واکاوی چرایی سکوت روسیه در محکومیت حمله اسرائیل به ایران در گفتوگو با فرشید باقریان
روسها معتقد به جهانی غیر از روسیه نیستند
با توجه به سکوت معنادار روسیه در محکومیت حمله بامداد شنبه اسرائیل به ایران، اکنون میتوان از زوایای مختلفی به سیاست و راهبرد مسکو درباره تحولات یک سال اخیر خاورمیانه و جنگ کنونی در غزه و لبنان نگاه کرد. در همین راستا به گفتوگویی با فرشید باقریان، تحلیلگر ارشد مسائل بینالملل نشستهایم تا پشت پرده این سکوت مسکو را بهتر درک کنیم.
مهدی بازرگان: با توجه به سکوت معنادار روسیه در محکومیت حمله بامداد شنبه اسرائیل به ایران، اکنون میتوان از زوایای مختلفی به سیاست و راهبرد مسکو درباره تحولات یک سال اخیر خاورمیانه و جنگ کنونی در غزه و لبنان نگاه کرد. در همین راستا به گفتوگویی با فرشید باقریان، تحلیلگر ارشد مسائل بینالملل نشستهایم تا پشت پرده این سکوت مسکو را بهتر درک کنیم.
جناب باقریان، درحالیکه بیشتر کشورهای منطقه و حتی کشور اروپایی مانند سوئیس، حمله بامداد شنبه اسرائیل به خاک ایران را محکوم کردند، شاهد سکوت روسیه دراینباره بودیم. اساسا نگاه مسکو و پوتین به تحولات یک سال اخیر خاورمیانه بعد از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ و مشخصا تنش تهران-تلآویو چیست؟ آیا آنگونه که مطرح است در میانه جنگ اوکراین، بهترین و ایدئالترین شرایط برای کرملین، اوجگیری تنش و ناامنی در خاورمیانه است؟
بدون شک چنین است. البته من معتقدم باید موضوع را فراتر، کلانتر و راهبردیتر دید. در متافیزیک سیاسی و دیپلماتیک روسیه، آنها معتقد به جهانی غیر از روسیه نیستند. درست است کشوری مانند آمریکا با نگاه مستثناگرایی همیشه خود را برتر از سایر کشورها میداند، اما در برهههایی برای پیشبرد منافع و اهداف خود حاضر به همکاری و تعریف منافع مشترک با کشورهاست، ولی روسیه چنین تصوری ندارد.
این در قالب دکترین پریماکوف یا دکترین کاراگانوف یا دکترین پوتین، موسوم به دکترین مونیخ، جای میگیرد؟
بله. هم در دکترین پریماکوف، هم در دکترین کاراگانوف و هم در دکترین سال ۲۰۰۷ پوتین موسوم به دکترین مونیخ، عملا جهانی جز روسیه تعریف نشده است. این نگاه بر اساس شعر یکی از شاعران روسیه طرح شده که میگوید: «نباید روسیه را اندازهگیری کرد، بلکه باید روسیه را درک کرد؛ چون روسیه در هیچ مقیاسی جای نمیگیرد». به همین دلیل درک روسیه از چیزی به نام اتحاد با بازیگران منطقهای و فرامطقهای یا همکاریهای راهبردی کاملا متفاوت است.
پس به باور شما اتحاد استراتژیکی با تهران وجود ندارد؟
دقیقا برای روسیه اتحاد استراتژیک نه با ایران بلکه با هیچ کشوری معنا ندارد و هرجا که اقتضا کند، مسکو بهراحتی میتواند ظرف ۲۴ ساعت مناسبات و پیمانهای خود را با همه کشورها تغییر دهد. مشهور است که انگلستان برای اینکه کشور یا ملتی را دوست یا دشمن خود معرفی کند به صد سال نیاز دارد، در آمریکا حداقل به چهار سال ریاستجمهوری یک رئیسجمهور نیاز است تا به ضرورت یک دکترین تغییر یابد، اما در روسیه فقط به ۲۴ ساعت زمان نیاز دارند که دوست و دشمن خود را تغییر دهند. به همین دلیل انتظار ایران، حتی کشورهایی همچون کشورهای حاشیه خلیج فارس یا چین از پیگیری اتحاد استراتژیک ثابت و مداوم با روسیه کاملا غلط است و این ربطی به ایران، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، چین یا هیچ کشور دیگری ندارد؛ چون این اتمسفر فکری و دیپلماتیک روسیه است. شما خاطرتان هست در جنگ ۴۴روزه سپتامبر ۲۰۲۰، موسوم به جنگ دوم قرهباغ، زمانی که نیکول پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان، تقاضای حمایت و کمک نظامی از روسیه کرد، پوتین در یک سخنرانی به صراحت عنوان کرد این جنگ ارتباطی به ما ندارد؛ درحالیکه مسکو و ایروان پیمان امنیت جمعی هم داشتند. به همین دلیل است که هیچوقت روسیه به یک دولت مدل برای حکومتداری تبدیل نمیشود و شما نمیتوانید از این کشور انتظاری برای پیگیری روابط راهبردی داشته باشید. چه سکوت پوتین و روسیه در قبال حمله بامداد شنبه اسرائیل به ایران و چه مسئله دالان زنگزور یا جزایر سهگانه یا مسئله اس–۳۰۰، مصداقهایی دراینباره هستند.
