مگر داشتن انگیزه سیاسی بد است؟
بالاخره آقای قالیباف، رئیس مجلس، درمورد ماجرای معروف به «سیسمونیگیت» واکنش نشان داده و درباره موضوع در جلسه غیرعلنی مجلس حرف زد. آنطور که از قول رئیس مجلس گزارش شده، او در این جلسه گفته که «مطرحشدن این موضوع در رسانهها با انگیزههای سیاسی است» و روشنشدن این موضوعات را به آینده موکول کرده است.
سیدعلی مجتهدزاده - حقوقدان
بالاخره آقای قالیباف، رئیس مجلس، درمورد ماجرای معروف به «سیسمونیگیت» واکنش نشان داده و درباره موضوع در جلسه غیرعلنی مجلس حرف زد. آنطور که از قول رئیس مجلس گزارش شده، او در این جلسه گفته که «مطرحشدن این موضوع در رسانهها با انگیزههای سیاسی است» و روشنشدن این موضوعات را به آینده موکول کرده است. اول از هر چیز باید پرسید چرا آقای قالیباف توضیحاتش برای موضوعی با این درجه از اهمیت را در جلسه غیرعلنی مجلس مطرح کرده. حدود دو هفته است که افکار عمومی، به درست یا غلط درگیر این مسئله شده. حق این بود که آقای قالیباف همان ابتدا با صراحت و به صورت شفاف و عمومی درباره موضوع توضیح میداد نه اینکه بعد از چندین روز صرفا در یک جلسه غیرعلنی مباحثش را مطرح کند. این رویکرد نه نشان از احترام به افکار عمومی دارد و نه وجود اعتماد به نفس در خود آقای قالیباف راجع به توضیحاتش. بعید است اگر ایشان به میزان قانعکنندگی توضیحات خود برای افکار عمومی اعتماد داشت، طرح آن را به جلسهای غیرعلنی در مجلس موکول میکرد؛ اما مسئله اصلی این صحبت درباره چیزی است که رئیس مجلس از آن به نام «انگیزه سیاسی» یاد کرده و آن را اشکال کار دانسته. قبل از هر چیز باید پرسید مگر داشتن انگیزه سیاسی در کنشهای مختلف امری غیرقانونی، ممنوع، مکروه یا اشتباه است؟ اصلا چرا ایشان فکر میکنند که داشتن انگیزه سیاسی در کنشهای مختلف و ازجمله مجموع انتقاداتی که به ایشان میشود، کاری ناپسند و غلط است؟ در واقع طرح این گزاره که انتقادات صورتگرفته به آقای قالیباف با انگیزه سیاسی انجام شده؛ بنابراین باید آنها را مردود دانست، خود یک توجیه انحرافی و بدون اساس است. شکی نیست که حجم زیادی از مسائل مطرحشده علیه ایشان با انگیزه سیاسی انجام میشود و این اساسا نهتنها در علم حقوق و سیاست امر ناپسند و مردودی نیست؛ بلکه یک واقعیت پذیرفتهشده و مسلم است. به طور مثال مگر دفاعیات صورتگرفته از ایشان در همین موارد جز با انگیزه سیاسی انجام شده؟ مگر خود ایشان در بخش عمده کنشهای خود و خصوصا حضورشان در انتخاباتهای مختلف چیزی جز انگیزه سیاسی داشتهاند؟ انگیزه سیاسی در یک نظام حقوقی مدرن نهتنها امر مردودی نیست؛ بلکه موتور محرک و نیروبخش به گردش نخبگان، شفافیت، فسادزدایی، تقویت و اصلاحات قانونی، کارآمدی، جلب بهتر مشارکت عمومی و نظایر اینهاست. به عبارتی انگیزه سیاسی در جایی مذموم و ناپسند است که قرار است شاهد یک سلطه غیردموکراتیک و غیرشفاف در عرصه قدرت باشیم؛ چراکه در هر جا رقابت سیاسی و آزادی بیان باشد، انگیزه سیاسی هم هست.
انگیزه سیاسی مثل هر انگیزه دیگر بشری میتواند زمینه انحرافات، مظالم و مفاسدی هم باشد. به همین اعتبار انگیزههای سیاسی باید در مدیریت و کنترل قوانینی عادلانه، منصفانه و شفاف قرار بگیرند تا استعداد انحراف آنها از مسیر تعالی یک جامعه محدود و محدودتر شود. آنچه در حواشی مربوط به آقای قالیباف و ازجمله ماجرای سیسمونیگیت اهمیت دارد، نه انگیزه عاملان طرح مسائل بلکه امکان بررسی شفاف و عادلانه حقوقی آن و همینطور روشنشدن ابعاد آن مسائل با چارچوبهای قانونی کشور است. چه فرقی میکند فردی از یک نفر دیگر با انگیزه شخصی در دادگاه به اتهام یک تخلف شکایت کند یا انگیزه اجتماعی یا انگیزه شرعی؟ آنچه مهم است این است که آیا مورد گزارششده در چارچوب قانون و به صورت عادلانه و شفاف مورد رسیدگی قرار میگیرد یا خیر.
درمورد ماجرای سیسمونیگیت اگر کل ماجرا هم درست باشد، طبق قوانین فعلی کشور تخلف و جرمی واقع نشده؛ اما باز هم مسئله اشکال حقوقی دارد. آن اشکال جایی است که باید امکان شفافسازی کامل این ماجرا و پاسخ به جمیع سؤالات موجود فراهم شود تا جامعه بهعنوان شهروندان دارای حق رأی بتوانند با شناختی دقیقتر از فرد، در آینده تصمیم بگیرند که آیا باز هم به او رأی خواهند داد یا خیر؟ به عبارتی تکلیف برخی از قضایا الزاما نه در محاکم دادگستری، بلکه در دادگاه افکار عمومی و به واسطه رأی شهروندان روشن میشود و این یک نکته مهم حقوقی درباره مسائل مطرح درباره آقای قالیباف و هر سیاستمدار دیگری است. گذشته از اینکه بخواهیم در اینجا نقش عملکرد نهادهایی نظیر شورای نگهبان از نظر حقوقی و ناظر به وجود چنین مسائلی در پرونده افراد را بررسی کنیم؛ بنابراین خلاصه سخن درباره اظهارات آقای قالیباف این است که اولا ایشان بهعنوان یک سیاستمدار باید بداند و آگاه باشد که «انگیزه سیاسی» مفهومی مکروه و مذموم نیست. ثانیا وقتی یک سیاستمدار در یک نظام شفاف و دموکراتیک در معرض سؤال یا ابهامی قرار میگیرد، وظیفهاش ارائه توضیح شفاف، مستند و با احترام به کل افکار عمومی است، نه کشف انگیزه مطرحکنندگان آن مسائل.