تولیدکنندگان؛ بهترین پشتوانه برای دولت
این روزها جامعه ایران و کنشگران آن در همه طیفهای اجتماعی در حال ارائه تحلیلهای متفاوت درباره دولت آینده و شرایط مدیریت اجرائی کشور در آینده نزدیک هستند. اینکه تحلیلگران با چنان شتابی و با علاقه بسیار زیاد دولت و نحوه کارکرد فعالیتهای اجرائی را از یاد نمیبرند، به طور قطع اتفاق مثبتی است اما یک نکته را نیز نباید از یاد برد که بسیاری از تحلیلگران شاید با شرایط فعالیتهای اجرائی آنهم در حد و اندازه دولت آشنایی مطلوبی نداشته باشند و بههمینخاطر تحلیلهای آنان بیش از آنکه بتواند برای عملکرد اجرائی کشور راهگشا باشد، به اتفاقی تبدیل میشود که در مجموع توقعات را از دولت و کارکردهای دولتی افزایش میدهند.
علیرضا میرزاخانی - روزنامهنگار پیشکسوت و متخصص روابطعمومی
این روزها جامعه ایران و کنشگران آن در همه طیفهای اجتماعی در حال ارائه تحلیلهای متفاوت درباره دولت آینده و شرایط مدیریت اجرائی کشور در آینده نزدیک هستند. اینکه تحلیلگران با چنان شتابی و با علاقه بسیار زیاد دولت و نحوه کارکرد فعالیتهای اجرائی را از یاد نمیبرند، به طور قطع اتفاق مثبتی است اما یک نکته را نیز نباید از یاد برد که بسیاری از تحلیلگران شاید با شرایط فعالیتهای اجرائی آنهم در حد و اندازه دولت آشنایی مطلوبی نداشته باشند و بههمینخاطر تحلیلهای آنان بیش از آنکه بتواند برای عملکرد اجرائی کشور راهگشا باشد، به اتفاقی تبدیل میشود که در مجموع توقعات را از دولت و کارکردهای دولتی افزایش میدهند. قطعا آن چیزی که ما از بیرون میبینیم، با آن چیزی که در بدنه فعالیتهای اجرائی رقم میخورد، با هم تفاوتهای زیادی دارند. محیط بررسی و ارزیابی کنشهای اجرائی با آن چیزی که تحت عنوان کارکردهای اجرائی رقم میخورد، زمین تا آسمان متفاوت است. ما وقتی از بیرون بدون آشنایی مطلوب با دشواریهای مدیریتهای اجرائی در اندازه دولت، دستور میدهیم که باید چنین باشد یا باید چنان شود، این مسئله را در نظر نمیگیریم یا نمیدانیم که زمینه کار برای آن کسی که در گود دولت فعالیت میکند، با نگاه و درخواستهای ذهنی ما بسیار متفاوت است. این را گفتم نه بهاینخاطر که ننویسیم یا مطالبهای نداشته باشیم، بلکه بدانیم وقتی کار اجرا در مقیاس دولت کلید میخورد، خیلی مؤلفهها دیگر آن تصویری را که ما گمان میبردیم، ندارند. حتی برای خود مدیران تازهوارد به هر دولتی نیز چنین تفاوت زاویهای وجود دارد. آنهایی که میخواهند مدیر دولتی باشند و با هر رفتوآمدی به دولت تغییر میکنند، نیز چنین تجربیاتی دارند. بارها دیدهایم که متقاضیان حضور در دولت وقتی بر طبل تبلیغات میکوبند، خیلی از گرهها را با حضور خود بازشده فرض میکنند و به مخاطب با قاطعیت میگویند که ما بیاییم تمام است، اما همین که به میدانی با وسعت کار اجرائی دولت ورود میکنند، میبینند آن کاری که باید انجام شود، با آن چیزی که گمان میبردند، تفاوت بسیار فاحشی دارد. برای همین به گمانم، هم آنهایی که یادداشت مینویسند و هرکدام از نگاه خاص خود تحلیلهای الوانی از دولت ارائه میدهند و هم آنهایی که در دولت حضور دارند یا در حال ورود به دولت هستند، باید به این نکته توجه کنند که عملکرد اجرائی در جغرافیای دولت هر لحظه میتواند پیشبینیها را تغییر دهد.
برای همین نه کاری کنند که آنقدر توقعها از کابینه بالا برود که یک بحران ارتباطی با دولت به وجود بیاورد و نه آنقدر کار دولت را کوچک جلوه بدهند که هرکسی گمان ببرد میتواند برای فعالیتهای اجرائی در دولت دستورالعمل بنویسد. مسئولان دولتی جدا از آنکه قطعا به این نوشتهها و گفتارها اهمیت میدهند و باید هم اینگونه باشد، قطعا باید در ارزیابی چشمانداز مدیریت اجرائی کشور به افرادی تکیه کنند که محک مدیریت اجرائی را میدانند یا خود در میدانهای سخت کارهای بزرگ اجرائی آبدیده شدهاند. تولیدکنندگان یکی از اصلیترین اقشاری هستند که حائز این شرایط محسوب میشوند. ای کاش مدیران و برنامهریزان دولتی برای تحلیل محتوای چشمانداز کاری خود و برای راهبردسازی درباره آن چیزی که باید در دستور کار مدیریتهای اجرائی قرار بگیرد، حسابی ویژه روی تولیدکنندگان باز کنند. امور اجرائی بزرگی مانند فعالیت یک دولت، نیاز دارد تا پشتوانهای وسیع از عقلانیت و اجرا بهعنوان تکیهگاه در کنار دولت حضور داشته باشد. تولیدکنندگان این قدرت و این خاصیت آبدیده را دارند که بهترین سایه برای دولت باشند. عقلانیت تولید، عقلانیت ساختن است که میتواند بهترین حامی برای برنامههای دولت و از آن مهمتر برای شکلگیری عقلانیت مدیریت اجرائی باشد.