مسیر ادامه دارد
در سالهای اخیر و تحولات اجتماعی بهوجودآمده در بستر فضای مجازی و عصر جهانیشدن، گفتمانهای سیاسی نیز دچار چالش جدی شدهاند. این گفتمانها برای ارتباط با بدنه اجتماعی و احیای اعتماد عمومی لاجرم نیازمند تحول درونیاند.
میترا جلوداری-فعال سیاسی: در سالهای اخیر و تحولات اجتماعی بهوجودآمده در بستر فضای مجازی و عصر جهانیشدن، گفتمانهای سیاسی نیز دچار چالش جدی شدهاند. این گفتمانها برای ارتباط با بدنه اجتماعی و احیای اعتماد عمومی لاجرم نیازمند تحول درونیاند.
ظهور رادیکالیسم، خاستگاه هر گفتمانی را قربانی نزاعهای بیحاصل میکند و در نهایت آن گفتمان را با بحران مشروعیت و مقبولیت مواجه میکند و تداوم آن نتیجهای جز کنشهای پوپولیستی و عوامفریبانه نخواهد داشت. در جامعه ایران، بهعنوان یک جامعه متکثر فرهنگی با اقوام گوناگون، انجام فرایند اصلاحات با پیچیدگیهای خاص خود مواجه است و مشخصا مدیریت این فرایند، خود نیازمند بهرسمیتشناختن تمام گروهها و سلایق است؛ مسئلهای که امروز، نقصان آن بیش از گذشته عیان است؛ چراکه پیروزی در تکثرگرایی است نه انحصارگرایی. بیانیه ۱۱۰نفره روزنهگشایی، با دعوت از میانهروها و دغدغهمندان توسعه کشور، فارغ از هر جناح و طیف سیاسی، مسیر تازهای را در جهت خروج فرایند اصلاحگری از هرگونه انحصار و رادیکالیسم آغاز کرده و معتقد است تشکیل جامعه قوی و متشکل بدون صندوق رأی میسر نیست و تنها اتکا به صندوق نیز ضمانتکننده ایجاد جامعه متشکل مطالبهگر نیست. بنابراین این دو رویکرد نهتنها در تقابل با یکدیگر نیستند، بلکه مکمل هم هستند. همانگونه که در متن بیانیه آمده «از ۱۳۹۸ تا به امروز شاهد بودهایم که متأسفانه احزاب، سمنها، رسانهها، سندیکاها، نهادهای نمایندگی و مدنی، انجمنهای علمی و حرفهای، شبکههای آنلاین و انواع قدرت متشکل جامعه ضعیفتر از قبل شدهاند. در «نظم دسترسی محدود» کنونی ایران حتی برای تقویت قدرت جامعهمحور هم نیازمند معکوسسازی روند کنونی و داشتن نمایندههای توسعهگرا و آزادیخواه بیشتری در نهادهای حکمرانی هستیم». اعتراضات گسترده سال پیش به تمام طیفهای سیاسی نشان داد که جامعه در برابر جریانهای براندازانه و ارتجاعی، هوشمندانه و مدبرانه عمل میکند. حال جامعه مساعد نیست، بارها صندوق رأی را امتحان کرده و نتیجه نگرفته و این به آن معنا نیست که جامعه تمایلی به اصلاح ندارد. جامعه از اصلاحات عبور نکرده بلکه نیازمند مسیر تازهای است که دستاوردهای اصلاحی به ارمغان آورد. کشور با شرایط ویژه منطقهای خود، دیگر تابوتوان التهاب مجدد را ندارد. امروز در ایران، گروههای درگیر در سیاست همگی در اقلیتاند. هیچیک از این گروهها رأی اکثریت را ندارد ولی همه خود را اکثریت میپندارند. به دلیل نبود نمایندگی سیاسی اکثریت، جنبشها نیز با شکست مواجه شدهاند و از طرفی دیگر در پی این همه تقابل و کشمکش، نیروهای میانجی نیز ماهیت وجودی ندارند تا نقشآفرینی کنند. در این میان بخش بزرگی از انرژی کارآفرینان و نیروهای خلاق کشور نیز در حلوفصل اصطکاکها، مدام به هدر میرود.
بیانیه 110نفره «روزنهگشایی»، تلاشی در فضای سرد و خشن این روزها برای تبیین گفتمان تازه با چارچوبهای نظری با تأکید بر نهادگرایی مدرن است. نهادها هم محصول تکامل تدریجی و هم محصول فرصتهای تاریخی ویژهای هستند که امکان طراحی آنها را فراهم آورده است. امضاکنندگان بیانیه، اقلیتبودگی خود را باور کرده و در تقابل با عوامفریبیهای بیحاصل، بر این باورند که باید از فرصت انتخابات برای ایجاد نهادی قدرتمند حتی کوچک استفاده کرد. همانگونه که در متن آن آمده «انتخابات آزاد، در کنار توسعه و عدالت و آزادی، از «اهداف» و «نتایج» ممارستهای انتخاباتی و مصلحانه ما است و نه «پیششرط» آن. در این مسیر و با همین افق و آرمان، اهداف کوتاهمدت باید دستیافتنی و متناسب با ظرفیت کنونی مصلحان و جامعه و حاکمیت انتخاب شوند و ظرفیتهای بیشتر و ائتلافهای وسیعتر برای اهداف بلندتر بسازند». این مسیر ادامه دارد و برای بازگشت حداکثری مردم به صندوق رأی و احیای اعتماد عمومی با تکیه بر گفتوگو با نهادهای حاکم و ارائه راهحلهای اجرائی در جهت بهبود نهاد انتخابات از یک سو و تقویت نهادها و تشکلهای اجتماعی از سوی دیگر باید تلاش کرد. مسیر اصلاح نیازمند مریدان نیست، بلکه نیازمند کنشگران خلاق، شجاع و دلسوز است تا طرحی نو دراندازند.