|

از زلزله افغانستان تا زلزله‌ تهران

اهمیت و لزوم جلب توجه افکار عمومی و مسئولان به بحث راهبردی ایمنی عمومی

زلزله فاجعه‌بار افغانستان با تلفات چند هزار نفری می‌تواند شرایط لازمرا برای جلب توجه افکار عمومی و مسئولان به بحث راهبردی ایمنی عمومی ایجاد کند. در رابطه با ایمنی عمومی باید افق چند صدساله یا حتی بیشتر داشت، ولی با توجه به دوره بازگشت طولانی وقایع نادر، معمولا افکار عمومی حساسیت لازم برای پرخطرترین‌ها را در بیشتر موارد ندارد.

از زلزله افغانستان  تا زلزله‌ تهران

کامران امامی-کارشناس مدیریت ریسک: لزله فاجعه‌بار افغانستان با تلفات چند هزار نفری می‌تواند شرایط لازمرا  برای جلب توجه افکار عمومی و مسئولان به بحث راهبردی ایمنی عمومی ایجاد کند. در رابطه با ایمنی عمومی باید افق چند صدساله یا حتی بیشتر داشت، ولی با توجه به دوره بازگشت طولانی وقایع نادر، معمولا افکار عمومی حساسیت لازم برای پرخطرترین‌ها را در بیشتر موارد ندارد. در عین حال باید توجه داشت که 10 تا 20 درصد ثروت تولید‌شده در کشورهای توسعه‌یافته در زمینه ایمنی، کاستن ریسک و سلامتی عمومی سرمایه‌گذاری می‌شود. بر اساس اطلاعات موجود (اطلاعات زلزله‌های تاریخی و زلزله‌های 50 سال اخیر)، ایران پرخطرترین کشور دنیا از دیدگاه زلزله است. از 11 زلزله‌ فاجعه‌بار با تلفات بیش از 200 هزار نفر که در دنیا روی داده، دو زلزله در ایران و در شهرهای دامغان و تبریز در سال‌های 856 و 1780 میلادی به‌وقوع پیوسته‌اند. علاوه‌براین، زلزله اردبیل در سال 893 میلادی با تلفات انسانی حدود 150 هزار نفر نیز از زمره زلزله‌های بزرگ و فاجعه‌بار دنیا محسوب می‌شود. از طرف دیگر در یک دوره 30 ساله از 1975 تا 2005، کشورمان به‌طور متوسط، هر سال بیش از 3300 کشته ناشی از زلزله داشته است! در این دوره 30 ساله، تلفات جانی زلزله در کشورهای چین، ایران و ترکیه به ترتیب 244344، 100851 و 24371 نفر بوده است. بر‌اساس این آمار با وجود اینکه جمعیت ایران یک درصد جمعیت جهان است، متأسفانه 25 درصد تلفات انسانی زلزله در یک دوره 30 ساله، متعلق به کشورمان است. با برآورد شاخص زلزله (تعداد تلفات انسانی متوسط سالانه هر کشور برای هر میلیون نفر جمعیت)، از دیدگاه تلفات جانی، ایران با شاخص 68، پرخطرترین کشور در جهان محسوب می‌شود. شاخص زلزله در ایران، 3.5 برابر افغانستان، 4.1 برابر ترکیه، 7.4 برابر چین، 29 برابر ژاپن و 49 برابر اندونزی است. این در حالی‌ است که لرزه‌خیزی برخی از این کشورها مانند ژاپن بیشتر از ایران بوده و زیرساختارهای برخی دیگر مانند افغانستان در مقایسه با ایران ضعیف‌تر است. براساس موارد ارائه‌شده، در دو یا سه نسل گذشته، کم‌کاری جدی در رابطه با ایمن‌سازی لرزه‌ای جوامع شهری و روستایی کشور وجود داشته و جبران این کم‌کاری‌ها نیاز به عزم و همت ملی و دیدگاه درازمدت دارد. با توجه به موارد فوق، بازسازی سریع بافت فرسوده کلان‌شهرها از جمله تهران از مهم‌ترین اولویت‌های کشور محسوب می‌شود. با توجه به محدودیت‌های موجود به نظر می‌رسد تنها ساختمان‌سازی صنعتی چند صد هزار واحدی در زمین‌های آزاد و انتقال جمعیت بافت فرسوده بتواند در این دوره زمانی امکان افزایش قابل ملاحظه‌ تاب‌آوری تهران و دیگر کلان‌شهرهای کشور را داشته باشد. حرکت پیشنهادی می‌تواند با تعهد ساخت چند میلیون واحد در یک دوره چند ساله توسط دولت فعلی در یک راستا باشد.

