|

حلقه‌‌های مفقوده دولت وفاق

نظریه‌پردازان حقوق طبیعی جدید با اصرار بر این امر که دولت به‌منزله یک نظام هدفمند باید از طریق میثاق مدنی مردم و ملت که همانا مجموعه‌ای از حقوق و تکالیف متقابل تحت عنوان قانون (و در صدر آن قانون اساسی) است، به اجابت تکالیف خویش قیام کند.

حلقه‌‌های مفقوده دولت وفاق
محمدهادی جعفرپور وکیل دادگستری

نظریه‌پردازان حقوق طبیعی جدید با اصرار بر این امر که دولت به‌منزله یک نظام هدفمند باید از طریق میثاق مدنی مردم و ملت که همانا مجموعه‌ای از حقوق و تکالیف متقابل تحت عنوان قانون (و در صدر آن قانون اساسی) است، به اجابت تکالیف خویش قیام کند. کلید این نظام دولت مدرن مبتنی بر قانون اساسی در مفهوم نمایندگی نمایان می‌شود. در دولت‌های مبتنی بر قانون اساسی، فرمانروایان نه مدعی حکومت بر مردم، که صرفا نماینده آنان بوده، عطف به چنین دیدگاهی است که هابز در عبارات آغازین لویاتان توضیح می‌دهد که قصد دارد نه از آدمیان به شکلی انتزاعی، بلکه از مقام قدرت بگوید و نشان بدهد که چگونه آن لویاتان عظیم که کشور یا دولت نامیده می‌شود خلق شده است.

مقام حاکم نزد هابز قدرت مطلق دارد اما این قدرت به‌هیچ‌وجه شخصی نیست و همه این قدرت به جایگاه مقام حاکم نماینده تعلق دارد و فارغ از هر چیز این مقام برای یک هدف وجود دارد، یعنی تأمین امنیت مردم. هابز مشکلات برآمده از برداشت‌های رقیب از خیر عمومی در آموزه خرد دولت را با اقتدار حاکم که بر رضایت بنا شده، حل کرد. با تأسیس یک دولت حاکم برای حفظ صلح راه شکل‌گیری امر سیاسی به‌مثابه یک قلمرو مستقل باز می‌شود تا براساس خرد سیاسی حقوقی عمل کند و خود را به‌وسیله نظام حقوق اساسی پایدار نگاه دارد. توجه به حقوق اساسی ملت-دولت جامع‌ترین شکل از حکمرانی است که در آن مردم و حکومت نه دو طرف یک معادله، بلکه دو خط موازی متصل و وابسته به هم تلقی می‌شوند که سیر طریق هریک برای رسیدن به اهداف تعریف‌شده سبب وصال آن یکی می‌شود. مکتب حقوق طبیعی جدید به این شکل محمل تبدیل خرد دولت به خرد عام سیاسی حقوقی شد. فارغ از عناوین و تعابیری که در وصف خرد دولت که مقدمات زایش اصطلاح دولت مدرن شد، آنچه از فحوای کلام تئورسین‌های حقوق طبیعی استخراج می‌شود مبین یک نکته اساسی و البته مغفول‌افتاده در ساختار حکمرانی است و آن بی‌توجهی به همان وصف نمایندگی حاکمان و ضرورت تأمین امنیت ملت در ابعاد متنوع آن اعم از امنیت قضائی، اجتماعی، روانی، سیاسی و... است.

تجزیه و تحلیل برخورد رژیم‌های سیاسی با مردم در مقاطع مختلف زمانی می‌تواند بهترین گواه بر این ادعا تلقی شود که در ساختار سیاسی امروز با تنوع واژگان و مفاهیم در تعریف مردم روبه‌رو هستیم. در مقاطعی که حضور مردم به قوام حکمرانی کمک می‌کند، ملت صاحبان اصلی قدرت تعریف شده، هدف غایی و نهایی مدعیان حکمرانی تأمین تمنیات مردم است که شفاف‌ترین مصداق چنین نگاهی در زمانه برگزاری انتخابات پارلمانی و ریاست‌جمهوری و..‌. بروز می‌کند و بلافاصله یک روز پس از خلق حماسه حضور مردم، وصف نمایندگی منتخبان زایل‌شده ایشان خودشان را صاحبان مُلک و ملت دانسته، تمامی وعده‌ها و شعارهای انتخاباتی به فراموشی سپرده می‌شود. بدون تردید در چنین موقعیتی سخن از دولت مدرن، خرد دولت یا اصطلاح تازه‌تولیدشده دولت وفاق بیشتر یک طنز سیاسی است تا یک باور حکمرانی؛ چراکه چنانچه غیر از این بود با وجود صریح و شفاف‌بودن توقعات یک ملت، اجابت خواست ایشان و عمل به وعده‌های انتخاباتی کار سخت و غیرممکنی نخواهد بود. ازاین‌رو باید پذیرفت عملیاتی‌نشدن وعده‌ها و بی‌توجهی به خواست ملت ناشی از همان عدم باور به وصف نمایندگی و حکومت قانون بر کلیت یک سیستم سیاسی است.