آینده آموزش و پرورش؟ (1)
آموزش زبان انگلیسی در کودکستانها ممنوع
اگرچه پیشینه چنین نگاهی به گذشته نهچندان دور آموزش و پرورشِ سیاستزدهمان برمیگردد، اما بیان این جمله دستوری در ۲۳ دیماه جاری، آن هم از زبان رئیس سازمان تعلیم و تربیت کودک کشور، حکایت از پیادهکردن این تفکر ناهمخوان با خواستهها و نیازهای امروز و فردای کشور دارد.
اگرچه پیشینه چنین نگاهی به گذشته نهچندان دور آموزش و پرورشِ سیاستزدهمان برمیگردد، اما بیان این جمله دستوری در ۲۳ دیماه جاری، آن هم از زبان رئیس سازمان تعلیم و تربیت کودک کشور، حکایت از پیادهکردن این تفکر ناهمخوان با خواستهها و نیازهای امروز و فردای کشور دارد. این مهم، من را بر آن داشت تا بار دیگر از نقش سترگ و بنیادین آموزش و پرورش در دنیای امروزی بگویم و نیمنگاهی داشته باشم به آنچه بر آموزش و پرورش این مرزوبوم رفته و میرود؛ از نبود عدالت آموزشی بگیر تا جایگاه علم، افت تحصیلی، منزلت بربادرفته معلم و... .
آموزش و پرورشی که گویا در برنامهریزیاش واژه کاربردی و زیربنایی «توسعه» متوازن، فراگیر و پایدار از قلم افتاده و در نتیجه، رسالت بنیادی خود را که همانا «انسانسازی» است، به وادی نسیان سپرده است. این نوشته، در دو بخش زیر عنوان «آینده آموزش و پرورش» تقدیم علاقهمندان میشود، با این امید که زنگ بیدارباشی باشد اگرچه دیرهنگام به «اصحاب کهف» نظام آموزش و پرورش سرزمینم ایران؛ «چه در خانه اگر کس است، (همین) یک حرف بس است».
***
از آغاز پیدایش زندگی اجتماعی و آنگاه که انسان قادر به ارتباط با دیگر افراد جامعه به شکلی متفاوت از دیگر موجودات شد، برای حفظ میراث فرهنگی بهجامانده از پیشینیان، به حکم ضرورت، ناچار از انتقال دستاوردهای خویش به نسلهای بعدی بوده است. در این مسیر، بر مبنای نیاز و تحت تأثیر شرایط خاص در هر جامعه، شاهد تنوع و نوآوری در شیوههای انتقال تجارب گذشتگان بودهایم و در چنین فضایی است که پدیدهای به نام آموزش و پرورش شکل میگیرد؛ ستون و محور اصلی هر جامعه. چراکه اگر چنین پدیدهای شکل نمیگرفت، از پیشرفت و ترقی در روشها، علوم و فنون پیچیده و فرایندهای اجتماعیکه امروز شاهدیم نیز اثری نبود. مفهوم آموزش و پرورش در هر جامعهای با نظام اجتماعی آن جامعه پیوندی معنادار داشته و اهداف تعلیم و تربیت در هر جامعهای خواهینخواهی با خواستهها و نیازهای روز آن جامعه ارتباط پیدا میکند.
اندیشه و چشمانداز اجتماعی-فرهنگی هر فردی، وامگرفته از نوع کیفیت و روش تعلیم و تربیتی است که وی در مسیر زندگی فردی و اجتماعی کسب کرده و از آن تأثیر پذیرفته و الهام گرفته است. مقطع دوره تحصیلی، بخش اصلی خمیرمایه دوران زندگی را شکل میدهد. به این معنا که جامعه از راه تعلیم و تربیت، اعضای خود را برای پذیرش هنجارها (Norms) و ارزشهای موجود آماده کرده و بدینسان اجتماعیشدن را در آنها پدید میآورد. امروزه اجتماعیکردن دانشآموزان از راه آموزش مدرسهای، بر حسب نظامهای اجتماعی-فرهنگی، تغییر یافته و از اینرو بین عملکرد آموزش و پرورش و نیازهای جامعه ارتباط تنگاتنگی شکل میگیرد. آموزش و پرورش در دنیای امروز از آن حالت ساده و کارکردهای پیشین مدرسه خارج شده و دستخوش دگرگونیهای بنیادی شده؛ بهگونهای که در جوامع پیشرفتهتر، تعلیم و تربیت رسمی اهمیت شایانی کسب کرده است. در همین راستا، دوره آموزش منظم افزایش یافته و در چنین شرایطی است که آموزش و پرورش در معنای واقعی خود، از کودکی تا بزرگسالی، یک وسیله حیاتی حلقه نظارت اجتماعی را در بر میگیرد. نظارتی که اگر به روش درست و در پروسه زمانی مناسب و در مکان بایسته و با روشهای اصولی اعمال شود، کجرفتاری، خشونت، تبعیض و نابرابری، ناهنجاری، فساد و انحراف در جامعه به کمترین میزان ممکن خواهد رسید.
آموزش و پرورشی همگام با ارزشهای والا و با هدف تقویت و رشد معنویات و عواطف زیبای انسانی. درباره اهمیت و نقش آموزش و پرورش یا بهتر بگوییم «پرورش و آموزش»، اندیشمندان، فلاسفه و اهل نظر، بسیار گفته، نوشته و تحقیق کردهاند و آنها که عملا درسهای آن را به کار بستهاند، چه مزایا و امتیازاتی که از رهگذر بهکارگیری این مائده بزرگ نصیبشان نشده و نمیشود.
و اما ناکامی بزرگ برای آنانی است که در مرحله شعار ماندهاند، کمیتشان لنگ، دیواره شعورشان ترک برداشته، جهل و خرافه دامنگیرشان شده، هر روشی را محک زده و به نتیجه تجربه حاصل از عمل دیگران بدون توجه به ظرافتهای خاص فرهنگی دل خوش کرده و در وادی آزمون و خطا دستوپا میزنند.
در چند دهه گذشته، گسترش سریع آموزش در تمامی ردهها در کشورهای در حال توسعه، تعلیمات متوسطه و عالی با سرعت مشابه آن در کشورهای صنعتی بر اهمیت این مهم افزوده است.