مراسم کومسای بعد از 2 سال تعطیلی در اورامانتخت برگزار شد
جشن انجمن عقلا
«کُ» به معنای انجمن و «مسای» به معنای یادگیری؛ این نزدیکترین ترجمهای است که میتوان از جشنی با قدمت چندین هزار سال در ایران داشت؛ جشنی که در یکی از تماشاییترین نقاط ایران، یعنی خطه کردستان، هرساله و در میانه اردیبهشت برگزار میشود؛ جشنی که بالاخره و بعد از گذشت دو سال و با کاهش شیوع ویروس کرونا در کشور برگزار شد و بار دیگر مردم را از سراسر ایران به روستای اورامانتخت کشاند.
«کُ» به معنای انجمن و «مسای» به معنای یادگیری؛ این نزدیکترین ترجمهای است که میتوان از جشنی با قدمت چندین هزار سال در ایران داشت؛ جشنی که در یکی از تماشاییترین نقاط ایران، یعنی خطه کردستان، هرساله و در میانه اردیبهشت برگزار میشود؛ جشنی که بالاخره و بعد از گذشت دو سال و با کاهش شیوع ویروس کرونا در کشور برگزار شد و بار دیگر مردم را از سراسر ایران به روستای اورامانتخت کشاند.
تعطیلیهای کرونا از یک سو و فشارهایی که نسبت به برگزاری چنین جشنهایی وجود دارد از سوی دیگر سبب شده بود تا آخرین لحظه تردیدهای زیادی برای برگزاری این جشن وجود داشته باشد. درست در روز 15 اردیبهشت و در زمانی که کمتر از 20 ساعت به تاریخ برگزاری جشن کومسای زمان باقی مانده بود، وقتی در روستا قدم میزدید و از مردم محلی درباره جشن میپرسیدید، نظرات متفاوت بود. کاکسامان از اهالی روستا از جمله کسانی بود که میگفت حتی یک ساعت قبل از برگزاری جشن هم امکان دارد همه چیز لغو شود: «این دو سال که به خاطر کرونا همه چیز تعطیل بود، اما قبل از آن، هر سال یک داستانی وجود داشت. برای همین هم نمیتوانیم بهطور قطع بگوییم مراسم حتما فردا برگزار میشود. انگار برخی از مسئولان با برگزاری این جشنها مخالف هستند و همین هم سبب میشود سنگهای زیادی سر راه برگزارکنندگان قرار دهند. مثلا سال گذشته باید به قرار هر سال جشن انار در روستای سِلین برگزار میشد، اما در آخرین لحظات اجازه برگزاری ندادند. درحالیکه مردم خیلی برنامهریزی کرده بودند. بالاخره این جشنها بهانهای برای شادی مردم است، اما این رفتارها باعث میشود خیلی اوقات تا چند ساعت قبل از شروع مراسم هم قطعیتی وجود نداشته باشد». روستا شلوغ است. از آغاز فروردین اوضاع همین بوده است. هر گوشه و کناری، خانه اجارهای دیده میشود و مسافرانی که چند سال به خاطر کرونا از تفریحات زیادی و ازجمله سفر دور مانده بودند، حالا گویی رها شدهاند و این روستا را هم به عنوان مقصد سفر خود انتخاب کردهاند. فروشگاههای سوغاتی غلغله است و پلاکهای متنوع خودروها به خوبی نشان میدهد که روستا میزبان مسافرانی از همه کشور شده است. از دو هفته پیش بررسی برای تاریخ برگزاری جشن را شروع کرده بودم، اما فعالان گردشگری بومی هم گفته بودند که شرایط به گونهای است که نمیتوان نظر قطعی داد. بیشتر احتمالات بر این بود که 16 اردیبهشت جشن برگزار میشود. ما هم در روستا و به امید برگزاری جشن در انتظار صبح 16 اردیبهشت ماندیم.
