|

درنگی بر فقر فزاینده طبقه متوسط

حال‌غرقه در دریا

فقر بیداد می‌کند. شخصی به نقل از همکارش توییت‌ کرده بود، «پدرم امروز سه بار بی‌دلیل به من زنگ زد. بار چهارم با هزار تا مِن و مِن‌ گفت، می‌توانی ۲۰ هزار تومن به کارتم بزنی؛ در صف نانوایی ایستاده‌ام و پول ندارم. به مادرت نگو!». بسیاری از مردم مستأصلند و نمی‌دانند چه کار کنند. آمارها گویاست، اما چهره‌ مردم گویاتر است. تمرکز دولت روی فقرای معمول و دهک‌های پایین، او را از طبقه متوسط، شاغلان فقیر و بازنشستگانی که درآمد ثابت دارند، غافل کرده است. آنهایی که‌ کمک‌گرفتن از نهادهای خیریه را دون شأن خود می‌دانند. مردمی‌ که وقتی یک دبه ماست دست کسی می‌بینند، حواس‌شان هست. مردمی که دندان‌پزشکی را کلا فراموش کرده‌اند. افرادی که حتی توان تأمین کافی مایحتاج اولیه را از دست داده‌اند.

حال‌غرقه در دریا

فقر بیداد می‌کند. شخصی به نقل از همکارش توییت‌ کرده بود، «پدرم امروز سه بار بی‌دلیل به من زنگ زد. بار چهارم با هزار تا مِن و مِن‌ گفت، می‌توانی ۲۰ هزار تومن به کارتم بزنی؛ در صف نانوایی ایستاده‌ام و پول ندارم. به مادرت نگو!». بسیاری از مردم مستأصلند و نمی‌دانند چه کار کنند. آمارها گویاست، اما چهره‌ مردم گویاتر است. تمرکز دولت روی فقرای معمول و دهک‌های پایین، او را از طبقه متوسط، شاغلان فقیر و بازنشستگانی که درآمد ثابت دارند، غافل کرده است. آنهایی که‌ کمک‌گرفتن از نهادهای خیریه را دون شأن خود می‌دانند. مردمی‌ که وقتی یک دبه ماست دست کسی می‌بینند، حواس‌شان هست. مردمی که دندان‌پزشکی را کلا فراموش کرده‌اند. افرادی که حتی توان تأمین کافی مایحتاج اولیه را از دست داده‌اند.

سفر هفته پیش ابراهیم رئیسی به قم، تحت‌الشعاع تذکرات جدی مراجع درباره معیشت مردم قرار گرفت. رسانه‌های حامی دولت رئیسی‌ که در گذشته مشکلات اقتصادی مردم را ‌مدام در بوق و کرنا می‌کردند، امروز مراکز رسمی تحقیقاتی را متهم به سیاه‌نمایی می‌کنند که چرا یافته‌های پژوهشگران درباره مسئله فقر را علنی منتشر می‌کنید! آنها از پژوهشگران می‌خواهند، به جای مردم مستأصل و گرفتار، آن اقلیت هوادار برخوردار را ببینند و حال و روز خوش آنها را گزارش کنند. اما مگر می‌توان درد و رنج بی‌اندازه مردم را دید و دم برنیاورد. در چهار سال اخیر با وجود ثبات نرخ فقر، سهم هزینه‌ خوراک و مسکن از کل هزینه‌ خانوار بیشتر شده و نتیجه آن بوده که فقرا فقیرتر شدند و معیشت‌شان بدتر شده و فاصله غیرفقرا تا خط فقر، کاهش یافته و احتمال ورود به فقر برای غیرفقرا بیشتر شده است. وقتی پدیده فقر را در بستر ساختار اجتماعی و تعامل نهادهای اجتماعی بررسی می‌‌کنیم، شدت تأثیر فقر در شهر نسبت به فقر روستایی، بسیار استخوان‌سوزتر به نظر می‌رسد. به همین ترتیب شدت تأثیر فقر در کلان‌شهرها نسبت به شهرهای کوچک و متوسط بالا رفته و علت آن پوشش حمایتی است که ساختارهای روستایی به دلیل ساخت و ترکیب اجتماعی به اعضای خود می‌دهد.

