تحلیل پوشش رسانهای حادثه سقوط
سقوط تأسفبار بالگرد حامل رئیسجمهور، بسیار غیرمنتظره بود و جامعه را در بهت و ناباوری فرو برد، اما رسانههای داخلی در انعکاس اخبار بحران، عملکرد به نسبت خوبی داشتند و پوشش خبری رسانه ملی و اغلب خبرگزاریها قابل قبول بود و جلوهای از همگرایی کنشگران سیاسی جناحهای مختلف به نمایش درآمد. خبررسانی مناسب و اقناع افکار عمومی، بازار رسانههای فارسیزبان خارج را بهطور محسوسی کساد کرد.
سقوط تأسفبار بالگرد حامل رئیسجمهور، بسیار غیرمنتظره بود و جامعه را در بهت و ناباوری فرو برد، اما رسانههای داخلی در انعکاس اخبار بحران، عملکرد به نسبت خوبی داشتند و پوشش خبری رسانه ملی و اغلب خبرگزاریها قابل قبول بود و جلوهای از همگرایی کنشگران سیاسی جناحهای مختلف به نمایش درآمد. خبررسانی مناسب و اقناع افکار عمومی، بازار رسانههای فارسیزبان خارج را بهطور محسوسی کساد کرد.
حادثه ظهر اتفاق افتاد و اولین خبر ساعت سهونیم مخابره شد. در فضای مجازی واکنشها به این ماجرا از این ساعت آغاز شد و فقط در یک ساعت، بیش از ۱۰ هزار توییت و ریتوییت در این ماجرا انتشار یافت و هر دقیقه بر تعداد توییتها افزوده شد. صداوسیما اولین زیرنویس را بعد از ساعت چهار بعدازظهر منتشر کرد. فاصله ساعت یکونیم ظهر تا انتشار اولین خبر، فرصتی بود که مسئولان کشور، سیاست خبری را مشخص کنند. خط خبری صداوسیما آن بود که اخبار صرفا از کانال نهادهای امدادی و وزارت کشور منعکس شود و تا رسیدن به پیکر جانباختگان، خبر شهادت اعلام نشود. شبکه یک از ساعت هشت شب، خط خبری زمینهسازی برای خبر شهادت رئیسجمهور را رفت و همه شبکهها زیرنویس یکسانی را پخش کردند. مصاحبه جواد لاریجانی در ساعت 9 شب و تأیید تلویحی شهادت حادثهدیدگان و نیز برجستهکردن سخنرانی رهبری که اخلالی در کار کشور ایجاد نخواهد شد، به خوبی پیش رفت. بعد از ساعت 10 شب، پوشش جلسات دعا و نیایش برای سلامتی رئیسجمهور همه شبکهها را دربر گرفت و تا صبح ادامه داشت.
برخلاف بحرانهای دیگر که اخبار رسانه ملی به سمت جناحیشدن و تخریب رقیب پیش میرود، در بحران تلخ یکشنبه، اعتدال حاکم بود و اخبار همه طیفهای سیاسی پوشش داده میشد؛ حتی توییت آذر منصوری، دبیرکل حزب اتحاد و محمد عطریانفر حزب کارگزاران را در تلویزیون زیرنویس کردند. ضعف عمده پوشش خبری صداوسیما، فقدان مجری مسلط بود که بتواند بدون خواندن متن، چند ساعت بداهه اجرا کند. بخشی از اخبار را خود حسن عابدینی میخواند که ضعیف و آزاردهنده بود. مصاحبه فواد ایزدی و صحبت در مورد پایگاه اسرائیل در جمهوری آذربایجان، خلاف سیاست خبری رسانه ملی بود و مصاحبه ضعیف مهدی صفری هم جای دفاع نداشت. شبکه دو مصاحبه تلفنی با اسحاق جهانگیری پخش کرد که حرفهای و مناسب بود.
در این حادثه بزرگ، جا داشت صداوسیما فورا مسلطترین خبرنگار خود را به صحنه اعزام میکرد. اما خبرنگاران محلی گزارش میدادند که توان حرفهای کافی برای این کار از خود نشان ندادند. صداوسیما همواره از حیث داشتن خبرنگاران زبده و توانمند با چالش مواجه بوده است و باید برای تقویت این امر تلاش کند. همچنین لازم است کارشناسان متعددی را در راستای سیاست خبری خود به صف کند. برای مثال جای یک کارشناس هوانوردی برای توضیح و تشریح نحوه ارسال سیگنال و ردیاب ویژه خالی بود.
