نئوتزاریسم یا ملیگرایی روسی
نسلی که خاطرات مهآلود سالهای اشغال کشورمان در جنگ اول جهانی را با سایه سربازان اشغالگر جنگ دوم درآمیخته بود، دیگر وجود ندارد. اما هنوز کسانی وجود دارند که خاطرات نسل رفته را بازگو کنند. این خاطرات آکنده از پلیدیهای اشغالگران بهویژه اشغالگر شمالی است.
نسلی که خاطرات مهآلود سالهای اشغال کشورمان در جنگ اول جهانی را با سایه سربازان اشغالگر جنگ دوم درآمیخته بود، دیگر وجود ندارد. اما هنوز کسانی وجود دارند که خاطرات نسل رفته را بازگو کنند. این خاطرات آکنده از پلیدیهای اشغالگران بهویژه اشغالگر شمالی است. روسها در هر دو جنگ جهانی به بهانه شرایط جنگی به ایران لشکرکشی کردند؛ اما آنها آمدند که بمانند. این خواسته ریشه در گرایشی دارد که میتوان از آن بهعنوان ناسیونالیسم افراطی روسی نام برد. این گرایش در هر نظامی که بر روسیه حاکم بوده، عامل بنیادین در کنشهای سیاسی و نظامی این کشور به شمار میرود. در دوران تزاریسم رؤیای سرازیرشدن به سرزمینهای پاییندست و آبهای گرم جنوبی حاکم بود. بلشویکها با شعارهای سوسیالیستی و جهانوطنی به میدان آمدند، اما در پس تمام رفتارهای سیاسی و نظامی آنها یک ملیگرایی توسعهطلبانه روسی پنهان بود. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ملیگرایی افراطی روسی در قالب سیاستهای یکجانبهگرایانه هدفهای نظامی در اوستیا و اوکراین را نشانه گرفت. الگوی ملیگرایی روسی حرکتی پیشرونده در سرزمینهای مجاور است. مدل کلاسیک توسعهطلبی ارضی روسیه در قرن بیستویکم بدون هیچگونه تغییری به کار میرود. روسیه برخلاف کشورهای اروپایی هیچگاه مستعمرهای در سرزمینهای دور نداشته است؛ اما همواره تهدیدی برای سرزمینهای مجاور بوده است. اشغال شبهجزیره کریمه، پیشروی در قلمرو شرقی اوکراین و تهدیدات همیشگی کشورهای کوچک حوزه دریای بالتیک در فهرستگان رفتار روسیه قرار دارد. ملیگرایی روسیه آمیزهای از دیپلماسی تهدید و اقدامات نظامی است. تهدید و هراسافکنی و تجاوز نظامی در هر قالبی از جمله ملیگرایی افراطی انجام شود، غباری سرد و تیره بر ذهن مردم مینشاند. خاطرات تلخ اشغال و زورمداری هیچگاه فراموش نمیشود. همانگونه که مردم سرزمین ما فراموش نکردهاند.