 

مدیریت ریسک از پیچیده‌ترین مباحث فنی است که نیاز به دیدگاه چندرشته‌ای از ریاضی، آمار و علوم مهندسی تا علوم اجتماعی، پزشکی و روان‌شناسی دارد. براساس مطالعات انجام‌شده درک عمومی از پرخطرترین ریسک‌ها هم در جوامع ابتدایی و هم در جوامع پیشرفته با واقعیت‌های فنی، فیزیکی و ریاضی هم‌خوانی ندارد. مطلب فوق به این معناست که عموم مردم و حتی بسیاری از متخصصان نمی‌توانند پرخطرترین مخاطرات را شناسایی کنند. مثلا در برخی قبایلی که در آفریقا زندگی می‌کنند بیشترین وحشت از صاعقه است درحالی‌که احتمال مرگ در اثر صاعقه کمتر از یک در میلیون در سال است و خطرات بسیار بزرگ‌تری این قبایل را تهدید می‌کند. به صورت بسیار ساده برای مدیریت ریسک عمومی اقدامات زیر را باید انجام داد:

 1- برآورد و تحلیل ریسک‌های مختلف (ریسک= احتمال × عواقب)،

 2- تعیین ریسک‌های قابل قبول اجتماعی  

 3- تعیین راهکارها و هزینه‌های کاهش ریسک‌های غیرقابل قبول

 تأمین ایمنی مطلق در برابر گزند پدیده‌های خطرناک و زیان‌بار طبیعی، نظیر سیل و زلزله، نه از نظر مالی و اقتصادی امکان‌پذیر است و نه از نظر فنی میسر و ممکن. برای حل این مسئله باید تعادلی بین فایده‌هایی که از پروژه مورد نظر عاید می‌شود و آن حدی از ایمنی که معقول و منطقی به نظر می‌رسد و فراتر از آن حد، ضرورتی به محکم‌کاری بیشتر و افزایش ایمنی نیست، برقرار شود. یافتن و برقراری این تعادل البته به معنای حذف خطر نیست، بلکه به مفهوم کاهش خطر تا بدان حدی است که قابل قبول و پذیرفتنی تلقی شود. در عین حال با توجه به انقراض تمامی جانداران سنگین‌تر از 10 کیلوگرم در برخورد شهاب‌سنگ به زمین در خلیج مکزیک در 66 میلیون سال پیش، تضمین ایمنی بیشتر از یک واقعه در یک میلیون سال برای جوامع بشری ممکن است قابل تحقق نباشد. براساس تحقیقات دانشمندان در محدوده احتمال وقوع یک واقعه در صد هزار سال تا یک میلیون سال، وقایعی می‌توانند روی دهند که بخشی یا کل تمدن بشری را نابود کنند (بخش تحت تأثیر، یک یا چند قاره خواهد بود و تلفات جانی می‌تواند چند صد میلیون نفر باشد):

 احتمال برخورد شهاب‌سنگ‌هایی به قطر نیم و یک کیلومتر به زمین به‌ترتیب یک در 250 هزار سال و یک در 500 هزار سال برآورده شده است. برای مقایسه، انرژی شهاب‌سنگی 60 متری که در سال 1908 در سیبری روسیه به زمین برخورد کرد، هزار برابر انرژی بمب اتمی هیروشیما برآورد شده است. در این واقعه 2000 کیلومترمربع جنگل یعنی چهار برابر مساحت تهران و پنج درصد مساحت کشور سوئیس با خاک یکسان شد. قدرت تخریبی شهاب‌سنگی به قطر نیم تا یک کیلومتر چند صد هزار تا چند میلیون برابر انرژی بمب اتمی هیروشیما خواهد بود.

 براساس تحقیقات انجام‌شده، برخورد شهاب‌سنگ عظیمی به قاره آمریکا در حدود 500 هزار سال پیش موجب انقراض پستانداران بزرگ در این قاره‌ شد.