مسافرانی از تنکابن تا یزد برای تماشای کومسای
ساعت هفت بیدار شدم به سمت محل برگزاری جشن حرکت کردم. تا پیش از این، یعنی در سالهای گذشته، جشن کومسای در مقبره پیر شالیار برگزار میشد. آرامگاه پیر شالیار که از مریدان شیخ عبدالقادر گیلانی بوده است، در انتهای جاده آسفالته اورامان قرار دارد. درباره این پیر البته اطلاعات بهشدت متناقض است؛ جایی از تاریخ میگوید او زرتشتی بوده و عدهای هم هستند که نسب او را به امام جعفر صادق متصل میدانند و مسلمان معرفیاش میکنند. بااینحال، فارغ از دین، برای اهالی اورامانتخت یا به زبان خود مردم محلی «ههورامان»، او مردی نیکسرشت بوده است. همین هم سبب شده تا مردم زمانه تکریمش کنند، برای سالروز تولد و عروسیاش جشن بگیرند و هنوز هم بعد از چند هزار سال بر سر عهد خود با پیر روستا بمانند. علیرغم پیشبینی، هیچ جوش و خروشی در روستا دیده نمیشد. مقبره پیر خلوت بود و به نظر میرسید بیشتر اهالی روستا هنوز بیدار نشدهاند. جز تعدادی که پوشش آنها نشان میداد مسافر هستند، مردم محلی کمتر دیده میشدند. بعد از کمی پرسوجو مشخص شد جشن امسال برگزار میشود، اما محل برگزاری از مقبره پیر شالیار به پارک روستا که چندصدمتری از مقبره پیر بالاتر بود، منتقل شده است. به پارک که رسیدم، تماشای جمعیتی با لباس کردی که روی یک سکو در حال آمادهسازی سن بودند، باندهایی که در اطراف پارک تعبیه شده بود و حضور تعداد زیادی از مردم که روشن بود برای تماشا آمدهاند، خیالم را راحت کرد که روستا در حال آمادهسازی جشن است. اگرچه با تأخیر بیش از یک ساعت، اما بالاخره جشن کومسای ساعت 9:30 روز جمعه، 16 اردیبهشت سال 1401 پس از دو سال تعطیلی به خاطر کرونا برگزار شد. مردم از نقاط مختلف کشور برای تماشای این جشن آمده بودند. چند زن و مرد از تنکابن گفتند که 400 کیلومتر راه را تنها به خاطر تماشای این جشن تاریخی آمدهاند. گروهی زن با لباس گیلکی از این گفتند که دوست دارند بین فرهنگهای مختلف ایران پیوند بزنند و برای همین با لباس محلی خودشان به جشن مردم کردستان آمدهاند. تنها اینها نبودند؛ مردمانی از شیراز، تهران، تبریز، یزد، شهرکرد و... به روستای اورامانتخت آمده بودند تا تعطیلات اردیبهشتی خود را در میان مردم کردستان و این جشن کهن بگذرانند. مراسم با خواندن قرآن آغاز شد. سپس امامجمعه روستا و فرماندار روی سکو رفتند و دقایقی درباره این جشن، تاریخچه آن و همچنین میهماننوازی مردم منطقه گفتند. همچنین به واسطه حضور چند مسافر غیرایرانی که به رسم هر سال در این جشن حاضر میشوند، تاریخچه کومسای به زبان انگلیسی هم بیان شد تا بالاخره نوبت به بخش اصلی رسید؛ آنهم اینکه جشن کومسای اساسا چیست و چه تاریخی را در پشت سر خود دارد؟
روایتی وجود دارد که میگوید روزی یکی از مریدان پیر شالیار به نام درویش گومار که الان آرامگاه او در روستای دمیو از توابع بخش مرکزی شهرستان سروآباد است، پیش پیر شالیار رفته و از کمبود شیر دامهای خود گله و شکایت میکند. پیر شالیار به او میگوید درویشی که حالا در قید حیات نیست، گره از مشکل تو باز میکند، تو به آرامگاه او برو، در نزدیکی مزارش قطعه سنگی هست، قطعهای بِبُر و به مشک دامهای خود ببند تا شیرشان افزون شود. به همین خاطر هنوز هم در پایان مراسم کومسای تکه سنگی را میبُرند و برای تبرک با خود میبَرند.
رفراندومی مردمی در یک آیین باستانی
کومسای حالا اما تنها به شکل نمادین برگزار میشود و اصلیترین بخش آن به انتخاب عاقلان روستا مربوط میشود. ماجرا از این قرار است که چند نفر از ریشسفیدان نامزد میشوند تا در یک رأیگیری کاملا دموکراتیک، مردم آنها را به عنوان مسئولان روستا انتخاب کنند. عقلای منتخب نهایی، مدیریت امور کشاورزی، دامداری و دیگر کارهای روستا را برای سال پیشرو بر عهده دارند. از آنجایی که دیگر روستاها با ریشسفیدان اداره نمیشود و دهیاری دارد، این جشن تنها به شکل نمادین برگزار شد. تعدادی از پیرمردهای روستا روی سن رفتند و تعدادی از اهالی روستا هم به آنها رأی دادند. در میانههای برنامه، گروهی از دفنوازان با نواهای کردی شور و حرارتی خاص به فضا بخشیده بودند.
جشن در پایان و با معرفی منتخبان مردم و موسیقی به پایان میرسد. کومسای در حالی با گذشت چندین هزار سال هنوز در اورامانات برگزار میشود که آیینهای باستانی و قدیمی ایران، در نقاط مختلف کشور، هر روز بیش از گذشته رو به فراموشی میروند. همانطور که «قطبالدین صادقی»، کارگردان و نویسنده کردستانی گفته است: «بسیاری از سنتهای گذشته در مناطق مختلف ایران به فراموشی سپرده شدهاند و با اینکه کومسای مانند قبل برگزار نمیشود، اما هنوز پس از هزار سال با استقبال چندهزارنفری مردم مواجه میشود».