امکان سهمدهی دارند، فارغ از اینکه چه تعداد سهمخواه در کار باشد. ماجرا این است که اصولگرایان حامی دولت بههیچعنوان قصد و تمایلی بر انتقاد صریح و گزنده ندارند و اصولگرایان منتقد دولت هم از ترس تیر ترکش همجناحیهای خود شجاعت آن را. نتیجه این میشود که بهعنوان مثال نقدهای محمدرضا باهنر در لفافه میماند و چهرههایی مانند امیر محبیان روزه سکوت میگیرند. سخنی هم اگر گفته میشود به جای اینکه چشم به
واقعیت داشته باشد و تصمیمهای درون قدرت را زیر سؤال ببرد، نعل وارونه میشود و به سهمخواه توصیه میکند دست از سهمخواهی بردارد! برای همین سخنان و ادعاهایی اینچنین بیشتر به طنز و مطایبه تنه میزند تا حتی توصیهای اندیشمندانه.