ضعف نهاد دولت، نتیجه ناکارآمدی مدیران دولتی
تقریبا از همان ماههای اول دولت ابراهیم رئیسی، یکی از ضعفهای مهم این دولت آشکار شد. این ضعف، آشفتگی و پریشانی در تصمیمگیری بود. از ضدونقیضهایی که درباره تصمیمات دولت میان مسئولان شاهد بودیم؛ مانند ماجرای حجاببانهای مترو که وزیر کشور تکذیب میکرد؛ اما در عمل مشخص شد مصوبه خود وزارت کشور بود، تا مورد آخر که اختلاف بر سر باز و بسته ماندن پارکها در تعطیلات 12 و 13 فروردینماه است، شاهد این ضعف مهم هستیم.
تقریبا از همان ماههای اول دولت ابراهیم رئیسی، یکی از ضعفهای مهم این دولت آشکار شد. این ضعف، آشفتگی و پریشانی در تصمیمگیری بود. از ضدونقیضهایی که درباره تصمیمات دولت میان مسئولان شاهد بودیم؛ مانند ماجرای حجاببانهای مترو که وزیر کشور تکذیب میکرد؛ اما در عمل مشخص شد مصوبه خود وزارت کشور بود، تا مورد آخر که اختلاف بر سر باز و بسته ماندن پارکها در تعطیلات 12 و 13 فروردینماه است، شاهد این ضعف مهم هستیم. ماجرا از این قرار بود که در روز 11 فروردینماه ناگهان از استانهای مختلف شنیده شد که به خاطر تقارن 21 ماه رمضان و روز 13 فروردین پارکها و تفرجگاهها برای این دو روز تعطیل است. بررسی اخبار استانها نشان میدهد اکثرا با این مضمون خبری هماهنگ منتشر شده بود: «ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات همه روزهداران، نظر به در پیش بودن روز طبیعت (سیزده بهدر) و با عنایت به همزمانی آن با ایام ماه مبارک رمضان بهویژه سالروز شهادت مولای متقیان علی (ع) و لیالی قدر و حرمت این ماه، طبق دستورالعمل صادره از سوی وزارت کشور، در روز ۱۳ فروردین همه پارکها، بوستانها و تفرجگاهها مثل سنوات قبل بسته و یک ساعت قبل از اذان مغرب بازگشایی خواهد شد»؛ اما واکنشها باعث شد تا اواخر شب وزارت کشور اعلام کند چنین دستورالعملی وجود ندارد. بلافاصله نیز وزیر کشور درتوییتی نوشت که این خبر «کار دشمن» است: «مردم فهیم ایران همیشه حرمت ماه مبارک رمضان را حفظ کردهاند. نوروز و سنت اسلامی یک پیوند دیرینه دارد. در وزارتخانه هیچ تصمیمی برای تطعیلی گرفته نشده است. مواظب توطئه دشمنان باشیم». باوجوداین آنچه در شهرها دیده شد، این بود که در بسیاری نقاط بنرهایی برای جلوگیری از ورود مردم به پارکها نصب شد و در برخی موارد (ازجمله اصفهان و بندرانزلی) ورود هموطنان به پارکها دیده شد. آن طرف و در میان جریان رادیکال حامی دولت، از این تصمیم ناراحت بودند. آنها خواهان برخورد جدی، ممانعت از ورود و تثبیت اقتدار و مقابله شدید با مردم شدند.
