|

به بهانه شهری که ۸۷۲ روز در محاصره بود

۸۰ سال پیش شهر سن‌پترزبورگ که در دوران شوروی لنینگراد نامیده می‌شد، در نهایت‌ پس از آنکه ۸۷۲ روز در محاصره آلمان نازی بود، آزاد شد. در واقع محاصره این شهر از هشتم سپتامبر ۱۹۴۱ آغاز شد و تا ۲۷ ژانویه ۱۹۴۴ به طول انجامید تا یکی از وحشتناک‌ترین فصل‌های کتاب خاطرات جنگ جهانی در تاریخ روسیه رقم بخورد

به بهانه شهری که ۸۷۲ روز در محاصره بود

احمد وخشیته-استاد دانشگاه دوستی ملل روسیه: ۸۰ سال پیش شهر سن‌پترزبورگ که در دوران شوروی لنینگراد نامیده می‌شد، در نهایت‌ پس از آنکه ۸۷۲ روز در محاصره آلمان نازی بود، آزاد شد. در واقع محاصره این شهر از هشتم سپتامبر ۱۹۴۱ آغاز شد و تا ۲۷ ژانویه ۱۹۴۴ به طول انجامید تا یکی از وحشتناک‌ترین فصل‌های کتاب خاطرات جنگ جهانی در تاریخ روسیه رقم بخورد. جمعیت لنینگراد در آغاز محاصره دو‌میلیون‌و ۸۸۷ هزار نفر بود که گفته می‌شود یک‌سوم آن در زمستان سال‌های ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۳ موفق شدند از مسیر دریاچه لادوگا که یخ می‌زد و به جاده مرگ شهرت داشت، از آنجا خارج شوند؛ مسیری که البته از گلوله‌باران نازی‌ها نیز در امان نبود. گفته می‌شود هیتلر در دستوری محرمانه در ۲۲ سپتامبر ۱۹۴۱ یعنی حدود دو هفته پس از آغاز محاصره، اعلام می‌کند علاقه‌ای حتی به حفظ بخشی از جمعیت سن‌پترزبورگ را ندارد؛ چرا‌که به باور او برای اینکه این شهر از روی زمین محو شود، ادامه حیات این بزرگ‌ترین منطقه پر‌جمعیت هیچ اهمیتی ندارد. در واقع او معتقد بود ‌حلقه محاصره باید کاملا محکم باشد و توپخانه‌ها شهر را با خاک یکسان کنند و حتی اگر مردم پترزبورگ درخواست دادند که می‌خواهند تسلیم شوند، نباید پذیرفته شود. به این دلیل که نخست، تأمین مواد غذایی آنها قابل‌حل نیست و نباید حل شود؛ چرا‌که در جنگی که برای حق موجودیت به راه افتاده، علاقه‌ای به حفظ جمعیت دیگری وجود ندارد. موضوعی که بعدتر هیتلر در سخنرانی هشتم نوامبر در همان سال به‌طور شفاف بیان کرد که سن‌پترزبورگ باید از گرسنگی بمیرد.

همچنان برآوردهای مختلفی در روسیه وجود دارد که میان ۶۰۰ هزار تا ۱.۱ میلیون نفر از ساکنان این شهر طی مدت محاصره بر اثر بمباران یا گرسنگی ناشی از قحطی کشته شدند. با‌این‌حال، نمایندگان شوروی در نورنبورگ اعلام کردند تعداد قربانیان محاصره 632‌هزارو 253 نفر بوده است که ۹۷ درصد آنها بر اثر گرسنگی، سرما و بیماری جان خود را از دست داده‌اند. با این وجود، سن‌پترزبورگ، این شهر تاریخی که پتر کبیر با دعوت از بهترین معماران ایتالیایی و هلندی ساختمان‌های آن را چنان بنا کرد تا هر‌گاه از پنجره اتاقش بیرون را نگاه می‌کند، شهر زیبای اروپایی را در کنار رود نوا ببیند،‌ چنان زیر بمباران و گلوله‌باران قرار گرفت که بیش از ۱۲ هزار ساختمان آن ویران شد و آثار ترکش‌ها هنوز هم روی ستون‌های کلیسای جامع سن‌اسحاق یا ایوان کاخ هرمیتاژ به چشم می‌خورد.

وضعیت در پترزبورگ بسیار وخیم‌تر از آنچه به نظر می‌رسید، شده بود؛ بر اثر قطعی برق،‌ سیستم‌های گرمایشی و آبرسانی نیز از کار افتاده بودند و اندکی بعد بر اثر بمباران انبار آذوقه،‌ شرایط بغرنج‌تر نیز شکل گرفت که به موجب آن سهم نان هر نفر در روز ۱۲۵ گرم و برای کارگران ۲۵۰ گرم تعیین شد. روندی که سبب شد تا در آغاز نوامبر ۱۹۴۱ موارد غش‌کردن در خیابان یا محل کار بر اثر خستگی و سپس مرگ‌های ناشی از خستگی ظاهر شود. وحشتناک‌تر اما آنجا بود که خطر مرگ ناشی از گرسنگی چنان چترش را باز کرده بود که تا دسامبر ۱۹۴۲،‌ دوهزارو ۱۵ نفر به جرم آدم‌خواری دستگیر شدند.

ارتش سرخ شوروی میان این سال‌ها، عملیات‌های متعددی انجام داد که با شکست روبه‌رو می‌شد. یکی از آنها، عملیات «سینیاوین» بود که در پایان تابستان ۱۹۴۲ آغاز شد؛ نبرد شدیدی که چندین هفته به طول انجامید و درنهایت نیروهای نازی آن را خنثی کردند. بااین‌حال، این عملیات دو نتیجه به دنبال داشت؛ نخست اینکه حمله جدید نیروهای آلمان را به تأخیر انداخت و مهم‌تر اینکه پیش‌درآمد عملیات «ایسکرا» شد که به شکست محاصره سن‌پترزبورگ انجامید. عملیاتی که دوازدهم ژانویه ۱۹۴۴ آغاز شد و حدود ۹:۳۰ صبح روز ‌هجدهم ژانویه میلیون‌ها نفر را که در انتظار بودند، شگفت‌زده کرد؛ شوروی موفق شد دشمن را وادار به عقب‌نشینی در حدود ۲۲۰ تا ۲۸۰ کیلومتری کند و اندکی بعد در فوریه آن سال، نیروهای ارتش سرخ وارد استونی شدند.

تصاویر نشان می‌دهد مردم سن‌پترزبورگ در‌حالی‌که گریه می‌کردند به خیابان‌ها می‌ریختند و سربازان را در آغوش می‌گرفتند. جنگ تمام نشده بود، اما یکی از تلخ‌ترین فصل آن که فجایع هولناکی به بار آورد، به آخر رسیده بود. سران متفقین و از‌جمله روزولت،‌ رئیس‌جمهوری وقت آمریکا، به سرعت پیام تبریک فرستادند و از آن هنگام تا امروز سن‌پترزبورگ کنونی یا لنینگراد دوران شورویایی به‌عنوان شهر قهرمانان در تاریخ روسیه نام‌گذاری شد.

رابرت روژدستونسکی در توصیف آنچه در لنینگراد گذشت، سرود: «شما زندگان می‌دانید که روی این زمین چه خبر است؟ ما نمی‌خواستیم برویم و برخی نمی‌توانستند بروند؛ تا پای جان ایستادیم؛ ما مردیم تا زندگی کنیم».