روایتی ساده؛ اما بسیار مهم
با افراد نابینا هم حرف بزنیم
افراد نابینا هر چقدر هم که توانمند و مستقل باشند، باز هم ممکن است برای سفررفتن چالشهای پیشبینینشده بسیاری داشته باشند. دراینمیان آشنایی مختصر ما با نیازها و شرایط نابینایان میتواند گوشهای از چالشهای آنها را مرتفع کنند.
افراد نابینا هر چقدر هم که توانمند و مستقل باشند، باز هم ممکن است برای سفررفتن چالشهای پیشبینینشده بسیاری داشته باشند. دراینمیان آشنایی مختصر ما با نیازها و شرایط نابینایان میتواند گوشهای از چالشهای آنها را مرتفع کنند.
آشنایی کوچک مثل دانستن اینکه با استفاده از چند جمله ساده و محترمانه میتوانید به افراد نابینا کمک کرده و آنها را همراهی کنید. دیگر قرار نیست خط بریل یا جهتیابی ویژه نابینایان را آموزش ببینید. چند راهکار ساده کافی است که خواندن این روایت ساده، اما تأملبرانگیز از «فاطمه جوادیان»، کارشناس نابینایان آموزش و پرورش استثنایی گیلان، میتواند در این زمینه بسیار راهگشا باشد... . نابینا (خانم- آقا) ممکن است به منظور هدف خاصی مثل تحصیل، اشتغال، شرکت در همایش، کنفرانس، دیدار دوست و خانواده یا برای گذراندن اوقات فراغت قصد سفر داشته باشد.
چالش سفر برای نابینایان
تصور میکنیم که قرار است بلیت اتوبوسی تهیه کنند که شاید اولین چالش پیشرویشان باشد. تماس با تعاونیها و بازدید از سایت، وبسایت یا اپلیکیشنها راههای پیشرو برای تهیه بلیت است. در این راه ممکن است با کدهای امنیتی تصویری و صوتی برخورد کنند که برای نابینایان دسترسپذیر نباشد. اگر هفت خان رستم برای خرید بلیت را پشت سر بگذارند، آماده سفر میشوند. چالش بعدی برای رفتن به ترمینال، آژانس یا گرفتن تاکسیهای اینترنتی است که این روزها دسترسپذیرتر از گذشته شدهاند. بعد از سوارشدن و رسیدن به مقصد، از راننده تاکسی میخواهد که بعد از رسیدن به تعاونی برای پیداکردن اتوبوس یا تعاونی مدنظر کمک کند که عموما به خاطر ترافیک بالا و شلوغی همیشگی ورودی پایانههای مسافربری، امکان کمک ندارند. بههمیندلیل با رعایت اصول مدیریت زمان و پیشبینی این موضوع بسیار زودتر از زمان استاندارد به ترمینال رسیدیم. حالا باید بهتنهایی تعاونی را پیدا کنیم و بلیت کاغذی رزروشده را دریافت کنیم. با کمک احتمالی یک مسافر اتوبوس را پیدا میکنیم و سوار میشویم. صندلی را پیدا میکنیم. دراینمیان شاید مسافر یا راننده اتوبوس کمک کند، شاید هم امکان کمک مهیا نباشد و بهتنهایی این چالش را سپری کنیم. دقایقی بعد راننده یا کمکراننده برای دریافت و چککردن بلیت مسافران اقدام میکند؛ آنهم بدون صدا و بدون اینکه بگوید تا مسافران بلیتهایشان را آماده کنند. از صدای خشخش کاغذ میفهمیم که زمان تحویل بلیتهای کاغذی رسیده است. کمکراننده به صندلی فرد نابینا که میرسد، بلیت کاغذی را از دستش میکشد تا آن را بررسی کند؛ نه حرفی میزند و نه اجازه میگیرد.
درحالیکه فقط یک جمله کوتاه نیاز است ... (خانم- آقا) لطفا بلیتتان را بدهید...
تحویل بسته غذایی بدون کوچکترین اطلاع قبلی
مناسبسازی فقط ساختن رمپ نیست... . گفتن جملهای ساده و کوتاه هم مناسبسازی محسوب میشود. این اتفاق زمان پخش و سرو بستههای تغذیه هم رخ میدهد. بسته تغذیه را مستقیم به فرد نابینا نمیدهند و آن را به مسافر نشسته در صندلی کناری تحویل میدهند یا آن را بدون کوچکترین اعلام و اطلاعی روی پاهایمان میگذارند. حالا این بسته ممکن است روی زمین بیفتد... . سؤال مهم این است که چرا با نابینا صحبت نمیکنند؟ چرا تصور بر این است که معاشرت با فرد نابینا دشوار است و ما را مخاطب قرار نمیدهند؟ چرا نابینایان را نمیبینند و تصور میکنند چون یک نابینا نمیتواند ارتباط چشمی برقرار کند، پس قادر به صحبت هم نیست... .
چرا مردم با نابینایان صحبت نمیکنند؟
اینکه مردم با نابینایان حرف نمیزنند، مشکلات زیادی به وجود میآورد. نیازی نیست برای صحبت و معاشرت با نابینا خط بریل، جهتیابی و... بدانید. فقط کافی است حرف بزنیم، بپرسیم یا مطالبه کنیم.
سفر شروع شده و راننده قرار است توقف کوتاهی برای نماز، استفاده از سرویس بهداشتی و صرف غذا داشته باشد.
راننده و متصدی اتوبوس مثل یک مدیر و ناخداست که میتواند با یک جمله مسافران دیگر را برای کمک به فرد نابینا یا هر فرد با نیازهای ویژه ترغیب و تشویق کند... (اینکه نیاز دارید مسافری همراهتان باشد؟). بدونشک افرادی هستند که تمایل به کمک دارند؛ چون کمک به دیگران برای همه ما امری پسندیده است... .
