محرومیت اقتصاد از توان زنان کارآفرین
وضعیت اقتصادی ایران در سالهای اخیر، کارآفرینی و اشتغالزایی را برای تمام فعالان اقتصادی سخت و دشوار کرده است. عدم ثبات اقتصادی، تورم، چالشهای ارزی، عدم حمایت کامل دولت از بخش خصوصی و بوروکراسی گسترده حاکم بر ساختار اقتصادی باعث شده است تا بسیاری از سرمایهگذاران به دنبال سرمایهگذاریهای مطمئنتر و زودبازده باشند. وضعیتی که منجر به رکود در حوزه سرمایهگذاری و کارآفرینی شده است. این شرایط حضور زنان را هم در حوزه کارآفرینی بیش از پیش با مشکل روبهرو کرده است.
معین شاکری: وضعیت اقتصادی ایران در سالهای اخیر، کارآفرینی و اشتغالزایی را برای تمام فعالان اقتصادی سخت و دشوار کرده است. عدم ثبات اقتصادی، تورم، چالشهای ارزی، عدم حمایت کامل دولت از بخش خصوصی و بوروکراسی گسترده حاکم بر ساختار اقتصادی باعث شده است تا بسیاری از سرمایهگذاران به دنبال سرمایهگذاریهای مطمئنتر و زودبازده باشند. وضعیتی که منجر به رکود در حوزه سرمایهگذاری و کارآفرینی شده است. این شرایط حضور زنان را هم در حوزه کارآفرینی بیش از پیش با مشکل روبهرو کرده است.
طبق گزارش بانک جهانی به نقل از فردای اقتصاد، نرخ مشارکت زنان در اقتصاد جهانی در سال 2021 حدود 50 درصد بوده است. معمولا نرخ حضور زنان در اقتصاد و رشد اقتصادی در کشورهای مختلف با هم ارتباط دارد. کشورهایی که زنان سهم بیشتری در اقتصاد آنها دارند، دارای بیشترین رشد اقتصادی در میان سایرین هستند. نرخ مشارکت زنان در اقتصاد ایران علیرغم رشد تحصیلات در سالهای گذشته، همچنان کمتر از
15 درصد است. این عدد ایران را در کنار کشورهایی مثل اردن، یمن و عراق قرار داده است؛ کشورهایی که رشد اقتصادی بسیار پایینی را تجربه کردهاند و با چالشهای اقتصادی متعددی مواجه هستند. به صورت کلی سهم زنان از کیک اقتصاد در کشورهای توسعهیافته بسیار بیشتر از کشورهای درحالتوسعه و جهانسومی است.
برای عدم مشارکت زنان در عرصههای اقتصادی دلایل متعددی را میتوان عنوان کرد. براساس گزارش مجله بررسیهای آمار رسمی ایران در سال 1395، زنان خاورمیانهای تنها 21 درصد نیروی فعال اقتصادی این منطقه را تشکیل میدهند. همانطور که پیشتر اشاره شد این آمار در ایران اسفناکتر است. طبق این گزارش، عامل اصلی عدم مشارکت زنان در اقتصاد منطقه خاورمیانه، مسئولیتهای شخصی و خانوادگی است. این عامل به نوعی حاصل مسائل فرهنگی موجود در این منطقه است که زنان را به خانهداری تشویق میکند. در کنار این مسئله، ناامیدی و دلسردی از یافتن شغل مناسب ازجمله دیگر علل عدم مشارکت اقتصادی زنان است. بسیاری از زنان به دلیل وجود بیکاری گسترده در این بخش از جامعه، از حضور در بازار کار و فعالیت در حوزههای مورد علاقهخود دلسرد میشوند.
توقعات فرهنگی_اجتماعی سد راه کار زنان
همانطور که گفته شد نظامهای ارزشی و فرهنگی غالب در منطقه خاورمیانه، حضور زنان در بیرون از محیط خانه و اشتغال به کاری بهجز خانهداری را پسندیده نمیداند. با وجود تغییر نگرشهای فرهنگی در ایران و بهترشدن شرایط اجتماعی برای کار زنان در چند دهه گذشته، همواره بخش اعظم وقت بسیاری از زنان ایرانی به خانهداری و رسیدگی به امور مربوط به آن میگذرد. طبق گزارش مرکز آمار ایران در سال 1394، سهم مردان در خانهداری در مقابل زنان بسیار ناچیز است. در واقع در کنار عامل اقتصادی، علت اصلی عدم حضور فعال و مؤثر زنان در حوزههای اقتصادی حاصل نگرشهای فرهنگی و اجتماعی موجود در کشور است.
