میدری، بهترین گزینه برای وزارت
شاید برای کسی که آموزگار است و در دو دهه گذشته بیش از هر چیز دلنگران و درگیر گرفتاریهای آموزش کشور بوده، پرداختن به وزیر پیشنهادی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، پرسشبرانگیز و شگفتآور باشد.
شاید برای کسی که آموزگار است و در دو دهه گذشته بیش از هر چیز دلنگران و درگیر گرفتاریهای آموزش کشور بوده، پرداختن به وزیر پیشنهادی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، پرسشبرانگیز و شگفتآور باشد. اما این موضوع داستانی دارد که در این یادداشت تلاش خواهد شد به آن پرداخته شود. احمد میدری اقتصاددانی است که در دولت روحانی معاون رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بود. در دوره معاونت او در حوزه رفاه اجتماعی، کارهای نظری و عملی چشمگیری در این گستره انجام گرفت که بخش مهمی از آن در پیوند با بازماندگان از آموزش، تحصیل فرزندان خانوادههای نابرخوردار در استانهای محروم، ارائه راهکارهای نظری و عملی در راستای رویارویی با فقر و نابرابری آموزشی، راهاندازی و پشتیبانی از مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه در این معاونت با همکاری جهاد دانشگاهی و انتشار صدها نوشتار و دهها کتاب و برگزاری چندین نشست کارشناسانه از سوی این مرکز در ارتباط با آموزش و البته دیگر محرومیتهای اجتماعی در این معاونت بود. این مرکز در حوزه تعارض منافع نیز کارهای ارزشمند و ماندگاری انجام داد که میتوان به ترجمه نوشتارهایی در پیوند با این گستره از تجربه کشورهای در حال توسعه اشاره کرد که نگارنده در برگردان بخشی از این نوشتارها همکاری نزدیک داشت و این کار زمینه بخشنامه تعارض منافع از سوی حاجیمیرزایی، وزیر آن زمان آموزش و پرورش شد. در دوران فعالیت مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه، جوانان توانمندی جذب آن شدند که نقش پژوهشگران میدانی برای گفتوگو با کارشناسان هر حوزه را بازی میکردند و در آن دوران از دهها فرهنگیِ کنشگر در پیوند با موضوعهای آموزشی مصاحبه گرفتند و آنها را در کتابها و مقالههای مرکز منتشر کردند.
بیگمان یکی از درخشانترین کارهای میدری و دبیرخانه زیر نظر او، برگزاری همایش «مقابله با فقر و نابرابری آموزشی» در شهریور 1401، در راستای کمک به سیاستگذاری آموزشی کشور و برقراری همکاری کنشمند میان دولت، کارشناسان و سازمانهای مردمنهاد در زمینههای نابرابری در ساختار آموزشی کشور بود.
او پس از کنار گذاشتهشدن در دولت سیزدهم، برخلاف بسیاری از کاربهدستان آموزشی خودمان، همچنان چنین دغدغههایی را چه به شکل عملی و چه نظری، ادامه داد. برای نمونه زمانی که مولدسازی داراییهای دولت در دولت سیزدهم ابلاغ و آغاز شد و نخستین ترکشهای مؤثر آن به آموزش و پرورش برخود کرد و بسیاری از فضاهای فیزیکی آموزشی چوب حراج خورده و میخورند، او با همکاری دبیرخانه، نشستهایی برگزار کرده و این موضوع مهم را به بحث و گفتوگو گذاشت و زمینه آگاهیبخشی بیشتر درباره آن را فراهم کرد.
نگارنده از سویی سالهاست که پیگیر عدالت آموزشی و مخالفت با کارهایی است که به فقر آموزشی دامن میزنند و از دیگر سو بیش از دو دهه است که عضو کانون صنفی معلمان ایران است و خود از مخالفان ورود کنشگران صنفی به گستره قدرت. اما چرا این گزاره آورده شد؟ هدف تأکید بر این موضوع بود که این یادداشت تلاشی نیست برای به دست آوردن سمت در جایی از دولت تازه، بلکه پشتیبانی از روندی است که میتواند گامهایی باشد هرچند کوتاه، در راستای بهبود شرایط رفاهی و البته آموزشی کشور. دکتر میدری از گزینههای ارزشمند در میان وزرای پیشنهادی است؛ دانش و تجربههای زیسته او میتواند گرههایی از شرایط امروز کشور باز کند؛ همان گرههایی که زندگی نابرخوردارترین ایرانیان را تحت تأثیر قرار داده است. گمانی ندارم که با توجه به گرایشهای درونیشدهاش، او میتواند گرههایی از زندگی آموزشی بسیاری از دختران و پسران در نابرخوردارترین بخشهای کشور باز کند.