خبرگزاریهای رسمی و نیمهرسمی، پوشش خوبی داشتند که ایرنا و تسنیم بهتر جلوه کردند. خبرگزاری فارس، دو گاف عمده داشت که اعتبار خبریاش را تحت تأثیر قرار داد. بعد از انتشار خبر گمشدن بالگرد، فارس در خبری اعلام کرد «دقایقی پیش هلیکوپتر حامل رئیسجمهور به دلیل مهآلودبودن هوای منطقه شمال آذربایجان شرقی بر زمین نشسته و هماکنون کاروان رئیسجمهور بهصورت زمینی راهی تبریز شده است»! انتشار این خبر غیرواقعی معلوم بود که خبرسازی برای کنترل جریان اطلاعرسانی است. صبح فردای حادثه، بعد از اعلام پیداشدن محل سقوط توسط بالگرد تجسسی دید در شب ترکیه، خبرگزاری فارس خبر زد: «تیمهای مردمی که به مختصات اعلامشده رسیدهاند، نشانهای از بالگرد حامل رئیسجمهور را در مختصات اعلامی پهپاد ترکیهای مشاهده نکردند»! چنین خبرسازیهای ضعیف و بازی با اعتبار یک رسانه بزرگ،
تعجببرانگیز بود.
مخاطب امروزی برخلاف گذشته که در بحرانها به تلویزیون و رادیو چسبندگی داشته، امروزه اخبار خود را از سایتهای خبری در موبایل خود دریافت میکند. همچنین اخباری که در گروههای خانوادگی و دوستانه ردوبدل میشود، منبع مهم کسب خبر مردم شده است. بنابراین اهمیت سایتهای خبری مثل خبر فوری، آخرین خبر، عصر ایران و نظایر آن افزونتر شده که در حادثه یکشنبه بهترین پوشش را به نمایش گذاشتند. ایراد این سایتهای پُرمخاطب تأثیرگذار آن است که خودشان چندان تولید محتوا ندارند و صرفا اخبار تلویزیون و خبرگزاریهای داخل و خارج را گلچین کرده و پخش میکنند.
روزنامهها هم که دیگر از گردونه اطلاعرسانی فوری کنار رفتهاند و صرفا صفحه اول و مواردی که در سایتها بازتاب مییابد، دیده میشود. شبکه خبری شرق، در ساعات اولیه سانحه، مصاحبه خوبی با معاون عمرانی استاندار آذربایجان شرقی داشت که خبر درست سقوط و احتمال شهادت رئیسجمهور را مطرح کرده بود. فردای حادثه، بهترین صفحه اول را روزنامه هممیهن کار کرد که تیتر یک آن «رهبری: مردم نگران نباشند» و بهکارگیری کلمه «سقوط»، خبر جانباختن حادثهدیدگان را بهطور تلویحی به خوانندگان خود انتقال داد. روزنامه «وطن امروز»، تصویر درشتی از آرم سینه «خادم امام رضا، سیدابراهیم رئیسی» کار کرد که جالب بود. صفحه اول روزنامه انگلیسیزبان تهرانتایمز هم با تصاویر شهید رئیسی و شهید امیرعبداللهیان، حرفهای و مناسب به نظر میرسید.
رسانههای اپوزیسیون از ابتدای انتشار خبر حادثه، برنامههای عادی خود را قطع و ویژهبرنامه پخش کردند. تلویزیون ایراناینترنشنال، خط خبری حادثه یا ترور را رفت و سعی داشت حادثه را کار اسرائیل در مصاف با جمهوری اسلامی و انتقام عملیات وعده صادق قلمداد کند و این سیاست را در گفتوگو با کارشناسان پرتعداد خود پیش میبرد. تلویزیون بیبیسی فارسی، روند منطقیتری را دنبال کرد و بیشتر به دنبال تبعات بعدی فقدان آیتالله رئیسی و رویدادهای آینده سخن میگفت. اما برخلاف حوادث دیگر، این رسانهها به دلیل پوشش به نسبت مناسب رسانههای داخلی، تأثیرگذاری کمتری بر افکار عمومی داشتند. رسانه ملی و خبرگزاریهای بزرگ باید برخی ضعفها و کاستیها را برطرف کنند و روند حرفهای و پوشش درست حوادث را با موفقیت بیشتر ادامه دهند.