حال با وجود این وضعیت و چالشهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی پیشروی زنان، برخی از آنها با شکستن سقف شیشهای و کنارزدن موانع موجود، در بخشهای مختلف اقتصادی فعالیت میکنند. برخی از آنها حتی توانستهاند با کارآفرینی و اشتغالزایی، شرایط را برای حضور دیگر زنان نیز مهیا کنند؛ زنانی که از گذشته خود و راهی که پیمودهاند رضایت دارند و چشم به راه آینده بهتر هستند. در گفتوگو با دو نفر از زنان کارآفرین، از مشکلات و سختیهای این راه پرسیدیم.
دولت به نهادهای مدنی اعتماد ندارد
فاطمه فرهنگخواه، مؤسس انجمن حمایت از کودکان و نوجوانان توانیاب جزء شناختهشدهترین زنان کارآفرین ایرانی در حوزه اجتماعی است. سالهاست که در حوزه کارآفرینی اجتماعی فعالیت میکند و تعداد زیادی از آسیبدیدگان اجتماعی از خدمات او بهرمند شدهاند. کارآفرینی اجتماعی فعالیتی است که کسب سود اقتصادی در آن تنها هدف نیست. این گروه از کارآفرینان بیش از آنکه پیامدهای اقتصادی کار خود را در نظر داشته باشند، به دنبال حل چالشهای اجتماعی موجود و بهبود وضعیت زندگی آسیبدیدگان اجتماعی هستند.
فاطمه فرهنگخواه به همراه همسر خود، خسرو منصوریان، چند دهه است که به عنوان کارآفرین اجتماعی فعالیت میکند. او در سال 1378 انجمن حمایت از کودکان و نوجوانان توانیاب را با هدف ارائه خدمات توانبخشی رایگان به کودکان و نوجوانان توانیاب تأسیس کرده است. البته فعالیتهای فرهنگخواه به این بخش محدود نمیشود و تأسیس انجمن حمایت و یاری آسیبدیدگان اجتماعی را نیز در کارنامه خود دارد.
فرهنگخواه مانند بسیاری از زنان کارآفرین و فعالان حوزه آسیبهای اجتماعی با چالشهای مختلفی مواجه بوده است؛ چالشهایی که بعضا مربوط به رابطه انجمنها با نهادها و سازمانهای دولتی میشود. او نیز مهمترین چالش خود را عدم اعتماد دولت به نهادهای مدنی میداند و در همین خصوص ادامه میدهد: «مهمترین چالش این سالها عدم اعتماد دولت به نهادهای مدنی بوده است. در این سالها برای گرفتن مجوز شاهد دخالتهای دولت در حذف افراد انتخابشده برای هیئت امنا یا مدیره، پروسه طولانی تمدید هر دو سال یک بار مجوزها و تعویض و جابهجایی نیروهایی که باید مجوزها را صادر کنند بودهایم. همچنین دستورالعملهای پیدرپی و متفاوت نسبت به دولتهای قبلی و اقدامات سلیقهای به جای حاکمبودن قانون ازجمله چالشهای دیگر این حوزه است. در کنار این مسائل، به دلیل مشکلات اقتصادی جامعه با عدم بودجه کافی برای ادامه مسیر خود روبهرو بودهایم. همچنین پایداری و اقتدار نهادهای مدنی مرتب توسط نهادهای امنیتی تهدید میشود».
او که جزء زنان باسابقه حوزه کارآفرینی اجتماعی محسوب میشود، پشتکار و خلاقیت را جزء لوازم ضروری فعالیت در این حوزه میداند. او درباره ویژگیهایی که فعالان این حوزه باید داشته باشند میگوید: «یک کارآفرین اجتماعی باید دارای ویژگیهای خاصی باشد تا بتواند در ادامه راه موفق شود. ویژگیهایی مانند پشتکار، خلاقیت و ریسکپذیری. همچنین او باید توان شناسایی فرصتها و خلق ارزشهای اجتماعی را داشته باشد و تصمیمگیرنده خوبی نیز باشد. بنابراین در ایران وجود افراد کارآفرین و شکلگیری نهادهای کارآفرینی اجتماعی به رغم موانع بسیار، با وجود تلاش کنشگران اجتماعی تا حدودی میسر شده است، گرچه از اقتدار، اثربخشی و نفوذ لازم برخوردار نیستند. با وجود موانع، مردم با تأسیس این نهادها و امید به راهاندازی کسبوکارهای اجتماعی در حال تلاش برای بهترشدن وضعیت جامعه هستند. این نهادها به دنبال ایجاد دنیایی بهتر برای فقرا و آسیبدیدگان اجتماعی که در نتیجه مدیریت ناکارآمد به این ورطه افتادهاند، هستند».