 در جریان آتشفشان عظیم یلوستون در 640 هزار سال پیش، مواد آتشفشانی بیشتر مساحت آمریکا و شمال‌ غربی مکزیک را در بر گرفت. آتشفشانی در این ابعاد می‌تواند موجب مرگ صدها میلیون نفر یا حتی میلیاردها نفر شود.

 در سال 1783 میلادی فوران 3 میلیارد مترمکعب مواد آتشفشانی، یک‌چهارم جمعیت ایرلند را به کام مرگ کشید و دمای زمستانی آمریکای تازه استقلال‌یافته را 9 درجه‌ سانتیگراد افزایش داد!

نمونه‌هایی از وقایع چند هزار یا صد ساله در زیر آورده شده است:

 اسکاتلند، 5000 سال قبل از میلاد

زمین‌لغزش عظیمی در 7000 سال پیش موجب ایجاد امواج عظیم سونامی شد که قسمت اعظم اسکاتلند امروزی را زیر آب برد. این واقعه را شاید بتوان به‌عنوان نماد یک واقعه با دوره‌ بازگشت چند هزار ساله ارائه کرد.

 یونان- قرن چهارم میلادی

در 21 جولای 365 میلادی، زلزله‌ای به بزرگی حداقل 8 ریشتر در نزدیکی کرت یونان روی داد. تلفات انسانی این سونامی ناشی از این زلزله 300 تا 350 هزار نفر برآورد شده است.

 یونان، قرن هفدهم

در بین سال‌های 1600 تا 1650 میلادی سونامی حاصل از آتشفشان در جزیره سنتورینی (Santorini) یونان، امواج سونامی به ارتفاع 100 تا 150 متر ایجاد کرد. این امواج عظیم سواحل شمالی کرت را درنوردید و تمامی کشتی‌ها و قایق‌های آن سواحل را نابود کرد.

 لیسبون، 1755

در ماه نوامبر 1755 زلزله، آتش‌سوزی و سونامی عظیمی نزدیک به 100000 نفر از اهالی لیسبون پرتغال را به کام مرگ کشید (نزدیک به یک‌سوم جمعیت شهر). مردم پس از زلزله به منظور دوری از آتش‌سوزی‌های ناشی از آن به مناطق ساحلی روی آوردند. قبل از رسیدن موج‌های عظیم سونامی، آب دریا عقب‌نشینی کرده و کشتی‌های غرق‌شده در کف دریا را نمایان کرد. بسیاری از حیوانات خطر را حس کرده و به مناطق بلندتر گریخته بودند ولی افراد زیادی در اثر امواج سونامی غرق شدند. این واقعه موجب ایجاد یأس فلسفی عمیقی در اروپا نیمه دوم قرن هجدهم شد.

 کراکوتا اندونزی، 1883

در ماه آگوست 1883 فعالیت‌های آتشفشانی شدید در جزیره کراکوتا اندونزی موجب زمین‌لغزش‌های عظیم شد و امواج سونامی به ارتفاع بیش از 40 متر را ایجاد کرد. امواج سونامی در تمامی اقیانوس هند، اقیانوس آرام، سواحل غربی آمریکای شمالی و جنوبی حتی سواحل انگلیس مشاهده شد. در سواحل جاوا و سوماترای اندونزی امواج چندین کیلومتر در خشکی پیشروی کردند. تلفات ناشی از این سونامی 40 تا 120 هزار نفر برآورد شده است.

 سونامی آلاسکا، 1958

در سال 1958 یک سونامی منطقه‌ای ناشی از زمین‌لغزش‌های عظیم، امواجی به ارتفاع 500 متر (پانصد متر!) ایجاد کرد. خوشبختانه این سونامی محدود به یک منطقه‌ غیرمسکونی بود.

 شیلی، 1960

در ماه می‌1960، بزرگ‌ترین زلزله ثبت‌شده جهان در نزدیکی سواحل شیلی روی داد و امواجی به ارتفاع 25 متر در سراسر اقیانوس آرام ایجاد کرد. سونامی 22 ساعت بعد از زلزله به سواحل ژاپن رسید. تلفات جانی این زلزله و سونامی حدود 2000 نفر برآورد شده است.

