با ۱۹۸ رأی موافق، ۶۰ رأی مخالف و ۲۴ رأی باطله، قالیباف رئیس مجلس دوازدهم شد
فرجام یک رویارویی درون گروهی
رأی قالیباف در ریاست مجلس نمادی است از تفاوت نگاه میان تودههای مردم و ساختارهای سیاسی. این رأی نشان داد میان اتاقهای قدرت و مردم تا چه اندازه اختلاف نگاه زیاد شده است؛ تا جایی که حتی برایند رأیدهندگان انتخابات حداقلی سال 1402 نیز نبود. خروجی این وضعیت آن است که آنچه تودههای مردم میخواهند، با آنچه اهالی ساختار سیاست میپسندند، در نقطه مقابل یکدیگر قرار دارد. این به معنای پررنگترشدن اختلاف نظر میان بدنه ساختار سیاسی و تودههای مردم است.
رأی قالیباف در ریاست مجلس نمادی است از تفاوت نگاه میان تودههای مردم و ساختارهای سیاسی. این رأی نشان داد میان اتاقهای قدرت و مردم تا چه اندازه اختلاف نگاه زیاد شده است؛ تا جایی که حتی برایند رأیدهندگان انتخابات حداقلی سال 1402 نیز نبود. خروجی این وضعیت آن است که آنچه تودههای مردم میخواهند، با آنچه اهالی ساختار سیاست میپسندند، در نقطه مقابل یکدیگر قرار دارد. این به معنای پررنگترشدن اختلاف نظر میان بدنه ساختار سیاسی و تودههای مردم است.
امتداد مجلس یازدهم
محمدباقر قالیباف توانست با 198 رأی برای یک سال آینده رئیس مجلس باقی بماند. کسی که در انتخابات سال 98 خودش را یک «خیزش اجتماعی برای حل مشکلات» مینامید، توانسته بود از شهر تهران یکمیلیونو 200 هزار رأی جمع کند. میزان مشارکت در انتخابات اگرچه در سال 98 پایین بود، اما عدهای آن را به بهانههایی مانند شایعه دروغ کرونا توجیه کردند. چهار سال گذشت تا همانها هم بفهمند که هیچ خیزشی در کار نیست. قالیباف و عملکرد اصولگرایان در مجلس با قوانینی مانند اقدام راهبردی رفع تحریمها (که به مسدودسازی مسیر احیای برجام منتهی شد)، قانون صیانت از فضای مجازی، قانون حجاب و فروش اموال دولت تحت نام مولدسازی، وضعیت مشارکت در انتخابات را به جایی رساند که نرخ مشارکت در انتخابات تهران به پایینترین حد خود در سالهای اخیر رسید؛ آنهم در شرایطی که بخش مهمی از همان رأیها نیز آرای باطله بود.
شکست پاجوشها در مجلس
اگر در صندوق رأی پاجوشها توانستند چنارهای سیاست اصولگرایان را خم کنند، در انتخابات هیئترئیسه مجلس ناکام ماندند. آنها آمده بودند تا پیروزی در صندوق را با پایینکشیدن قالیباف از صندلی ریاست جشن بگیرند، اما تمام تلاششان حتی منجر به این نشد که حمید رسایی بتواند نایبرئیس مجلس شود.
واضح بود که قالیباف سودای حضور در انتخابات ریاستجمهوری را دارد، اما لیست چنارها در میان اصولگرایان تصمیم گرفتند تا این موضوع را تا پایان رأیگیری برای ریاست مجلس پنهان کنند. در نهایت قالیباف با 198 رأی در مقابل 60 رأی مجتبی ذوالنوری به پیروزی رسید و منوچهر متکی با پنج رأی از آرای باطله که 24 رأی بود، شکست خورد. تعداد آرای باطله در انتخاب رئیس مجلس البته باید بهطور ویژه تحلیل شود. این آرا تقریبا هشت درصد از کل آرای مجلس است که به عبارت روشنتر این افرد یا اشتباهی رأی دادهاند یا رأی سفید به صندوق انداختهاند تا در فرایند تعیین رئیس دخالت نکنند.
تحلیل آرای قالیباف و ذوالنوری نشان میدهد مستقلین این مجلس در کنار قالیباف قرار گرفتند و حاضر نشدند رأی خود را به ذوالنوری تقدیم کنند.
تمام تلاش پاجوشها نیز در صحن علنی در نهایت 60 رأی بود که وزن آنها را مشخص کرد. از همین رو طبیعی بود که آنها نهفقط ریاست مجلس، بلکه نایبرئیسی را هم واگذار کنند. درحالیکه حمید رسایی خود را کاندیدای نایبرئیسی کرده بود، در مقابل نیکزاد و حاجیبابایی شکست خورد. حمیدرضا حاجیبابایی با کسب 154 رأی بهعنوان نایبرئیس اول و علی نیکزاد ثمرین با کسب 142 رأی بهعنوان نایبرئیس دوم انتخاب شدند. تعداد آرای مأخوذه ۲۸۷ رأی بود و آقایان مصری ۱۱۵، حاجیدلیگانی ۹۶، رسایی ۳6، غضنفرآبادی ۱۶ و آرای باطله دو رأی، به ترتیب آرای بعدی را کسب کردند. به این ترتیب میتوان گفت سقف رأی پاجوشها 60 رأی (تعداد آرای ذوالنوری) و کف رأی آنها 36 رأی (تعداد آرای رسایی) است.
