شکست در برابر افکار عمومی
زمانی که رژیم آپارتاید نژادی آفریقای جنوبی بر یکی از کشورهای قدرتمند و ثروتمند آفریقا حکومت میکرد، در سالهای آخر دهه 50، بریتانیا یکی از کشورهایی بود که بیشترین حجم مبادلات تجاری و اقتصادی را با آن کشور داشت، سرمایهگذاری بالایی را در آنجا انجام داده بود و بیشترین واردات را از آن کشور داشت؛
زمانی که رژیم آپارتاید نژادی آفریقای جنوبی بر یکی از کشورهای قدرتمند و ثروتمند آفریقا حکومت میکرد، در سالهای آخر دهه 50، بریتانیا یکی از کشورهایی بود که بیشترین حجم مبادلات تجاری و اقتصادی را با آن کشور داشت، سرمایهگذاری بالایی را در آنجا انجام داده بود و بیشترین واردات را از آن کشور داشت؛ بنابراین بدیهی بود بسیاری از اقدامات بینالمللی که از طریق سازمان ملل علیه رژیم آپارتاید اعمال میشد، توسط بریتانیا و ایالات متحده آمریکا وتو شود. افکار عمومی با حمایت دانشجویان، اتحادیه کارگری، احزاب کمونیست، کارگر و لیبرال در سال ۱۹۵۹ ابتدا جنبش ضد تحریم کالا های مصرفی را پایهریزی کردند که این انسجام به تحریم اقتصادی رژیم آپارتاید انجامید. هرازچندگاهی تجمع و تظاهرات صورت میگرفت که یک نمونه آن تظاهرات بدون سلاح مردم در شهرک شارپول بود که به خشونت کشیده شد و ۶۹ نفر کشته در بر داشت. یک سال بعد شیوه مبارزه کنگره ملی به مبارزه مسلحانه تحت عنوان نیزه ملت تغییر یافت و کنگره ملی افکار عمومی جهان را با خود همگام کرد. عرصه در سالهای پایانی دهه 80 بر رژیم آپارتاید به واسطه جنبش ضد آپارتاید و کنگره ملی آفریقا در بسیج افکار عمومی برای آزادی نلسون ماندلا و پایاندادن به نظام آپارتاید آنچنان تنگ شده بود که حاکمان چارهای نداشتند که بساط چنین نظام سرکوبگر و عقبماندهای را جمع کنند. نمونه دیگر؛ جنبش مارتین لوترکینگ در ایالات متحده آمریکاست؛ جنبشی از جنس برانگیختن افکار عمومی علیه تبعیض و ستم.
تاریخ به یاد دارد روزا پارکس به علت نشستن در قسمت ویژه سفیدپوستان به مبلغ ۱۰ دلار و برای هزینه دادگاه به چهار دلار جریمه میشود. محکومشدن او به زندان، تحریم اتوبوسهای مونتگمری را برانگیخت، جنبشی که لوترکینگ پیشگام آن بود. جنبش موفق شد قانون جداسازی را لغو و سیاست مساوات را جایگزین آن کند. در تمام این جنبشهای بزرگ و پیروز یک نقش بسیار اساسی دیده میشود؛ قدرت افکار عمومی. افکار عمومی به مثابه یک خواست، جریانی از عمل را مورد تأکید قرار میدهد. رژیم صهیونیستی هیچ زمانی تا این میزان افکار عمومی جهان را علیه خود ندیده بود و هنوز در زیر لوای جنایتهای هیتلری که دامنگیر کل بشریت شده بود، مظلومنمایی میکرد و با لابی و نفوذ در لایههای قدرت غرب توانسته بود اهدافش را پیش ببرد، اما این بار با جنایت وحشیانهای که علیه غیرنظامیان، کودکان و زنان بیدفاع در مکانهای مختلف فلسطین اشغالی از خود نشان داد، همه افکار عمومی جهان را علیه خود بسیج کرد. اگر در همان روزهای نخست هنوز یار با این رژیم بود، اکنون ۹۵ درصد افکار عمومی جهان براساس نظرسنجی مراکز ارزیابی خود این رژیم بر علیه آنان هستند؛ تظاهراتی که در لندن و واشنگتندیسی اخیرا بر علیه رژیم صهیونیستی صورت گرفته، نشان از تغییر افکار عمومی به ضرر اسرائیل دارد. بنابراین آینده این افکار عمومی جهان است که برای این ناحیه تعیین تکلیف میکند.