بنیانگذار انجمن حمایت از کودکان و نوجوانان توانیاب به مسیری که در آن قدم گذاشته است ایمان دارد. او به تأثیرگذاری کارآفرینی اجتماعی برای حل چالشهای اجتماعی جهان و ایران باور دارد و میگوید: «در حال حاضر کشورهای جهان بحرانهای بزرگی را تجربه میکنند. روشهای متعددی را برای عبور از این بحرانها آزمودهاند ولی از هیچیک پاسخی قطعی دریافت نکردهاند. دنیا به معماری جدید نیاز دارد تا اطمینان حاصل کند که در گذر از این بحرانها موفق خواهد شد. به این معنا که با بهبود نظامهای حقوقی، قانونی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در سطوح محلی، ملی و بینالمللی، جامعه میتواند بر مشکلاتی همچون فقر، بیکاری، مهاجرت، بیماری، بیسوادی، تبعیض و... غلبه کند. با علم به اینکه انگیزه دگردوستی در هر شخصی وجود دارد، میتوان ادعا کرد که آرزوی کمک به دیگران به اندازه کسب منافع شخصی قدرتمند است. آیا زمان آن
فرا نرسیده که به جای پذیرش منفعلانه اتفاقات، خودمان مسئولیت آینده را بر عهده بگیریم و آینده بهتری برای به حاشیه راندهشدگان کشور رقم بزنیم. اگر بپذیریم که رؤیای انسان است که اتفاقات دنیای واقعی را شکل میدهد، میتوانیم فهرستی از آرزوهایی را که برای ساختن دنیای جدید در نظر داریم تهیه کنیم. شاید این رؤیاها غیرممکن به نظر آیند اما تجربه به ما آموخته که اگر آنها را باور داشته باشیم و برای تحققشان تلاش کنیم، دستیابی به آنها ممکن میشود».
کنارزدن موانع با دانش و مهارت
اگر تعداد زنان شاغل ایرانی نسبت به مردان بسیار کمتر است، نسبت مدیران زن به مرد از این هم اسفناکتر است. دولتهای مختلف بهویژه اصلاحطلب و اعتدالی، در سالهای گذشته همواره بر افزایش حضور زنان در پستهای مدیریتی تأکید داشتهاند و آمارهای مختلفی را نیز ارائه کردهاند. علیرغم این آمارها که بعضا روند صعودی را نشان میدهند، شکاف موجود میان تعداد مدیران زن و مرد کاملا آشکار و محسوس است. هرساله بیش از 50 درصد از ورودیهای دانشگاههای کشور را زنان و دختران تشکیل میدهند؛ آماری که نشان میدهد زنان ایرانی در زمینه تحصیلات و دانش عقبتر از مردان نیستند. براساس اعلام سازمان اداری و استخدامی کشور نیز تا پایان برنامه ششم توسعه 30 درصد از پستهای مدیرتی باید به زنان محول شود.
در بخش خصوصی نیز وضعیت برای زنان ایدئال نیست و هنوز با جایگاه واقعی آنها فاصله بسیار زیادی دارد. بسیاری از مدیران و کارآفرینان زن با مشکلات متعددی روبهرو هستند و ورود آنها به بخشهایی مثل صنعت بسیار دشوار است. فاطمه فیروزیبندپی، بنیانگذار مجتمع صنعتی نیلفام شیمی پیوند معتقد است با وجود چالشهای موجود، هنوز امکان ورود زنان به صنعت وجود دارد. او درباره چالشهای پیشروی خود میگوید: «خوشبختانه در طول مسیر خود تبعیض یا فشاری را به دلیل زنبودن خود احساس نکردم. نمیتوان منکر برخی از نابرابریها و چالشها شد، اما واقعیت این است که من در کار خود آن را احساس نکردهام. به نظرم هرچقدر زنان از مهارت و دانش بیشتری برخوردار باشند راحتتر میتوانند تبعیضهای موجود را کنار بزنند. چالشهای بزرگی که با آن مواجه بودهام بیشتر از جنس چالشهای اقتصادی بوده است».
