|

سرنوشت بافت‌های میراثی در شهرهای تاریخی ما

نزدیک به دو سال از آخرین پیگیری‌های دولت درباره خرابی‌های بافت شرقی میدان نقش جهان برای بازشدن خیابان معروف به گذر آقا‌نجفی می‌گذرد و شهر اصفهان به جای آنکه به دنبال راه چاره و التیام‌بخشیدن به این زخم باز باشد، دست روی دست گذاشته است.

نزدیک به دو سال از آخرین پیگیری‌های دولت درباره خرابی‌های بافت شرقی میدان نقش جهان برای بازشدن خیابان معروف به گذر آقا‌نجفی می‌گذرد و شهر اصفهان به جای آنکه به دنبال راه چاره و التیام‌بخشیدن به این زخم باز باشد، دست روی دست گذاشته است. بافت در همان مجاورت خیابان حافظ، در 50‌قدمی میدان -و قاعدتا برای راه‌دادن به دو ساختمان بزرگ و نوساز جدید- آسفالت و جمع‌و‌جور شده، اما به قولی که برای رفو و اصلاح آن بافت از‌هم‌گسیخته ارزشمند داده شد، هنوز وفا نشده است. سؤال این‌ است: چرا باید با وجود تمام توجهاتی که مقامات عالی‌رتبه مملکتی به میراث فرهنگی و طبیعی کشورمان دارند، این مواریث همچنان مورد بی‌توجهی شهرداری‌ها قرار می‌گیرند؟ ‌ تخریب بافت تاریخی شرقی مجاور میدان نقش جهان نمونه بارزی از این‌گونه عدم هماهنگی‌ها میان سطوح مختلف مسئولان شهری، منطقه‌ای و کشوری است.‌در تاریخ شنبه ۱۶ شهریور 1398، دکتر فرزانه صادق‌مالواجرد، معاون شایسته شهرسازی و معماری در وزارت راه و شهرسازی، لزوم رفع دخالت‌های کالبدی سنگین در بافت تاریخی شهر اصفهان و ممنوعیت هرگونه تملک و تخریب در مسیر گذر آقانورالله نجفی توسط نهادهای استانی را در رسانه مطرح کرد. او که شخصا برای رسیدگی به تخریب‌ها در بافت شرقی میدان امام اصفهان به آنجا سفر کرده بود، گفته بود: «هرگونه تملک و تخریب املاک و ابنیه در مسیر گذر موسوم به آقانورالله نجفی توسط نهادهای استانی ممنوع است. همچنین طرح مرمت شهری برای گذر فوق‌الذکر تهیه و از طرح خودرومحور پرهیز شود».

دبیر شورای عالی شهرسازی و معماری ایران نیز گفته بود: در سفر به اصفهان از گذر آقانورالله نجفی به همراه معاون عمرانی استاندار، شهردار، اعضای شورای اسلامی شهر و نیز مدیران اداره کل راه و شهرسازی استان و اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان بازدید کردیم و از نزدیک با مردم محلی و ساکنان بافت مدنظر صحبت شد. دکتر فرزانه صادق‌مالواجرد با ابراز تأسف از چنین دخالت‌های کالبدی سنگینی در بافت تاریخی شهر فرهنگی-تاریخی اصفهان، اعلام کرد: این‌گونه اقدامات بر اصالت و یکپارچگی بافت تاریخی تأثیری منفی خواهد داشت.

