تأثیر بر سیاستگذاران
دانشگاهها نمیتوانند اثرگذار باشند؛ چراکه یافتههای خود را در بستههای قابل پسندی که سیاستگذار بفهمد و به توانمندی او کمک کند، ارائه نمیکنند. شما هر مدل پیچیدهای را بخواهید اجرا کنید، اگر نتواند روی مدل ذهنی سیاستگذاران تأثیرگذار باشد، عملا نقش خود را از دست میدهد. با محوریت همین ایده، اگر بشود یکسری پروژهها را آغاز کرد که بر مدل ذهنی سیاستگذاران اثرگذار باشند (از منظر خطمشی و سیاستگذاری عمومی)، فکر میکنم مهمترین اولویتی که برای بهبود وضعیت کشور وجود دارد، این است که با چه الگویی بتوان مدل ذهنی سیاستگذاران را بهطور مشخص با محوریت مجلس تغییر داد.
دانشگاهها نمیتوانند اثرگذار باشند؛ چراکه یافتههای خود را در بستههای قابل پسندی که سیاستگذار بفهمد و به توانمندی او کمک کند، ارائه نمیکنند. شما هر مدل پیچیدهای را بخواهید اجرا کنید، اگر نتواند روی مدل ذهنی سیاستگذاران تأثیرگذار باشد، عملا نقش خود را از دست میدهد. با محوریت همین ایده، اگر بشود یکسری پروژهها را آغاز کرد که بر مدل ذهنی سیاستگذاران اثرگذار باشند (از منظر خطمشی و سیاستگذاری عمومی)، فکر میکنم مهمترین اولویتی که برای بهبود وضعیت کشور وجود دارد، این است که با چه الگویی بتوان مدل ذهنی سیاستگذاران را بهطور مشخص با محوریت مجلس تغییر داد. من هیچ راهی بهجز تهیه محتوا نمیبینم. به این معنا که بتوان پروژههایی تعریف کرد و در آن شاخصهایی در روندهای تاریخی مرور شده و وضعیت خوب و بد جامعه را نشان دهند که این میتواند در ذهنیت سیاستگذاران اثرگذار باشد. از این طریق میتوان روندهای خطرناک جامعه را بصریسازی کرد و بر سر این موارد مانورهایی داده شود که راهگشا باشد. بحث دیگر این است که اگر با محوریت سیاستگذاری، پروژههای کوتاه مثلا یکساله تعریف شود و اگر هر 10 روزی یک محتوا تولید کنیم، پس حدود 36 محتوا (حدودا پنجدقیقهای) برای سیاستگذاری در سال خواهیم داشت و سپس این پروژهها را بشود با روابطعمومی مجلس پیش برد، فکر میکنم میتواند اثرگذار باشد.
همچنین در حوزه اهمیت و ضرورت سیاستگذاری عمومی، در جهت توانمندکردن بخش اجرائی که بهعنوان پارادایم چهارم مدیریت دولتی مطرح میشود که چگونه میتوان دولت را توانمند کرد، اگر مرکزی تأسیس شود که بتواند خطمشیگذاران را آموزش دهد، میتواند راهگشا باشد. اگر با محوریت یک دانشگاه این آموزشها را بتوان پیش برد، میتوان مدلهای ذهنی تازهای ایجاد کرد. پس تا اینجا شد سه پیشنهاد: اول، ایجاد یک مرکز آموزشی برای سیاستگذاران عمومی، دوم، تهیه محتوای سالانه برنامهریزیشده دقیق با محوریت آموزشهای کپسولی و کوتاه و سوم، بصریسازی روندهای خطرناک برای سیاستگذاران.
همچنین اگر گروهی از افراد دور هم بنشینند و بر سر اینکه اکنون اگر بخواهیم 12 مسئله جدی جامعه را طرح کنیم که سیاستگذاری عمومی میتواند به آن وارد شده و قانون تدوین کند، این مسائل چه خواهد بود و برای اینکه این موارد مسئله سیاستگذار شود، چه باید کرد، در این فرایند باید تلاشی صورت گیرد که مسئله جامعه به مسئله سیاستگذار بدل شود. این هم پروژهای است که میتواند اثرگذار باشد. باید تلاش کرد ارتباطی میان مجلس و بخش دانشگاهی در حوزه سیاستگذاری عمومی شکل بگیرد و مجلس از یافتههای دانشگاه استفاده کند؛ امری که اثرگذار خواهد بود. ما باید بتوانیم جامعه را با تحلیل خطمشیها آشنا کنیم؛ به این معنا که بداند خطمشی در آینده میتواند چه اثراتی بر جامعه بگذارد و چه اتفاقی خواهد افتاد اگر این سیاست برای مثال در پنج سال آینده هم ادامه پیدا کند و ببینیم در آن موقع تصویر ایران در حوزه جمعیت، آموزش، فقر و... چگونه خواهد بود. همینطور هر خطمشی را ارزیابی کنیم که مربوط به بررسی اثرات خطمشیای است که در گذشته اجرا شده است. اگر در این حوزهها پروژههایی تعریف شود، به نظرم بهصورت ضمنی میتواند محل اثر باشد و منجر به بهبودهایی در نظام تدبیر شود.