کووید و باور به دانش
دیروز آمار مرگومیر کرونا به سه نفر در روز رسید. مردم همچنان به کووید مبتلا میشوند، اما کمتر کسی میمیرد. نقش واکسیناسیون گسترده و فاصلهگذاری اجتماعی -در یک کلام دانش- در این بهبودی انکارشدنی نیست. تا پیش از کرونا، جهان با غروری که از دانش و فناوری مدرن برمیخاست، بیماریهای واگیر را فراموش کرده و تمام هم و غم خود را صرف بیماریهای غیرواگیر، سکتههای مغزی و قلبی و... کرده بود.
دیروز آمار مرگومیر کرونا به سه نفر در روز رسید. مردم همچنان به کووید مبتلا میشوند، اما کمتر کسی میمیرد. نقش واکسیناسیون گسترده و فاصلهگذاری اجتماعی -در یک کلام دانش- در این بهبودی انکارشدنی نیست. تا پیش از کرونا، جهان با غروری که از دانش و فناوری مدرن برمیخاست، بیماریهای واگیر را فراموش کرده و تمام هم و غم خود را صرف بیماریهای غیرواگیر، سکتههای مغزی و قلبی و... کرده بود. به ناگاه کرونا او را غافلگیر کرد. وقتی بیمارستانهای شمال ایتالیا از بیماران و کوچههایش از مردهها پر شد، مردمی که گاریهای مملو از جنازه طاعون بزرگ در هزار سال پیش را حتی در اعماق وجود خود هم فراموش کرده بودند، با شگفتی دریافتند که چون پر کاهی همچنان دستخوش تاریخ و اساطیر هستند. به ناگاه جهان در بهت و ابهامی عمیق فرورفت، اما همانطور که طاعون در آغاز هزاره دوم آمد و این درماندگی راهی به سوی روشنگری گشود، کووید۱۹ هم تنها حریفش دانش و روشنایی بود. جهان مدرن از همان ابتدا کار دانشبنیان خود را شروع کرد و از آنجا که پاندمی جهانی بود، راهحلهایی جهانی میطلبید. در مدت کوتاهی انبوهی از اطلاعات علمی درباره کووید۱۹ از سراسر جهان گرد آمد؛ تقریبا تمام کشورها -به استثنای کشور عزیز ما و چند کشور دیگر- نقش مهمی در تولید و انتشار این انبوه اطلاعات -هر کدام از زاویهای- بازی کردند. با تمام مشکلاتی که وجود داشت و مداخلاتی که قدرتها به انحای مختلف در تولید دانش میکردند، واکسن، فاصلهگذاری و گایدلاینهای متعددی که مجامع بینالمللی منتشر کردند و در یک کلام رویکرد دانشبنیان، توانست بر بحران عظیمی که میرفت تا به زوال نسل بشر بینجامد، غلبه کند. راهحل بحران مثل خود بحران جهانی بود و راهحل منطقهای و ملی برای این بحران وجود نداشت. اطلاعات و داروها مخفی نبود و از داروها بهعنوان سلاح سیاسی استفاده گسترده نشد. وقتی تمایل ذاتی قدرت به چنین رفتارهایی است، باید گفت سطح اخلاقیات مدرن و نیروی مردمان صلحطلب جهان، توانایی خود را در جلوگیری از این سوءاستفادهها نشان داد. بهعلاوه این خودآگاهی پدید آمد که مقابله با یک پاندمی، جز با ریشهکنی جهانی آن معنایی ندارد. فردی را سرزنش نمیکنیم، اما فراموش هم نخواهیم کرد که وزارت بهداشت ما در اوج بحران کرونا دستورالعملی برای استفاده از طب سنتی در مقابله با کرونا منتشر و ساختار وزارت را از نیروهای دانشبنیان خالی کرد و به شبهعلم میدان داد. فراموش نمیکنیم که بسیاری از متولیان سلامت ما خواستار منع ورود واکسن شدند. زمینهها و زیرساختهای لازم برای ثبت و گزارش بیماریها از قبل آماده نبود؛ بنابراین ما حتی مطالعه اپیدمیولوژیک قابل ارائهای هم در سطح بینالمللی منتشر نکردیم. با این همه وزیر ادعا میکرد جهان دریوزه پیشرفتهای ماست! او حتی نتوانست برای دوران کرونا هم که شده، امکاناتی حداقلی برای جامعه پزشکی جوان کشور که درگیر کرونا بودند، فراهم کند. حتی نتوانست جامعه را راضی کند که حداقل حقوق انسانی دستیارانی که بیشترین بار درمان کرونا را بر دوش داشتند، به رسمیت بشناسد؛ دستیارانی که بدون دریافت حقوق، به بهانه آموزش، در اوج تنگدستی بیمارستانها و سیستم سلامت، اداره بحران کرونا را مقدور کردند. باور به دانش در ذات وزارت ما عمیق نبود. ما هم قادر نشدیم باور به دانش پزشکی را که هسته اصلی بسیاری از مشکلات است، در میان مسئولان و مردم تقویت کنیم. جهان آهستهآهسته از بحران کرونا بیدار میشود؛ خیابانها و مغازهها و رستورانها را میگشاید و کمکم ماسک اندوه را هم کنار میزند، اما دنیای پساکرونا دنیای قبل از آن نخواهد بود. تأثیر این بحران بیتردید به پای تأثیر طاعون بر تمدن بشر نخواهد رسید، اما همه بهوضوح معجزه دانش را درخواهند یافت. دانشی با قدرت معجزهآسا که با وجود کندی و کاهلیشان، بیخبران و متوهمان را هم منتفع میکند. شاید تأثیر تاریخی کرونا ظهور متافیزیک و اسطوره جدیدی باشد که «دانش» آفریده و تأثیری بسیار عمیقتر از اسطورههای کهن بر اذهان خواهد گذاشت. دم مسیحایی این اسطوره جدید که گاه با یک قرص، انسانی را از زمین بلند میکند و جهانی را از انهدام میرهاند، تأثیری عمیق، نهتنها بر تصورات سلامت مردم، بلکه بر تمام برداشتهای آنها خواهد داشت. آیا سیلی سخت واقعیت بر جامعه ما و مسئولانی که هنوز نشانهای از باور به دانش در آنها دیده نمیشود هم تأثیر خواهد گذاشت؟