واکاوی سیاست دیپلماسی و کاهش تنشها بعد از حمله صهیونیستها به ایران در گفتوگو با محمدعلی وکیلی تا جنایتهای اسرائیل پایان نگیرد
صلح معنایی ندارد
محمدعلی وکیلی با در نظر گرفتن تحولات یک سال اخیر در خاورمیانه، ارزیابی چندان مثبتی درباره امکان برقراری آتشبس و صلح فراگیر منطقهای ندارد. این نماینده ادوار مجلس که فعال رسانهای نیز به شمار میرود، تحلیل خاصی درباره نقشآفرینی و تأثیر دو پارامتر «دیپلماسی رسانهای» و «سیاست خارجی» برای فراهمآوردن فضای لازم در جهت کاهش تنش و برقراری آتشبس در غرب آسیا دارد. آنچه در ادامه میخوانید، مشروح گپوگفت با این چهره سیاسی است.
شرق: محمدعلی وکیلی با در نظر گرفتن تحولات یک سال اخیر در خاورمیانه، ارزیابی چندان مثبتی درباره امکان برقراری آتشبس و صلح فراگیر منطقهای ندارد. این نماینده ادوار مجلس که فعال رسانهای نیز به شمار میرود، تحلیل خاصی درباره نقشآفرینی و تأثیر دو پارامتر «دیپلماسی رسانهای» و «سیاست خارجی» برای فراهمآوردن فضای لازم در جهت کاهش تنش و برقراری آتشبس در غرب آسیا دارد. آنچه در ادامه میخوانید، مشروح گپوگفت با این چهره سیاسی است.
جناب وکیلی بعد از حمله بامداد شنبه اسرائیل به ایران، اکنون بسیاری متصورند دایره تنش رو به کاهش خواهد گذاشت و به همین واسطه بیش از هر زمان دیگری طی یک سال گذشته امکان وقوع آتشبس و صلح فراگیر منطقهای وجود دارد؛ شما هم قائل به چنین گزارهای هستید؟
واقعیت امر این است که علتالعلل بحران ناامنی، تنش و درگیری در خاورمیانه در یک سال گذشته، به تجاوزات، جنایات و کشتار زنان و کودکان در غزه و لبنان توسط رژیم غاصب صهیونیستی بازمیگردد. بنابراین مسئله ارتباطی به ایران ندارد. اگر این رژیم به جنایات، کودککشی و کشتار غیرنظامیان در غزه و لبنان پایان دهد و به دنبال آتشبس باشد، امکان پیگیری یک صلح فراگیر منطقهای وجود دارد و به گمان من، اگر ایران در آینده هم بخواهد واکنشی علیه رژیم صهیونیستی نشان دهد، آن را به تأخیر خواهد انداخت. اما اگر روند جنایات صهیونیستها مانند یک سال گذشته ادامه پیدا کند، دیگر فضایی برای برقراری آتشبس وجود ندارد و به تبع آن نمیتوان از ایران هم انتظار داشت در مقابل جنایت صهیونیستها سکوت کند.
تقریبا چند ماه از آغاز به کار دولت پزشکیان میگذرد و در یک ماه گذشته هم تور دیپلماتیک عباس عراقچی در منطقه شروع شده است. آیا در کنار تحولات میدانی و موضوعات نظامی، میتوان به توان دیپلماتیک دولت چهاردهم برای کاهش تنشها و برقراری آتشبس امیدوار بود؟
اولا توان نظامی مکمل توان دیپلماتیک است. به همین دلیل در منطقهای مانند خاورمیانه که رژیم صهیونیستی به هیچ قاعده حقوقی، اخلاقی و دیپلماتیکی پایبند نیست و خط قرمزی در کشتار، تجاوز و جنایت برای خود قائل نیست و زبان دیپلماسی و سیاست خارجی را نمیفهمد و با یک مهارناپذیری، همه قوانین و قواعد بینالملل را نقض کرده و تجاوزات این رژیم به حریم سرزمینی دیگر کشورهای منطقه هر روز تشدید پیدا میکند، نمیتوان از دیپلماسی سخن گفت. به بیان دیگر، در این شرایط نمیتوان به زبان دیپلماسی تکیه کرد. تا زمانی که فردی همچون نتانیاهو روی کار باشد، دیپلماسی و توان دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به تنهایی کارساز نیست. اگرچه همزمان من متصورم اگر یک درصد شانس برای برقراری صلح از طریق گفتوگو، مذاکره و دیپلماسی هم وجود داشته باشد، از سوی دولت چهاردهم و آقای عراقچی انجام خواهد شد. البته باز هم تأکید میکنم در یک نگاه واقعبینانه، با وجود رژیمی مانند رژیم صهیونیستی و فردی همچون نتانیاهو، فعلا آتشبس و صلح در منطقه دور از دسترس است. بالاخره برای برقراری آتشبس باید همه طرفین ارادهای برای پایاندادن به اقدامات خود داشته باشند؛ نمیشود که طرفی مانند رژیم صهیونیستی بر کشتار، جنایت و تجاوز به حریم دیگر کشورها ادامه بدهد و از دیگر کشورها مانند ایران، این انتظار را داشته باشیم که به دنبال کاهش تنش، آتشبس و صلح باشد. بنابراین، با وجود نتانیاهو امکان برقراری صلح در منطقه خاورمیانه تقریبا صفر است.