 ژاپن، 2011

در مارس 2011، زلزله‌ای به بزرگی 9 ریشتر در 70 کیلومتری سواحل ژاپن موجب ایجاد سونامی بزرگی شد. تلفات انسانی نزدیک به 20 هزار نفر و خسارت مالی 360 میلیارد دلاری برای این سونامی گزارش شده است.

با توجه به موارد ارائه‌شده در رابطه با ایمنی عمومی باید افق چند هزار ساله یا حتی بیشتر داشت، ولی با توجه به دوره بازگشت طولانی وقایع نادر معمولا افکار عمومی حساسیت لازم را برای پرخطرترین‌ها در بیشتر موارد ندارد. برای مثال در 16 سال گذشته سه زلزله فاجعه‌بار منجر به تلفات بیش از صد‌هزار نفری در دنیا شده است:

 زلزله‌ هائیتی در سال 2010 با 230 هزار نفر کشته و 300 هزار نفر زخمی

 زلزله 2005 کشمیر پاکستان با نزدیک به صد هزار نفر کشته و چهار میلیون‌ نفر بی‌خانمان

 سونامی اقیانوس هند در سال 2004 با 280 هزار نفر کشته

عمدتا این بلایای بسیار فاجعه‌بار با فاصله‌ زمانی طولانی در یک منطقه یا کشور روی می‌دهند و در نتیجه افکار عمومی تا زمان وقوع یک بلای طبیعی فاجعه‌بار و مهیب حساسیت لازم در مورد خطرپذیری و نیاز به کاهش آسیب‌پذیری را ندارد. در این راستا کارشناسان باید ضمن ایجاد حساسیت لازم در مورد خطرپذیری (احتمال، عواقب و آسیب‌پذیری) برای جامعه، به تبیین راهبردها و راهکارهای لازم هم بپردازند. برای مثال در رابطه با سونامی سال 2004 جنوب‌شرق آسیا باید یادآور شد که یک سامانه‌ هشدار سونامی مشابه اقیانوس آرام در اقیانوس هند، می‌توانست جان ده‌ها هزار نفر را نجات دهد. در عمل سال قبل از وقوع سونامی 2004، پیشنهاد راه‌اندازی و استقرار یک سامانه‌ هشدار سونامی در این منطقه مطرح شد، ولی از آنجایی که پس از سال 1883 سونامی بزرگی در جنوب آسیا به‌وقوع نپیوسته بود، این پیشنهاد اجرا نشد. لازم به یادآوری است که هزینه‌ سامانه هشدار سونامی پیشنهادی حدود 70 میلیون دلار برآورد شده بود. این به آن معناست که با هزینه‌کرد 350 دلار امکان نجات جان یک انسان وجود داشت. در عین حال باید توجه داشت که 10 تا 20 درصد ثروت تولید‌شده در کشورهای توسعه‌یافته در زمینه ایمنی، کاستن ریسک و سلامتی عمومی سرمایه‌گذاری می‌شود. در رابطه با ریسک قابل قبول اجتماعی باید توجه شود که تلفات جمعی و گروهی تعداد نسبتا زیاد و قابل توجهی از شهروندان هر جامعه، رویدادی است که ماهیت یکسان و مشابهی با مرگ افراد منفرد در سوانح گوناگون ندارد، یعنی دامنه و عمق واکنش عینی و ذهنی و روانی جامعه به این قبیل سوانح مرگ‌بار گروهی تفاوت‌هایی با پیشامدهای تصادفی برای افراد منفرد دارد. نمونه‌هایی از سوانح مزبور را می‌توان در تصادفات (عموما برون‌شهری) وسایل نقلیه عمومی نظیر اتوبوس‌ها، سقوط هواپیما، تصادف قطارها یا واژگون‌شدن واگن‌ها به دلایل اتفاقی گوناگون، سانحه در کارخانجات (به‌خصوص صنایع شیمیایی و پتروشیمی)، نیروگاه‌های هسته‌ای، معادن و نیز شکست سدها مشاهده کرد. تواتر یا فراوانی وقوع یک سانحه عمده در یک کارخانه مواد شیمیایی یا پتروشیمی (به مساحت تقریبی 150×150 متر) در سطح جهانی بین یک در هزار (001/0) تا یک در پنج‌هزار (0002/0) در هر سال به ازای هر کارخانه مشاهده و گزارش شده است. با تأکید بر طراحی دقیق و سنجیده و اعمال مدیریت کارآمد و قوی برای مهار خطرات می‌توان احتمال بروز این‌گونه سوانح را به یک در ده‌هزار (0001/0) در هر سال برای هر کارخانه تقلیل داد. همین شیوه برخورد، موضوع یکی از رویکردها به مقوله ایمنی تأسیسات صنعتی بوده است. با توجه به موارد فوق مشخص است که اصلا خطرپذیری انبار آمونیم نیترات در بیروت در نظر گرفته نشده و احتمالا احتمال انفجار هولناک اخیر بیروت یک در چند ده سال بوده است که هزار برابر بیشتر از استانداردهای جهانی است. در عین حال به نظر می‌رسد که برآورد خیلی خیلی تقریبی هم از عواقب انفجار یعنی چند صد کشته، بی‌خانمان‌شدن 300 هزار نفر و خسارات مالی سه تا پنج میلیارد دلار در دست نبوده است. لازم به ذکر است که قیمت کل 2750 تن آمونیم نیترات که برای 9 سال در بندر بیروت انبار شده یک تا دو میلیون دلار برآورد می‌شود. با توجه به موارد فوق مشخص است که نادیده‌گرفتن و سهل‌انگاری در مورد ریسک‌های اجتماعی به‌هیچ‌وجه قابل قبول نیست. ریسک قابل قبول اجتماعی در برخی کشورها و سازمان‌ها در نمودارهایی که موسوم به F/N هستند، ارائه می‌شود. در این نمودارها F احتمال تجمعی سناریوهایی که منجر به تلفات انسانی می‌شوند اعم از زلزله، تصادف قطار، شکست سد و... و N تعداد تلفات انسانی است. منحنی‌های F/N به این صورت تعریف می‌شوند که احتمال تلفات سالانه جانی به اندازه N نفر یا بیشتر در هر حادثه‌ای نباید از مقدار معینی که تابعی ازN است، تجاوز کند. در منحنی‌های F/N تعداد نفر مرگ‌ومیر در حوادث با انواع مختلف به روشنی نشان داده شده و تطبیق چشمی حوادث مختلف از لحاظ احتمال تلفات جانی آسان است. به زبان ساده برای وقایعی با تلفات چند هزار نفری احتمالات یک در چند هزار سال تا یک در صد هزار سال قابل قبول است. (شکل 3)

