کمبود معلم، ریشهها و راهکارها
در آستانه ماه دوم سال آموزشی همچنان از گوشهوکنار کشور خبرهایی از کمبود معلم در کلاسهای درس به گوش میرسد و دستاندرکاران آموزشی و غیرآموزشی تلاش میکنند این گرفتاری مهم را بعضا کوچک نشان دهند و البته همچنان خبرها در این زمینه پربسامد است.
در آستانه ماه دوم سال آموزشی همچنان از گوشهوکنار کشور خبرهایی از کمبود معلم در کلاسهای درس به گوش میرسد و دستاندرکاران آموزشی و غیرآموزشی تلاش میکنند این گرفتاری مهم را بعضا کوچک نشان دهند و البته همچنان خبرها در این زمینه پربسامد است.
بیگمان بحران کمبود معلم یک سال و دو سال پدید نیامده و از انصاف به دور است که همه بار این بحران را بر دوش وزیر کنونی بیندازیم. اما جدای از مدیریت یکساله ایشان که پر است از حاشیههای آشکار و پنهان، مهمترین ایرادی که بر دوره مدیریت او در این زمینه وارد است، اعلامنکردن این کمبود پیش از آغاز رسمی مدرسههاست. بیگمان برای کسی که به گفته خودش 60 کتاب نوشته و از 13، 14سالگی معلم شده و در 20 کشور جهان معلم بوده و... عدم آگاهی از بحران کنونی کمبود معلم دور از انتظار است.
اگر این بحران پیامد سالها و حتی دهههاست
-که هست- باید دید که چگونه میتوان آن را ریشهکن کرد. بیگمان بخشی از راهکار حل یک گرفتاری آگاهی بر زمینههای پدیدآمدن آن است. از اینرو بد نیست اندکی به ریشههای آن پرداخته شود. به دید نگارنده ریشه مسئله کنونی کمبود معلم در یک رویکرد فراگیرتر یعنی شانه خالیکردن دولتها از مسئولیت خود در فراهمکردن بودجه، برونسپاری هزینهها و گذاشتن آن بر دوش مردم، از آن میان خانوادهها و معلمان و نومعلمان و در کل رویکرد صرفهجویانه در جذب و بهکارگیری نیرو برای آموزشوپرورش و پولیسازی خدمات ارائهشده به شهروندان در این نهاد بوده و هست. اندکبودن دریافتی معلمان و کاهش گامبهگام قدرت اقتصادی آنان نسبت به تورم افسارگسیخته، جذب معلم از راههای آزمون استخدامی، خرید خدمات، حقالتدریس و... و بهرهگیری استثمارگونه آنان از سویی و کاهش یا ثابت ماندن جذب نومعلمان در دانشگاههای فرهنگیان و تربیت دبیر، کاهش دوره چهارساله دانشجو-معلمان به سه سال و حتی کمتر! کاهش کمکهزینه تحصیل آنان به بهانههای گوناگون، اجرای ناقص و توهینآمیز رتبهبندی، عدم پرداخت حقالزحمه معلمان شاغل و البته بهکارگیری گسترده و دور از شأن معلمان بازنشسته و تأخیرهای آزاردهنده در پرداخت طلبهای آنان و... همه نشانههایی از رویکرد صرفهجویانه دولتها و در جلوگیری از این معضل بوده است. این رویکرد در دهههای گذشته معلمان شاغل و بازنشسته و داوطلبان جوان را از این حرفه گریزان کرده و این شغل را از سکه انداخته است.
نباید این را از قلم انداخت که کمبود معلم یک گرفتاری جهانی است و از اینرو شعار امسال روز جهانی معلم (پنجم اکتبر/سیزدهم مهر) «چارهجویی جهانی برای رویارویی با کمبود معلم» بود. در همین راستا در بیانیه مفهومی یونسکو به فراخور این روز آمده: «در زمانهای که ساختارهای آموزشی برای پشتیبانی از یادگیرندههایی که در دگرگونیهای همیشگی و پیشرونده فراخوانده میشوند، سراسر جهان دچار کمبود معلم است. عاملهای پرشماری در پدیدآوری این وضع پیچیده نقش دارند، بهویژه این واقعیت که حجم کاری معلمان افزایش یافته و شرایط [مادی و غیرمادی حرفه معلمی] دچار افت شده است و این شرایط سبب شده که حرفه معلمی جذابیت خود را از دست بدهد. دادههای جهانی تأیید میکنند که در بسیاری از کشورها، معلمی دیگر برای نسلهای جوان و بسیاری از معلمان کنونی حرفهای جذاب نیست. با وجود اینکه اغلب معلمان حرفه خود را با اشتیاق پذیرفتهاند، بسیاری از آنان به خاطر بدترشدن شرایط کاری و افزایش خواستههایی که از سوی مدیران، خانوادهها و دانشآموزان مطرح میشود، این حرفه را ترک میکنند. یکی از دلیلهای ترک این حرفه به رسمیت شناختهنشدن این حرفه و عدم احترام به آن است؛ این موضوع در بسیاری از کشورها با توجه به میزان پرداختی در ازای تخصصشان تأیید شده است».
در پایان به نظر میرسد راهکارهای ضروری برای رویارویی با این گرفتاری، دستکم به دو بخش کوتاهمدت و میانمدت تقسیم میشود. گرچه روشهای کوتاهمدت میتواند کلاسهای بیمعلم را از دانشجو-معلمانی که همچنان از دانش و تجربه درخور برای معلمی برخوردار نیستند، محصلان سایر حوزهها که در کل به هدف دیگری تربیت شده و میشوند، مدیر و معاون و دفترداری که تخصصشان چیز دیگری است و حتی پدر و مادران بچهها! پر کرد، اما این روند گرهگشای گرفتاری بسیار آسیبزای کمبود معلم نیست. بنا بر تأکیدهای فراوان جهانی و ملی، معلمی حرفهای تخصصی است که از هر کسی برنمیآید و نیازمند دانش، مهارت و تجربههای گسترده و البته انگیزههای درونی است. از اینرو برنامههای میانمدت و بلندمدت باید بر پرورش معلمان باکیفیت تمرکز کند و از همه مهمتر از دولت و نظام در آموزش خواسته میشود از نگاه صرفهجویانه فاصله بگیرند و بدانند که هرچه در این گستره هزینه کنند، پیامدهای آن حتی برای خودشان نیز درخور خواهد بود. از ما گفتن!