بازگشایی مدرسهها!؟
وزارت آموزش و پرورش با صدور بخشنامهای بر بازگشایی مدرسهها با ظرفیت کامل دانشآموزان در چهاردهم فروردین تأکید کرد و مدیران، آموزگاران، دانشآموزان و خانوادهها را با خط و نشانهای نهچندان معمول، تهدید به برخوردهای اداری و انظباطی کرده است. از اینکه تا چه اندازه این خط و نشان کشیدنها میتواند به روند معمول، معقول و کارآمد بازگشایی بینجامد میگذریم و به یادآوری چند نکته بسنده میکنیم.


وزارت آموزش و پرورش با صدور بخشنامهای بر بازگشایی مدرسهها با ظرفیت کامل دانشآموزان در چهاردهم فروردین تأکید کرد و مدیران، آموزگاران، دانشآموزان و خانوادهها را با خط و نشانهای نهچندان معمول، تهدید به برخوردهای اداری و انظباطی کرده است. از اینکه تا چه اندازه این خط و نشان کشیدنها میتواند به روند معمول، معقول و کارآمد بازگشایی بینجامد میگذریم و به یادآوری چند نکته بسنده میکنیم.
1- پیش از هر چیز باید بدانیم که سال گذشته در بخش بزرگی از روستاها و شهرهای کوچک کشور کلاسها حضوری برپا بوده و آموزگاران و دانشآموزان کموبیش در همه روزهای آموزشی در کلاس حاضر بودهاند. مهمترین عامل برپایی این کلاسهای حضوری در دوران کرونا شمار اندک دانشآموزان در مدرسههای روستایی و شهرستانی بوده است. اما در شهرهای بزرگ و کلانشهرها تراکم دانشآموزان گاه به بالای 40 نفر میرسد و این فشردگی یک خطر نهفته برای گسترش بیماری در مدرسهها، خانوادهها و جامعه است. گرچه دستاندرکاران به خیال خود با حذف شرط فاصلهگذاری اجتماعی در بخشنامه وزارتی، زمینه نقد بر این تصمیم را برطرف کردهاند اما کرونا یک بیماری خیالی نیست و این نگرانی جدی همچنان پابرجاست که حضور پرشمار دانشآموزان در کلاسهای غیراستاندارد، کوچک، بدون تهویه مناسب، نیمکتهای چندنفره و بههمچسبیده و... بهترین زمینه برای گسترش دوباره کرونا را فراهم خواهد کرد. تصمیم بازگشایی مدرسهها در حالی با ضرب و زور پیگیری میشود که کارشناسان بهداشتی و پزشکی از اوجگیری دوباره بیماری پس از سفرهای نوروزی خبر میدهند و برخی کشورها مانند چین در استان شانگهای خود دست به قرنطینه زدهاند.
2- برخلاف ادعای دستاندرکاران در راستای کمک به مدرسهها برای بازگشایی، تاکنون در بخش بزرگی از مدرسههای کشور هیچ کمک مادی و غیرمادی برای فراهمکردن زمینه حضور دانشآموزان به شکل حضوری انجام نگرفته و همچنان مدیران برای هزینههای بهداشتی و بازگشایی یا باید چشمبهراه وعدههای سرخرمنی بالادستیها بمانند یا چشم به جیب خانوادهها بدوزند یا به دنبال خیرین باشند و گاه دست در جیب خود کنند! آنهایی که در یکی از این زمینهها کامیاب باشند تا حد توان زمینه حضور دانشآموزان را فراهم میکنند و آنهایی هم که کارشان پیش نرود با فشار غیرکارشناسی و نامعقول بالادستیها به کارهای ناکارآمد و شکلی رو میآورند و همچنان خود، کادر آموزشی و دانشآموزان را در معرض بیماری قرار میدهند.
3- بخش بزرگی از آموزگاران و دانشآموزان در دوران کرونا از امکانات آموزشهای برخط محروم بودند و دولت و آموزش و پرورش نیز در فراهمکردن چنین امکاناتی منفعل بوده و البته هست. با این همه در دو سال آموزش غیرحضوری بسیاری از آموزگاران، دانشآموزان و خانوادهها با چنین آموزشی خو گرفته و این آموزشها هرچند ناکارآمدتر از آموزشهای حضوری، پیش رفته و پیش میروند. طنز تلخ این روزها کنارگذاشتن کامل چنین آموزشهایی از چهاردهم فروردین است و اجبار به آموزش حضوری از سوی دستاندرکاران! در شرایطی که بسیاری از کشورهای جهان در چند دهه گذشته بر آن سرمایهگذاری کرده و آموزش را از رهگذر آن کارآمدتر کردهاند، به ناگاه و پس از تجربههای دشوار دو سال گذشته قرار است تعطیل شود و باز هم برگردیم به روشهای آموزشی کهنه و ناکارآمد و قرون وسطایی! بهراستی چنین گفتار و رفتار و مدیریتی چه توجهی به جز سردرگمی، بیبرنامگی، ناکارآمدی و... دارد؟ آیا همه این تجربه و توانایی و پتانسیل باید به خاطر تصمیمهای فراسازمانی و غیرکارشناسی نادیده گرفته شده یا دور ریخته شود؟
در پایان باید تأکید کرد که افت کیفیت آموزشی در دوران کرونا، بازماندن نوآموزان از فرایند یادگیری گروهی بهویژه در دبستان، نچشیدن تجربه لذتبخش آموزشهای مشارکتی در کلاس، آسیبهای جدی به آموزش طبقههای آسیبپذیر بهویژه دختران و زنان و... همه را قانع کرده که همچنان بهترین شیوه آموزش، آموزشهای حضوری است. اما بازگشایی مدرسه نیاز به اطمینانبخشی به کادر مدرسه و آگاهیرسانی به خانوادهها در راستای اعتمادسازی منطقی و به دور از شعارزدگی دارد. شاید بهتر باشد که مدت باقیمانده از سال آموزشی را همچنان با آموزشهای ترکیبی به پایان برسانیم و تابستان را صرف فراهمکردن زمینههای نرمافزاری و سختافزاری لازم برای بازگشایی بهتر، کارآمدتر و اطمینانبخشتر کنیم.