گزارشی از فروش زنان کشمیری
ما هیچکس را نداریم
الجزیره گزارشی از زنان و دخترانی که در کشمیر بهعنوان عروس فروخته میشوند، تهیه کرده است. گزارشی از زنان و دختران هندی که قاچاقچیان آنها با کمتر از 35 دلار میفروشند و برخلاف میل خودشان مجبور به ازدواج میکنند.
الجزیره گزارشی از زنان و دخترانی که در کشمیر بهعنوان عروس فروخته میشوند، تهیه کرده است. گزارشی از زنان و دختران هندی که قاچاقچیان آنها با کمتر از 35 دلار میفروشند و برخلاف میل خودشان مجبور به ازدواج میکنند.
همه ما ترسیده بودیم
« نازیما بیگم» 29ساله روی کف اتاق تاریک خود نشسته، پنجرهها با برزنت پوشیده شده است. در آغوش او کوچکترین پسرش، «توفیق» پنجماهه هنگامی که مادرش صحبت میکند، با صورت او بازی میکند. نازیما در «سرینگر» دو فرزند هفت و 10ساله دیگر دارد و همسرش چهار ماه پیش بر اثر بیماری قلبی درگذشت و اگرچه غم در صدایش است؛ اما میگوید سعی میکند به نظر فرزندانش قوی جلوه کند. ازدواج او نه یک ازدواج عاشقانه بود و نه یک ازدواج توافقی. او از ایالت زادگاهش بنگال غربی ربوده شد و هزارو 600 کیلومتر به کشمیر منتقل شد و در آنجا مجبور شد با مردی 20 سال بزرگتر از خودش ازدواج کند که 250 دلار به قاچاقچی پرداخت کرده بود. با مرگ او «نازیما» قرار است بهتنهایی از فرزندانش حمایت کند و در برابرش آیندهای مبهم قرار دارد. او دختر یک کشاورز بود که در فقر بزرگ شد. در تابستان 2012 شنید که یک سازمان غیردولتی به زنان و دختران فقیر در کلکته، پایتخت بنگال غربی، شغل پیشنهاد میدهد. او سفرش را با قطار به این شهر آغاز کرد. یک ساختمان شیشهای بزرگ و تعدادی زن و مرد در آنجا مشغول بودند. یکی از مردان برای او چای با هل آورد و پس از نوشیدن چای دیگر نتوانست صحبت یا حرکت کند و به دست دو مرد به ماشینی که بیرون منتظر بود، هدایت شد. هیچ سازمان غیردولتی، شغلی برای زنان و دختران فقیر، نظیر نازیما در نظر نداشت، فقط قاچاقچیان منتظر استثمار او بودند. او را به ایستگاه راهآهن بردند؛ جایی که چهار مرد با چهار زن دیگر منتظر بودند. در قطار، زنان اجازه نداشتند با یکدیگر تماس چشمی داشته باشند، از دستشویی استفاده کنند یا غذا بخورند. نازیما میگوید: «مردها ترسناک به نظر میرسیدند. من متوجه نمیشدم چه اتفاقی دارد میافتد». بعد از 33 ساعت سفر در شهر جامو به قاچاقچیان دیگری تحویل داده شد. او میگوید: «همه ما وحشتزده بودیم. ما نمیتوانستیم کاری بکنیم؛ چون میترسیدیم آسیب ببینیم». در جامو، در یک مکان کاملا عجیب و زبانی که دیگر نمیفهمید، وارد یک دنیای متفاوت شد.
فراتر از ترس
در دهکده بعدی باید لباسهایشان را عوض میکردند؛ لباسهایی استفادهشده، آنجا بود که زنان با یکدیگر همصحبت شدند؛ اما زمان زیادی نداشتند. بهزودی تکتک آنها را بردند و به مردانی که قرار بود با آنها ازدواج کنند، تحویل دادند. آنها تا میتوانستند گریه و زاری میکردند؛ اما انگار کسی صدایشان را نمیشنید. پس از ازدواج هم هفتهها گریه میکرد و باور داشت که به این خانه تکاتاقه و این مرد و پسر 10سالهاش هیچ تعلقی ندارد؛ حتی غذا هم برایش مزهای نداشت و به دلیل تفاوت زبانها راه ارتباطی برایشان بسته بود. نازیما البته میگوید: «همسرم به من قول داد که به من اجازه دهد به خانهام سر بزنم؛ زیرا دید که من بدبخت هستم». هرچند وقتی پس از هفت ماه به دیدن خانوادهاش رفتند، آنها بهسختی این مرد را بهعنوان همسر پذیرفتند و اصرارهای او برای ماندن پیش خانواده فایده نداشت. حالا او پس از مرگ شوهر به بازگشت فکر میکند؛ اما میگوید: «من سه فرزند دارم. نمیدانم چه کنم و کجا بروم». هرچند با گریه میگوید: «قاچاقچیان زندگی من را تباه کردند. من نمیتوانم به بازگشت فکر کنم».