درست این بود که از فردای حکم شورای عالی شهرسازی از هرگونه تملک و تخریب املاک و ابنیه در مسیر گذر موسوم به آقانورالله نجفی توسط نهادهای استانی ممانعت به عمل آید و شهرداری اصفهان با تهیه طرحی برای مرمت شهری بافت از‌هم‌گسیخته تاریخی، از هر‌گونه طرح خودرومحور پرهیز کند. همچنین ارائه طرح یکپارچه و جامع مرمت شهری برای کل بافت مذکور، با توجه به ضرورت جدی آن، پس از سال‌های سال بی‌توجهی، در صدر نگرانی‌ها و دغدغه‌های وزارت میراث و مقامات محلی قرار گیرد. مگر نه این‌ است که اصفهان نیمی از درآمدش را از گردشگری باید به دست آورد؟ پس چرا این همه بی‌توجهی به میراث؟ ‌در همان ایام، رضا کیانیان، هنرمند ارجمند کشورمان، در دفاع از اعتراض‌ها، در اینستاگرامش نوشت: «میدان نقش‌ جهان اصفهان را همه می‌شناسیم. نه ما که ایرانی هستیم، بلکه تمام دنیا آن را به‌عنوان یکی از شاهکار‌های بی‌همتای معماری ایرانی-اسلامی می‌شناسند. این میدان مثال‌زدنی از مفاخر معماری جهان و ثبت جهانی یونسکو است. در وصف این میدان کتاب‌ها نوشته شده و بخشی از شناسنامه ملی ما ایرانی‌ها و جزئی از شناسنامه معماری جهانی است. اما اکنون بافت تاریخی پشت مسجد شیخ لطف‌الله خراب شده و می‌خواهند در پشت مسجد و روی ویرانه‌های بافت تاریخی، خیابان‌کشی کنند!». گروه‌های دوستدار میراث فرهنگی هم این خبرها را دست به دست گرداندند؛ ولی هنوز اقدامی برای مرمت و اصلاح بافت، یعنی رفو و بازگرداندن آن به صورت اولیه انجام نگرفته است. هر روز می‌شنویم که بناهای زیبای میراثی، واقع در بافت‌های تاریخی کشورمان، برای باز‌کردن یک راه یا ساختن یک محوطه شهری در اطراف یک بنای مهم‌تر تاریخی، پشت سر هم تخریب می‌شوند. آری، در شیراز و مشهد با مسئله ای بزرگ‌تر روبه‌رو شدیم وقتی بولدوزرها به کار افتادند. چرا چنین می‌شود؟ پاسخ پیچیده است؛ ولی در کنار بحث سوداگری زمین و مستغلات، یک موضوع ساده نیز خودنمایی می‌کند که همانا آشنانبودن ما و مسئولان‌ با «اهمیت» بافت‌ها و بناهای تاریخی و میراثی‌مان است. اما باید یادآور شد که ‌ناآشنایی مقامات ما با کنوانسیون‌های بین‌المللی، به معنای نبود این اصول در سطح بین‌المللی نیست. در کشور کهنسال ما با تمدن چندهزار‌ساله، هم بافت‌های تاریخی سر جای خود قرار دارند و هم قوانین حفاظتی باید مسلط بر آنها باشند.

‌این بی‌اعتنایی از آن‌رو است که نظارت عمومی و ابراز مسئولیت از سوی مردم، نزد ما چندان رایج نیست. تنها گاهی ممکن است ساکنان بافت و معترضان و فعالان شهری شانس بیاورند و کسی در رده‌های بالای دولتی به صحبتشان گوش فرا‌ دهد و خواسته‌هایشان را جدی بگیرد.

حال باید گفت «حفاظت شهری» به نگهداری از «بناهای منفرد» محدود نمی‌شود. دیدگاه حفاظتی به «معماری» میراثی به‌مثابه یک عنصر از ساختار شهر است که آن را دارای انتظام پیچیده و چندوجهی می‌کند. به همین جهت، بنا بر تعریف، حفاظت شهری در قلب برنامه‌ریزی شهری جای دارد و اصولا کنوانسیون‌ها و توصیه‌نامه‌های بین‌المللی مربوط به حفاظت بافت‌ها و بناها و نیز مناظر تاریخی که از حدود 60 سال پیش حالت رسمی به خود گرفته‌اند و حفاظت از زیبایی و ویژگی‌های مناظر و محوطه‌های تاریخی در جهان را زیر نظر سازمان ملل و یونسکو تضمین می‌کنند، باید در کشور ما نیز که با عضویت در یونسکو، به نوعی ملزم به پیروی از این توصیه‌ها و آداب است، رعایت شود.