در این بین، گزاره بسیار مهمی که بر آینده صلح در خاورمیانه میتواند اثرگذار باشد، انتخابات ریاستجمهوری آمریکاست. به باورتان روی کار آمدن کدامیک از دو نامزد دموکرات و جمهوریخواه میتواند به برقراری آتشبس در خاورمیانه منجر شود؟
من تفاوتی بین کامالا هریس و دونالد ترامپ نمیبینم.
چرا؟
چون از یک سو روی کار آمدن دوباره دونالد ترامپ فقط فضای خاورمیانه را امنیتیتر میکند. البته همزمان بازگشت ترامپ به کاخ سفید، امکان اتحاد در جبهه غرب با اروپا را نیز کمرنگتر خواهد کرد؛ چراکه او سر سازگاری با اروپاییها و برخی محورها مانند ناتو ندارد. در نتیجه مانند دولت قبلی ترامپ، اروپا با او (ترامپ) به مشکل برمیخورد.
با پیروزی احتمالی هریس چطور؟ با قدرتگیری معاون اول بایدن امکان صلح در خاورمیانه وجود ندارد؟
اگر کامالا هریس پیروز شود، تقریبا حدود شش ماه همین سیاست فرسایشی جو بایدن در منطقه خاورمیانه ادامه پیدا خواهد کرد و خبری از آتشبس نخواهد بود. به همین دلیل، نه پیروزی دونالد ترامپ و نه روی کار آمدن کامالا هریس تأثیر ملموس، جدی و زودهنگامی روی برقراری آتشبس و پایان تنش در منطقه نخواهد داشت. این را هم بگویم که با وجود آنکه جو بایدن توانسته است یک ائتلاف غربی با اروپاییها در حمایت از رژیم صهیونیستی ایجاد کند، اگر دونالد ترامپ به قدرت برسد، دیگر خبری از این اتحاد غرب نیست؛ چون با اختلافاتی که ترامپ با اروپا خواهد داشت، نمیتواند این ائتلاف و اتحاد غربی را در حمایت از رژیم صهیونیستی ادامه دهد. اگرچه ترامپ در حمایت از صهیونیستها جدیتر از بایدن عمل خواهد کرد.
به اروپا اشاره کردید. برخی کشورهای کلیدی مانند فرانسه که پیشران دیپلماسی و سیاست خارجی اتحادیه اروپا هستند، بهشدت و با حساسیت تحولات لبنان را دنبال میکنند و به دنبال برقراری آتشبس و صلح در این کشورند. این موضوع میتواند سرفصل دیپلماسی مشترکی بین اروپا و ایران برای برقراری صلح در خاورمیانه باشد؟
من تفاوتی بین سیاستهای اروپا و آمریکا در قبال تحولات خاورمیانه و رژیم صهیونیستی قائل نیستم.
به چه دلیل چنین باوری دارید؟
چون سیاستهای اروپا و آمریکا در قبال تحولات خاورمیانه و مخصوصا حمایت از رژیم صهیونیستی، درهمتنیده است. مگر آنکه همانطور که قبلا گفتم، دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا به پیروزی برسد و همان نظمستیزی دولت پیشین خود را در قبال اروپاییها اجرائی کند و اینگونه گسستی بین سیاستهای اروپا و آمریکا شکل بگیرد. در چنین گسستی، ایران هم میتواند با اروپاییها یک دیپلماسی مشترک درخصوص برقراری آتشبس در خاورمیانه داشته باشد. اما در شرایط فعلی که جو بایدن نوعی اتحاد و ائتلاف غربی با اروپا در حمایت از رژیم صهیونیستی را به وجود آورده است، امکان پیگیری دیپلماسی مشترک با اروپا از طریق ایران وجود ندارد؛ چون نوعی «اینهمانی» بین سیاستهای آمریکا و اروپا وجود دارد و تا زمانی که این «اینهمانی» وجود داشته باشد، اروپا نمیتواند مستقل از آمریکا عمل کند.
جناب وکیلی شما علاوه بر اینکه چهره سیاسی هستید، یک فعال رسانهای هم به شمار میروید. آیا علاوه بر حوزه سیاست خارجی میتوان از طریق دیپلماسی رسانهای هم به برقراری آتشبس و صلح فراگیر منطقهای کمک کرد؟
البته که دیپلماسی رسانهای و روایتسازی رسانهای میتواند کمک شایان ذکری به برقراری صلح و آتشبس در منطقه کند، اما در تغییر ارادهها تعیینکننده نیست؛ چون تغییر ارادهها در گرو منافع کشورها و بازیگران منطقهای و فرامنطقهای است. دوباره به گفته قبلی خودم بازمیگردم که با وجود فردی مانند نتانیاهو، امکان برقراری آتشبس و صلح فراگیر منطقهای تقریبا، تأکید میکنم تقریبا، صفر است.