سؤالهای ساده کافی است
در سفری یک راننده پرسید اگر پایین تشریف میبرید، از یک خانم خواهش کنیم تا همراهیتان کند) همین جمله باعث شد تا افرادی برای کمک داوطلب شدند؛ اما متأسفانه راننده و مسافران نمیدانند که چگونه پرسش خود را مطرح کنند.
جملاتی مثل: چه کمکی از من برمیآید؟ میخواهم از اتوبوس خارج شوم، از بوفه و مغازه چیزی لازم دارید؟ میخواهید تا بیرون از اتوبوس، قطار یا هواپیما با من همراه شوید؟ نمیدانیم دلیل اصلی چه چیزی میتواند باشد که ما نمیتوانیم ساده و صمیمی صحبت کنیم... افرادی که قصد کمک دارند، تصور میکنند که قرار است نابینا را بلند کرده و به بیرون از اتوبوس ببرند؛ درحالیکه همین نابینا با اتکا به توانمندی و عصا وارد اتوبوس شده و به همین شیوه هم خارج میشود. گاهی اینگونه سؤال میپرسند که چیزی نمیخواهید؟ کمک نیاز ندارید؟ خب پاسخ کلمه «نمیخواهید» کلمه «نه» است. اینکه بپرسید: چه کمکی از شما ساخته است یا کمکی از من برمیآید، کفایت میکند، اصلا نیازی نیست نابینا را بغل کنید یا او را محکم نگه دارید... . بعضی از افراد که قصد کمک و نیت خیر هم دارند، عصای ما را که وسیله کمک توانبخشی مهمی است، از دستمان میگیرند و خودشان نگه میدارند تا کمکمان کنند، آن وقت یک نابینا نمیداند چطور راهش را پیدا کند.
تدابیر ساده بیندیشید
یک بار آقای رانندهای نوک انگشتانم را گرفت و برای خروج از اتوبوس راهنمایی کرد. همین کار کوچک کافی بود تا فکر کنم راهنمایی وجود دارد و به این راهنما مسلط هستم. کمککردن به افراد نابینا یا افراد با نیازهای ویژه ساده است، ما پیچیدهاش میکنیم.
رانندههای اتوبوس توصیه من را جدی بگیرند: زمانی که میخواهند سفر را شروع کنند، افراد با نیازهای ویژه را به قسمت جلو هدایت کنند و اگر صندلی آنها دورتر است، آن را تغییر دهند. به هر حال افراد نابینا و دارای معلولیت به واسطه معلولیتشان آسیبپذیرتر بوده و به کمک بیشتری نیاز دارند. این تدابیر ویژه از سوی راننده و متصدیان خودرو بسیار ساده است و پیچیدگی خاصی ندارد.
آسیب قبولنکردن حرف نابینایان
ممکن است خانم نابینایی روی صندلیهای میانی یا انتهایی اتوبوس نشسته و مسافری هم قصد شیطنت یا اذیت داشته باشد. آن وقت اثبات این موضوع برای آن مسافر نابینا بسیار سخت است؛ چراکه براساس تجربههای پیشآمده، حرف فرد نابینا را بهسختی باور و قبول میکنند. نپذیرفتن حرف، نظر، مطالبه، اعتراض و خواسته یک نابینا میتواند عواقب سختی مثل سرخوردگی، ناراحتی و... به همراه داشته باشد. چنانچه نمونههای زیادی از آنها گزارش میشود.
خاطرم هست در سفری از رانندهای خواستم که قبل از رسیدن به ترمینال پیادهام کند تا راحتتر بتوانم تاکسی بگیرم. راننده چنین پاسخ داد که در این زمینه مسئولیت دارد و در نهایت اتوبوس را در آخرین نقطه از ترمینال و جایی نامشخص نگه داشت و به مسافران گفت: «بفرمایید نمازتان را بخوانید» بدون اینکه لحظهای فکر کند من چطور باید این مسیر را برگردم و اگر اتفاقی برای من بیفتد، چه کسی مسئول است؟
تقاضای مهم از تمام رانندهها
گرفتاریهای ما خیلی اساسی است. نهفقط گرفتاری نابینایان و افراد با نیازهای ویژه بلکه گرفتاری ما به خاطر اسارتمان در تصورات و دیدگاههای نادرست. تمام این دیدگاههاست که ما را لحظه به لحظه از حقوق بشر، حقوق افراد دارای معلولیت و حقوق انسانی و... دور میکند. از متصدیان اتوبوس، کاپیتانهای هواپیما، میهماندارها و... میخواهیم که صندلی نزدیکتری به درهای خروج برای افراد با نیازهای ویژه در نظر بگیرند. صندلیهای چسبیده به یکدیگر که فرد نابینا نمیتواند حرکت کند و کمکی بخواهد، بسیار دشوار است.
راهنمایی برای محل پلههای اضطراری و دستشویی
کمککردن ساده است... نابینایان وقتی وارد محیط جدید و ناشناخته میشوند که قرار است مدتی در آنجا بمانند یا مشغول به کار شوند، نیازمند شناخت مختصر و مفیدی هستند. مدیران شرکتها میتوانند مسئولی برای این کار و هدایت افراد نابینا در نظر بگیرند که فرد نابینا با جهت اتاقها، دستشویی، غذاخوری و مهمتر از همه آسانسور و پلههای اضطراری آشنا شود... .
کمک به افراد نابینا ساده و امکانپذیر است. آن را پیچیده نکنیم... .