فیروزی که در رشته شیمی درس خوانده، از سال 1376 مجتمع تولیدی خود را راهاندازی کرده است. او که از عدم حمایتهای مؤثر دولتی از بخش خصوصی ناراضی است، در ادامه میگوید: «ما در ایران با چالشهای اقتصادی بسیار زیادی مواجه هستیم. متأسفانه تولید برخلاف گفتههای بخش دولتی مورد توجه و حمایت نیست. دستگاههایی مثل اداره مالیات به جای آنکه پشتیبان تولید و تولیدکننده باشند بعضا سنگ پیش پای بخش تولید و کارآفرینی هستند. نوسانات ارزی، رانت و بوروکراسی ناکارآمد جزء دیگر موانعی هستند که سالهای سال است فضا را برای تولیدکنندگان سخت کردهاند. به نظرم هرچقدر یک جامعه صنایع کوچک قویتری داشته باشد میتواند وضعیت اجتماعی باثباتتری داشته باشد. وضعیت اقتصادی موجود مشوقی برای سرمایهگذاری در صنعت باقی نگذاشته است».
وجود مشکلات و موانع بسیاری برخی از کارآفرینان را برای ادامه مسیری که طی کردهاند دلسرد میکند. ماندگاری در مسیر کارآفرینی و فعالیتهای اقتصادی، بعضا از شروع یک کار سختتر است. کم نیستند مجتمعها و کارگاههای صنعتی کوچک و بزرگی که با ایدهها و اهداف جذاب راهاندازی شدند، اما در مقابل سیل چالشها کم آوردند. با این حال فاطمه فیروزی در این سالها سعی کرده است با کنارزدن چالشها و پیمودن تدریجی مسیر کار خود، مجموعه خود را سرپا نگه دارد.
او در پاسخ به این پرسش که چگونه با وجود این مشکلات، استوار به مسیر خود ادامه داده است؟ میگوید: «رمز موفقیت خود را سختکوشی، امید به آینده و تمرکز بر ویژگیهای شخصیام میدانم. من به فعالیت خودم فقط توجه داشتم و همواره سعی کردم از حاشیه دوری کنم. در این مسیر هیچوقت از بازخوردهای منفی و برخوردهای غیرحرفهای ناامید نشدم. با پشتوانه صبر و حوصله فعالیت را شروع کردم و ادامه دادم و در یک شیب تدریجی به پیش رفتم. از تأثیرگذاری اجتماعی خود نیز راضی هستم و خوشحالم که افراد دیگری نیز در این مسیر قرار گرفتهاند و کسبوکاری برای خود راهاندازی کردهاند».
یکی از ضعفها و چالشهایی که در فضای کارآفرینی ایران وجود دارد، عدم جانشینپروری است. برخی از مجموعهها و کسبوکارها پس از پایان فعالیت بنیانگذار خود، به دلیل عدم کارایی کادر مدیریتی جدید در مسیر نزولی قرار میگیرند و به سمت پایان کار خود حرکت میکنند. جانشینپروری و انتقال تجربیات به نسل جوانتر مدیران میتواند فضا را برای ادامه فعالیتهای گذشته مهیا کند. فیروزی بر این باور است که باید با انتقال تجربیات به نسل بعدی زنان و دختران کارآفرین، آنها را برای طیکردن این مسیر سخت آماده کرد.
او در سالهای گذشته در چندین دانشگاه کشور حضور داشته است و با دانشجویان و زنان علاقهمند به حوزه کارآفرینی صحبت کرده است. فیروزی درباره این نشستها و اهمیت آن برای آینده اشتغال زنان در ایران میگوید: «انتقال تجربه و تبادل نظر میان نسل جدید و افراد باتجربه میتواند مسیر کارآفرینی را برای علاقهمندان به این حوزهها بسیار بهتر کند. در سالهای گذشته و به واسطه نشستهایی که در دانشگاهها داشتهایم، سعی شده به نسل جدیدتر زنان کارآفرین بگوییم که آنها از موانع قویتر هستند. یکی از اصلیترین رسالتهای ما فعالیتهای اینچنینی است که باید به آن توجه کافی داشته باشیم. انجمنها و تشکلهای کارآفرینی نیز در این مسیر نقش پررنگی دارند و میتوانند نقش واسط میان نسل جدید و افراد باتجربه را بازی کنند».