ایران  و  زلزله

براساس اطلاعات موجود ایران پرخطرترین کشو دنیا از دیدگاه زلزله است. در جدول 1 یازده زلزله‌ فاجعه‌بار با تلفات بیش از 200 هزار نفر که در دنیا روی داده آمده که دو زلزله در ایران و در شهرهای دامغان و تبریز در سال‌های 856 و 1780 میلادی به‌وقوع پیوسته‌اند. علاوه‌براین، زلزله‌ اردبیل در سال 893 میلادی با تلفات انسانی حدود 150 هزار نفر نیز از زمره زلزله‌های بزرگ و فاجعه‌بار دنیا محسوب می‌شود. براساس مطالعات انجام‌شده و متون تاریخی، زلزله‌های بزرگ و فاجعه‌بار تبریز در سال‌های 858، 1042، 1527، 1633، 1640، 1721، 1755، 1780 و 1787 میلادی موجب کشته‌‌شدن صدها هزار نفر و تخریب کامل و گسترده این شهر شده است. جدول 2 تلفات انسانی برخی از زلزله‌های بزرگ تبریز را ارائه می‌دهد. از طرف دیگر در یک دوره 30 ساله از 1975 تا 2005، کشورمان به‌طور متوسط، هر سال بیش از 3300 کشته ناشی از زلزله داشته است! در جدول 3 تعداد تلفات جانی و مالی زلزله در پرخطرترین کشورهای دنیا در یک دوره 30 ساله از 1975 تا 2005 ارائه شده است. همان‌طور‌که مشاهده می‌شود در این دوره 30 ساله تلفات جانی زلزله در کشورهای چین، ایران و ترکیه به ترتیب 244344، 100851 و 24371 نفر بوده است. بر‌اساس این آمار با وجود اینکه جمعیت ایران یک درصد جمعیت جهان است، متأسفانه 25 درصد تلفات انسانی زلزله در یک دوره 30 ساله، متعلق به کشورمان است. در جدول 3 با‌ توجه به جمعیت کشورها، شاخص زلزله (تعداد تلفات در یک میلیون نفر جمعیت در سال) محاسبه شده و در شکل 1 ارائه شده است. بر اساس این آمار، از دیدگاه تلفات جانی، ایران با شاخص 68 پرخطرترین کشور در جهان محسوب می‌شود. نمودار شاخص زلزله در جهان در یک دوره 30 ساله این موضوع را به وضوح نشان می‌دهد. براساس این نمودار شاخص زلزله در ایران، 3.5 برابر افغانستان، 4.1 برابر ترکیه، 7.4 برابر چین، 29 برابر ژاپن و 49 برابر اندونزی است. این درحالی‌ است که لرزه‌خیزی برخی از این کشورها مانند ژاپن بیشتر از ایران است و زیرساختارهای برخی دیگر مانند افغانستان در مقایسه با ایران ضعیف‌تر هستند. نقشه خطرپذیری زلزله در جهان در شکل 3 که توسط سازمان ملل و نهاد بین‌الملی دیگر در چارچوب دهه‌ کاهش بلایای طبیعی در سال 1999 تهیه شده است نیز به وضوح خطرپذیری بسیار بالای زلزله در ایران را نشان می‌دهد. همان‌طورکه در شکل 2 مشاهده می‌شود شاخص تلفات زلزله در ایران نزدیک به چهار برابر کشورهای رده دوم