سرگردانی ملی
در ایام نوروز بیش از 10 میلیون نفر در سفرهای داخلی حضور پیدا میکنند. این افراد اگرچه ممکن است در پارکها ساکن نباشند؛ اما طبیعتا برای گشت و گذار شهری، سرزدن به فضای سبز داخلی شهر را برمیگزینند. تصور کنید گردشگرانی که به تهران آمدند و بلاتکلیفاند که در روز 12 یا 13 فروردین، پارک آب و آتش، بوستان گفتوگو، بوستان جوانمردان، بوستان نهجالبلاغه، پارک چیتگر، پارک جنگلی لویزان و دهها پارک و تفرجگاه دیگر، آیا تعطیل است یا اجازه دارند از آن استفاده کنند؟ وضعیت در شهرهای دیگر که یک یا چند تفرجگاه عمومی دارد، کاملا بدتر است. به طور طبیعی نیرو برای کنترل این مکانها بیشتر در دسترس است. بههرحال این سرگردانی ملی به تضاد میان دولت و تودههای مردم دامن میزند. خواه این مردم کسانی باشند که به ابراهیم رئیسی رأی دادند، خواه از میان کسانی باشند که به او رأی ندادند.
چه کسی تصمیمگیرنده است؟
از همان ماجرای حجاببانهای مترو که ابتدا وزارت کشور آن را گردن نگرفت و بعد از برملاکردن دستورالعمل وزارتخانه، بارها و بارها در مصاحبههای مختلف تلاش کردند از آنها حمایت کنند، دو مقوله کاملا روشن و شفاف شد. اول، گردنگیری: در مواردی که مناقشهبرانگیز است، هیچکس از مسئولان دولت تمایل ندارد آن را گردن بگیرد و با قاطعیت تصمیم را اعلام کرده و خود را در مقابل مخالفان قرار دهد. دوم، آتش به اختیار در عمل: این وضعیت که دولت نمیتواند تصمیم بگیرد و تصمیم خود را صراحتا اعلام کند و پای پیروزی و شکست آن بایستد، باعث شده تا هرکس به فراخور فهم خود تصمیم بگیرد. آن کسی که مقابله میکند، میگوید: «دغدغه داشتم و جلوی ورود مردم به پارکها را گرفتم». آن کسی که به حکم قانون عمل میکند، خواهد گفت: «دستورالعملی به من ابلاغ نشده است». در چنین شرایطی است که دولت در وضعیت ازدستدادن اقتدار خود قرار میگیرد.
کلاه بینشان دولت
این شرایط برای دولت ابراهیم رئیسی بهمنزله کلاهی است که بینشان بر سر گذاشته؛ بهویژه در این وضعیت دولت از سوی جریان خودی، هیچانگاری میشود. دلیل این امر غالبنبودن نهاد تصمیمگیر در دولت در میان بدنه خودی است. آنها دولت را ضعیف میدانند و رئیسی را آدم قوی و قاطعی نمیبینند. در تصمیمگیریها او را متزلزل یافتند که نتوانسته مطابق خواست و اراده هواداران و بدنه اصلی خود در مسائلی مانند حجاب و وقایع پاییز 1401 عمل کند. اگر سری به شبکههای اجتماعی ویراستی و ایتا بزنید، به عمق این شکاف پی میبرید. ازاینرو هرکدام ساز خود را میزنند. این امر در نهایت به تضعیف روزافزون نهاد دولت (که درواقع باید قدرتمندترین نهاد تصمیمگیری در کشور باشد)، منجر خواهد شد. چه ابراهیم رئیسی بخواهد، چه نخواهد، او با ماندن میان اقلیت پرسروصدای حامی خود و اکثریتی که به او رأی ندادند، سرگردان مانده است. نه توان مقابله با اکثریت برای دولت وجود دارد و نه دولت قادر است اقلیت هوادار خود را قانع کند که از خواستههای خود دست بردارند. دراینمیان قربانی اصلی نه ابراهیم رئیسی؛ بلکه «نهاد قدرتمند دولت» در جمهوری اسلامی است که روزبهروز درحال تحلیلرفتن است. هر تصمیم، مصوبه و قانونی که نوشته میشود و بعد بهراحتی از طرف هواداران دولت یا عموم مردم با چالش روبهرو میشود، به تضعیف نهاد دولت در کشور منجر میشود. آشفتگی امروز، درواقع محصول ضعف کارآمدی دولت است که به نظر میرسد این روزها اصولگرایان بیش از دیگران به آن واقف شدهاند.