یک سؤال مهم این است که چرا علیرغم آنکه در 10 سال گذشته اقتصاد کوچک نشده و رشد جمعیت هم شدید نبوده، وضع معیشتی مردم بدتر شده است؟ سیاست‌های رفاهی دولت با هدف‌گیری گروه‌های فقیر، لازم است اما شوربختانه مسئله‌ امروز اقتصاد ایران «کلان‌فقر» است؛ یعنی هرچند سیاست‌های رفاهی باید باشند، اما فقر فعلی ناشی از اقتصاد کلان و نیازمند خلق ثروت در اقتصاد است. نیازمند رشد اقتصادی پایدار و اشتغال‌زاست، وگرنه در اقتصادی که خلق ثروت پایدار صورت نگیرد، در بهترین حالت با سیاست رفاهی، عده‌ای از فقر خارج می‌شوند و عده‌ای جدید زیر خط فقر می‌روند. یکی از نکات نگران‌کننده که آمارها هم آن را تأیید می‌کند، حرکت بخش مهمی از طبقه‌ متوسط به دهک‌های پایین است که به راحتی در جامعه احساس می‌شود و تبعات زیادی به دنبال دارد. یکی از پیامدهای ماندگاری فقرا در زیر خط فقر این است که خانوارها در طول زمان امکان هزینه‌کرد و سرمایه‌گذاری در مهارت و افزایش سرمایه انسانی را ندارند و این امر باعث افزایش فقر بین نسلی هم می‌شود. کارشناسان اعتقاد دارند که فرصت برای اصلاحات ساختاری جسورانه در اقتصاد خیلی‌ کم است. عملا سه سال از دست رفت و امروز با کاهش سرمایه اجتماعی و اصرار بر بی‌اهمیت‌بودن تحریم، اصلاح روند اگر ناممکن نباشد، بسیار سخت است. بررسی‌ها نشان می‌دهد، نرخ فقر و جمعیت زیر خط فقر از سال ۱۳۸۶ روند صعودی داشته و در سال‌های پسابرجام، روند صعودی متوقف شده است. خروج آمریکا از برجام در سال ۱۳۹۷ و دور دوم تحریم‌ها منجر به رشد 10 واحد درصدی در نرخ فقر شده و بیش از ۱۰ میلیون نفر به جمعیت زیر خط فقر اضافه شده است. واقعیت این است، عده‌ای که مناسبات ویژه دارند، از شرایط تحریم و نیز ناپایداری سیاسی و اجتماعی بیشترین سود را می‌برند و همه توان خود را برای حفظ وضع موجود به کار می‌گیرند. هرگاه صحبت از مذاکره و رفع تحریم می‌شود، آنها رسانه‌هایشان را بسیج می‌کنند که وای انقلاب به خطر افتاد. در پنج سال اخیر این گروه نفوذ فوق‌العاده‌ای در مراکز مختلف یافته و جای پایش را روز به روز محکم‌تر کرده است. در پیمایش‌های ملی مختلف دو برداشت قابل مشاهده است؛ به نظر می‌رسد دولت نسبت به فقر و بی‌کاری بی‌اعتناست و اینکه احتمالا دولت توان حل این مسائل را ندارد. هر دو این گزاره‌ها در پیمایش‌های مختلف ملی تکرار شده است. نکته مهم این است که گرفتاری طبقه متوسط در تله‌ فقر، در آینده پیامدهای بدتری خواهد داشت و بدون بهبود مستمر و پایدار وضعیت اقتصاد کلان، کاهش جدی نخواهد داشت. لابد به سمتی پیش می‌رویم که شغل و درآمد پایه، شاید به اندازه قرص نان و یک جای خواب برای زیست روزمره فرد شاغل باشد. یک برده از ارباب سه وعده غذا برای خود و خانواده‌اش می‌گرفت، به همراه دو دست لباس در سال و اتاقی برای زندگی. اکنون حداقل حقوق، انگار فقط کفاف سه وعده غذا در روز را می‌دهد. دولت می‌داند که با ایجاد شغل‌های دستوری و تسهیلاتی در بخش‌های مختلف، فقر کاهش پیدا نمی‌کند، فقط در بهترین حالت از گروهی به گروه دیگر منتقل می‌شود. برای مواجهه درست و منطقی با پدیده رو به گسترش «شاغلین فقیر»، حرکت اساسی در اقتصاد کلان لازم است. هرکسی‌که در آشکار و پنهان، به هر عنوانی دنبال تثبیت تحریم‌ها و عبور از تحریم است، لابد دنبال منفعت بی‌حساب ناشی از عدم شفافیت است. همه توان کشور باید صرف برداشتن تحریم‌ها شود، اما منزوی‌کردن مدیران کاربلد و کاردان و میدان‌داری مدعیان نابلد، شرایط را بر مردم سخت‌تر کرده است.