و سوم یعنی افغانستان و ترکیه و 35 برابر ژاپن که زلزله‌های بسیار شدیدتری دارد،‌ برآورد شده و هر سه کشور در یک منطقه و در همسایگی هم واقع شده‌اند. با توجه به اطلاعات زلزله‌های تاریخی و آمار تلفات سا‌ل‌های اخیر، متأسفانه به‌ جرئت می‌توان کشورمان را از پرخطر‌ترین کشورهای جهان از دیدگاه زلزله محسوب کرد. اگر در یک دوره‌ 50 ساله، احتمال وقوع سالانه یک زلزله‌ بسیار فاجعه‌بار با تلفات بیش از صد هزار نفر در دنیا را دو درصد فرض کنیم (مشابه روند 15 سال اخیر)، احتمال وقوع زلزله‌ای مشابه در ایران در این دوره‌ 50 ساله از دیدگاه ایمنی عمومی به‌هیچ‌وجه قابل قبول نیست: در سال 1959 بزرگ‌ترین طوفان ژاپن، بیش از 5000 نفر را به کام مرگ کشاند (دقت کنید پنج هزار نفر و نه 40 هزار نفر). به دنبال این طوفان و برنامه‌ریزی مناسب تا 36 سال بعد و وقوع زلزله کوبه، تعداد کل تلفات این کشور از تمامی بلایای طبیعی کمتر از 100 نفر در سال شد (توجه داشته باشیم که ژاپن در معرض تقریبا تمامی بلایای طبیعی مانند زلزله، طوفان،‌ سونامی، سیل و زمین‌لغزش است). به‌نحو مشابه طوفانی با تلفات انسانی 1800 نفر در کشور هلند در سال 1959 روی داد و به دنبال آن پروژه‌ عظیم دلتا در یک دوره 30 ساله با هزینه‌ بیش از 12 میلیارد دلار با موفقیت اجرا شد (هزینه کل پروژه در سال 1959 بیست درصد تولید ناخالص ملی این کشور برآورد می‌شود). سؤال اینجاست که چرا زلزله‌های بوئین‌زهرا، قیر و کارزین، طبس، رودبار و منجیل، بم، آذربایجان و کرمانشاه با ده‌ها هزار یا صدها هزار کشته، موج مدیریت ریسک زلزله در کشور (مشابه ژاپن و هلند) را به راه نینداخت؟ به عنوان یک مثال دیگر 33 سال بعد از سیلاب فاجعه‌بار گلاب‌دره و دربند که منجر به کشته‌ءشدن حدود 400 نفر از هم‌وطنانمان شد هنوز سامانه پیش‌بینی و هشدار سیلاب برای این حوضه‌ها راه‌اندازی نشده است (هزینه‌های راه‌اندازی سامانه پیش‌بینی و هشدار سیلاب گلاب‌دره و دربند کمتر از قیمت یک آپارتمان در منطقه‌ متوسط تهران خواهد بود). براساس موارد ارائه‌شده، در دو یا سه نسل گذشته، کم‌کاری جدی در رابطه با ایمن‌سازی لرزه‌ای جوامع شهری و روستایی کشور وجود داشته و جبران این کم‌کاری‌ها نیاز به عزم و همت ملی و دیدگاه درازمدت دارد. در عین حال به نظر می‌رسد افکار عمومی کشور و دولت در سال‌های اخیر و به دنبال وقوع زلزله‌های استان‌های کرمانشاه، البرز و کرمان، آمادگی انجام یک پروژه ملی در سطح کشور را داشته باشد.