قاچاق در پوشش قاچاق
اداره ملی سوابق جرم و جنایت هند بیش از هزارو 700 مورد قاچاق انسان را در سال 2020 ثبت کرده است. این شامل بزرگسالان و کودکانی است که برای ازدواج و بردهداری قاچاق میشوند؛ اما کارشناسان میگویند این فقط نوک کوه یخ است. طبق آمار رسمی، در سه سال گذشته بیش از 350 مورد در بنگال غربی ثبت شده، اما کارشناسان میگویند تعداد واقعی احتمالا بسیار بیشتر است.
تاروشیکا سروش، استادیار جامعهشناسی در دانشگاه مسلمانان علیگر، (AMU) توضیح میدهد: «قاچاق در هند بهشدت کم گزارش شده است». دلایل متعددی برای گزارشندادن وجود دارد.
او میگوید: «گاهی اوقات خانوادههای زنان و کودکانی که بهبود یافته و بازگردانده میشوند، نمیخواهند این واقعیت را بپذیرند که قاچاق شدهاند؛ زیرا قاچاق در تصور عمومی بیشتر بهعنوان بهرهکشی جنسی شناخته میشود. همچنین کشف و گزارش قاچاق دشوار است و بسیاری از اشکال آن جلب توجه نمیکند یا باعث ایجاد شک نمیشود». این استاد دانشگاه میگوید: «قاچاق هم نامرئی است و هم قابل مشاهده. وقتی بزرگسالان و کودکان بهعنوان کارگران در اطراف ما در شرایط سخت مشغول فعالیت هستند، این نشانههای قابل مشاهده قاچاق است؛ اما پسزمینه گیرافتادن آنها مشخص نیست». سونیتا کریشنان، بنیانگذار یک سازمان غیردولتی که برای ریشهکنکردن قاچاق انسان در هند فعالیت میکند، توضیح میدهد که بسیاری از مردم قاچاق عروس را به دلیل مخفیبودن شیوه آن نمیشناسند. او میگوید: «وقتی ازدواج اتفاق میافتد، تمام تجربیات قبلی باطل میشود و ازدواج بهعنوان یک امر پرهیزکارانه و شایسته تلقی میشود، نه جرم. مردم این سؤال را میپرسند که ازدواج چگونه میتواند نوعی قاچاق باشد؟». فعالان مبارزه با قاچاق بر این باورند که سقط جنینها به رشد قاچاق برای عروسی کمک کرده؛ چراکه طبق آمار در هند در برابر هر 943 زن، هزار مرد قرار دارد.
حفرهای که پر نمیشود
در این گزارش با مردانی که این راه را انتخاب کردند نیز گفتوگو شده است؛ مردانی که از هزینههای بالای ازدواج مرسوم گفتهاند و درعینحال معتقدند: «تنهایی سختترین مشکل است». ارشیدا زنی دیگر است که خانوادهاش وعدههای دروغین ثروتمندبودن داماد را پذیرفتند؛ درحالیکه او مجبور شد با هشت فرزند در یک خانه گِلی تکاتاقه زندگی کند. زنی که تمام راههای فرار را طی کرد و سرانجام تسلیم شد و معتقد است: «همچنان به من متفاوت نگاه میکنند و هنوز احساس غریبگی میکنم». او با افسوس سر تکان میدهد و میگوید: «حفرهای در قلب من است که هرگز بهبود پیدا نمیکند».
35 دلار برای خرید یک عروس
عبدالرشید هنجوره، یک وکیل و فعال اهل کشمیر است که در 20 سال گذشته روی پروندههای قاچاق انسان کار کرده است. او به الجزیره میگوید که «قاچاق عروس» یک تجارت قوی در منطقه است و البته راحتتر میتوان از شمال هند برای سایر نقاط کشور زن یا دختر قاچاق کرد. در مناطق درگیری مانند کشمیر، موضوع قاچاق عروس پیچیدهتر میشود، این موضوع در میان «فراروایتهای سیاست» گم میشود. از همه مهمتر ارزانبودن است؛ درحالیکه برگزاری یک عروسی با رسومات شاید تا هزار دلار خرج داشته باشد، میتوان با قیمتهای حداکثر 80 دلار دخترانی را خرید که گاه خانواده آنان را به فروش میرسانند. یکی از ساکنان به گزارشگر الجزیره گفته است که باور دارد قاچاق عروس حتی در سالهای دهه 90 میلادی رواج داشته است؛ اما میگوید که بدون دادههای مناسب نمیتوان تعداد واقعی این «عروسهای قاچاق» را دانست.
الجزیره با یک «عامل» در پاتان صحبت کرد که نخواست نامش را ذکر کند؛ اما گفت که در تنظیم دهها ازدواج مشارکت داشته است و بهعنوان واسطه بین کسانی که به دنبال خرید عروس هستند و قاچاقچیان کار کرده است. او میگوید هزینه خرید یک عروس از 250 تا 500 دلار متغیر است؛ اما زنان اجباری به ازدواح ندارند و تأکید دارد «در اینجا آنها غذا و همه چیز دارند، در ایالتهای خود فقر بیشتر است». نثار احمد، مسئول واحد مبارزه با قاچاق انسان پلیس کشمیر، از نقص قانون گفت و تأکید کرد: «تنها زمانی میتوانیم اقدام کنیم که شکایتهای رسمی دریافت کنیم».