ولی وضعیت ژئوپلیتیک چه اقتضایی برای مناسبات تهران و مسکو تعریف میکند؟
به نکته مهمی اشاره کردید. چه بخواهیم و چه نخواهیم، روسیه در همسایگی ایران قرار دارد و به دلیل اقتضائات خاص ژئوپلیتیکی یا اصطلاحا جبر ژئوپلیتیک، ما باید مناسبات اجتنابناپذیر را با روسیه تعریف کنیم. لذا این گزاره که تصور کنیم اتحاد با روسیه غلط است، نمیتواند قابل دفاع باشد.
اگر همکاری اجتنابناپذیر است، به نظرتان رفتار ایران باید چگونه باشد؟ آیا نگاه جدید دولت پزشکیان قابل دفاع است؟
بههیچوجه. ما باید همان نگاه و سیاست مشابه مسکو را در تهران و در مقابل روسها پی بگیریم. به این معنا که بهراحتی ایران هم میتواند در صورت تغییر رفتار روسیه، یک تغییر رفتار راهبردی را در سیاست خارجی خود اعمال کند. من بارها در گفتوگو با «شرق» عنوان کردم که دشمن ازلی و ابدی برجام هستم. اما در مذاکرات هستهای، مهمترین طرفی که از برهمخوردن برجام و بغرنجترشدن پرونده هستهای ایران سود برده است، روسیه بود. کمااینکه پوتین از اوجگیری تقابل و درگیری ایران و اسرائیل سود میبرد یا از تنش ایران با کشورهای حاشیه خلیج فارس درخصوص جزایر سهگانه یا با جمهوری آذربایجان درباره دالان زنگزور و...؛ چون روسیه به این میزان از تنش کنترلشده نیاز دارد تا بتواند از ایران به عنوان کارت بازی استفاده کند.
اصل توازن چه جایگاهی دارد؟
به نکته خوبی اشاره کردید. اجازه دهید به یک مثال بسنده کنم. اگر در یک فرض محال ایران بخواهد تنگه هرمز را ببندد، از یک طرف باعث ناراحتی شدید چینیها میشود، اما خوشنودی بسیار زیاد روسها را به همراه دارد. به همین دلیل میبینید که وضعیت ما حتی در خود سیاست نگاه به شرق تا چه حد پیچیدگی دارد؛ چون از یک سو چینیها نسبت به بخشی از رفتارهای ما ناخرسندند و همزمان روسیه از آن دفاع میکند. پس بیشک و بدون اغراق میگویم که جمهوری اسلامی ایران باید یکی از پیچیدهترین سیاستهای خارجی حال حاضر جهان را اعمال کند که یقین داشته باشید در هیچ دکترینی، در هیچ پارادایمی و در هیچ کتابی تدوین و تعریف نشده است. لذا وقتی جمهوری اسلامی ایران یک توافق ۲۵ساله راهبردی با چینیها و یک توافق ۲۰ساله با روسیه دارد، باید سیاست خارجی را به نحوی متوازن کند که پیگیری یک توافق، بههمخوردن توافق دیگر را منجر نشود. این علاوه بر آن است که اکنون دولت پزشکیان برنامهای جدی برای تنشزدایی با اروپا و آمریکا نیز در دستور کار دارد. پس شما میبینید که سیاست خارجی ایران چقدر بر اصل توازنبخشی متکی است. ما اصلا نمیتوانیم اصل توازنسازی را نادیده بگیریم و اگر جریانها یا افرادی در داخل به دنبال آن هستند یا ادعا میکنند که باید توازن را در سیاست خارجی از بین ببریم، امکان آن وجود ندارد.
اگر ادعا و گزارشهای رسانههای غربی مبنیبر آسیب جدی به سامانه موشکی اس-۳۰۰ را نزدیک به واقعیت بدانیم، آیا روسیه در شرایط کنونی جنگ اوکراین دوباره به دنبال باجخواهی از ایران است تا دوباره کمکی به ترمیم این سامانه بکند؟
سامانه اس-۳۰۰ دادن، جنگنده سوخو-۳۵، سامانه موشکی اس-۴۰۰ یا دیگر موضوعات حوزه نظامی و لجستیکی در قالب یک پارادایم بزرگتر و یک توافق نانوشته بین روسیه و اسرائیل تعریف میشود. این توافق نانوشته میگوید که «روسیه کمکی به تجهیز و تسلیح ایران در منطقه خاورمیانه نخواهد کرد، منوط به آنکه اسرائیل هم کمکی به تجهیز و تسلیح جمهوری آذربایجان، گرجستان و ارمنستان در منطقه قفقاز و دربرابر روسیه نکند». قطعا با توجه به سه سال جنگ اوکراین و همچنین یک سال جنگ خاورمیانه در غزه و لبنان، این توافق نانوشته به شکل جدیتر توسط روسها و اسرائیلیها پی گرفته خواهد شد. به همین دلیل حتی اگر در یک فرض محال، ایران به دنبال خرید مجدد سامانه موشکی اس-۳۰۰ یا سایر ادوات باشد، روسیه یا کمکی نخواهد کرد یا این کمک مشروط و بسیار زمانبر خواهد بود که بیش از پنج سال به درازا خواهد انجامید. همچنانی که روسیه در قرارداد فروش اس-۳۰۰ همین بازی را پیاده کرد. البته هماکنون که ترکیه سامانه موشکی اس-۴۰۰ را هم از روسیه خریده است، حتی قادر به فعالکردن آن نیست. به همین دلیل شما نمیتوانید امیدی به کمک و همکاری روسیه داشته باشید.