جمع‌بندی

طبق اعلام سازمان مدیریت بحران کشور، 10 میلیون نفر از جمعیت کشور و حدود سه تا چهار میلیون نفر در تهران در بافت‌های فرسوده زندگی می‌کنند. براساس مطالعات مختلف انجام‌شده مخصوصا مطالعات جایکا ژاپن، ریسک زلزله در کشور عزیزمان و به‌خصوص در تهران بسیار بالا و غیرقابل قبول است و با توجه به کم‌کاری‌های دو نسل قبل و نسل حاضر برای کاهش این ریسک،‌ نیاز به یک حرکت بزرگ ملی با دیدگاه جامع، تطبیقی و همه‌برنده است. با لحاظ‌کردن ملاحظات ریسک، سرعت اجرا نیز از ملاحظات کلیدی این حرکت خواهد بود. به‌کارگیری راهبرد شهرک‌های برنامه‌ریزی‌شده درون‌شهری و برون‌شهری و مشارکت با سرمایه‌گذاران بخش خصوصی، می‌توان به نحو چشم‌گیری موجب تسریع اجرا، کاهش هزینه‌های طول عمر، کاهش معضلات اجتماعی و جلب رضایت مردم شد. در این راستا زمین‌های وسیع و عمدتا غیرمسکونی مانند بوستان قلعه‌مرغی و پادگان دوشان‌تپه و حتی زمین‌های چند هزار مترمربعی می‌تواند فرصت بزرگی برای شروع این حرکت ملی باشد. برای مثال بوستان ولایت (قلعه‌مرغی) با وسعت بیش از 300 هکتار، پتانسیل ساخت صد تا 200 هزار آپارتمان را به صورت طبقاتی در فاز اول دارد. با جابه‌جایی مردم ساکن بافت فرسوده به واحدهای نوساز در هر فاز، سه تا پنج برابر اراضی آن فاز آزاد شده و می‌تواند برای فاز بعد مورد استفاده قرار گیرد. از طرف دیگر اگر اراضی مورد نظر برای پارک یا فضای سبز در نظر گرفته شده باشند مانند بوستان ولایت (قلعه‌مرغی) می‌توان با تأخیر چند ساله پارک‌هایی در زمین‌های آزادشده اجرا کرد. از دیدگاه کلان و با فرض انجام درست و مناسب طرح، منافع آن برای کشور و تهران می‌تواند بسیار چشمگیر باشد. در هر صورت با توجه به ریسک بالای زلزله در تهران و بسیاری از شهرهای ایران باید در یک دوره 10 ساله تعداد تلفات زلزله‌هایی با دوره‌ بازگشت چند صد ساله را بالای 90 درصد کاهش داد. حرکت پیشنهادی می‌تواند با تعهد ساخت چند میلیون واحد توسط دولت فعلی در یک راستا باشد. با توجه به محدودیت‌های موجود به نظر می‌رسد تنها ساختمان‌سازی صنعتی چند صد هزار واحدی در زمین‌های آزاد و انتقال جمعیت بافت فرسوده بتواند در این دوره‌ زمانی امکان افزایش قابل ملاحظه‌ تاب‌آوری تهران و دیگر کلان‌شهرهای کشور را داشته باشد.