تحلیل آرای مردمی قالیباف
با توجه به فاصله زیاد انتخابات سال 84 از تحلیل آرای قالیباف در آن سال باید صرفنظر کرد و به تحلیل سه انتخابات ریاستجمهوری سال 92، انتخابات مجلس سال 98 و انتخابات مجلس دوازدهم در اسفند 402 پرداخت. مقایسه آمار این انتخاباتها و بررسی ایستگاه آخر در سال 1402 میتواند نشان دهد قالیباف در میان تودههای مردم در کدام نقطه ایستاده است. در انتخابات ریاستجمهوری سال 92، قالیباف توانسته بود شش میلیون رأی از سراسر کشور جذب کند. او در آن انتخابات با ژست یک «تکنوکرات جهادی» وارد عرصه رقابتها شد و مدعی بود هم از توانمندی اجرائی برخوردار است و هم مدیری است جهادی. قالیباف در آن انتخابات نفر دوم شد؛ درحالیکه نفر اول (حسن روحانی) بیش از سه برابر او رأی آورده بود.
با وجود این شکست، او چهار سال بعد نیز با تکرأی الهه راستگو در شورای شهر چهارم، شهردار پایتخت باقی ماند. قالیباف در انتخابات سال 96 شرکت کرد و در روزهای پایانی وقتی متوجه شد بدنه رأی اصولگرایان به او رأی نخواهند داد، ناگزیر در حمایت از ابراهیم رئیسی از انتخابات انصراف داد. پس از آن انتخابات، از پدرخواندههای اصولگرایی که باعث کناررفتن او شدند، دلخور شد و با نوشتن نامهای سرگشاده به جوانان اصولگرایی، از آنها خواست که «نواصولگرایی» را آغاز کنند. اما شکاف او با پدرخواندهها در سال 98 پر شد و به یک صلح دست پیدا کردند. قالیباف سرلیست انتخابات شد و در تهران یکمیلیونو 200 هزار رأی کسب کرد؛ آنهم در شرایطی که نفر دوم (مرتضی آقاتهرانی) توانسته بود تنها نزدیک به 800 هزار رأی بیاورد.
آرای قالیباف در انتخابات مجلس یازدهم نشان میداد از شش میلیون رأی او در سال 92، یکپنجم آن فقط متعلق به شهر تهران بود و درواقع در کل کشور، او آرای درخور توجهی ندارد. همین مسئله بود که رؤیایی بزرگ را برای او در آذرماه 1402 شکل داد و در جمع دانشجویان مدعی شد در سال 98 میتوانست نامش را بالای یک برگه بنویسد و 29 نفر را به آن اضافه کند تا همه آنها به مجلس راه پیدا کنند.
اصغر پورمحمدی (مدیر سابق شبکه سه) بعد از شکست سنگین در انتخابات در گفتوگویی با خبرآنلاین حرفهایی زد که این خیالات ذهنی غلط را تأیید میکرد: «به من گفتند که اگر در لیست شانا حضور داشته باشید، صددرصد رأی میآورید. گفتم چه کار کنم؟ گفتند هیچ کاری نکنید، شما بخورید، بخوابید و مسافرت بروید، لیست رأی میآورد». نتیجه انتخابات مجلس دوازدهم بهگونهای رقم خورد که قالیباف با 400 هزار رأی، نفر چهارم تهران شد. به عبارت روشنتر، نزدیک به 80 درصد از مردم تهران در انتخابات شرکت نکردند و بخشی نیز رأی باطله به صندوق ریختند. رئیس فعلی مجلس از میان بیش از هشت میلیون واجد شرایط رأیدادن در شهر تهران، با 400 هزار رأی تنها توانست پنج درصدآرا را از آن خود کند. از طرف دیگر، او حتی بخش رأیدهنده در این انتخابات حداقلی را هم نمایندگی نمیکند.
شکافها باید ترمیم شود
به سال 98 برگردیم. قالیباف تلاش میکرد خود و جریانش را یک «خیزش» برای به حرکت واداشتن مسئولان کشور معرفی کند، اما نتیجه عملکردش را میتوان در قیمت اجناس دید. زمانی که آنها وارد مجلس شدند، دلار 17 هزار تومان بود و زمان پایان مجلس یازدهم دلار نزدیک 60 هزار تومان. زمانی که خیزش خود را راه انداختند، مرغ 13 هزار تومان و پراید 65 میلیون تومان بود و امروز حتی جرئت نمیکنند قیمت آن را به یاد بیاورند. در نتیجه عملکرد این مجلس نهتنها مردم به رأیدادن بیشتر تشویق نشدند، بلکه شاهد ریزش آرای رأیدهندگان نیز بودیم. به عبارت روشنتر، بخشی از مردمی که در سال 98 حاضر به رأیدادن بودند، در نتیجه عملکرد «خیزشگران»، از صندوق رأی ناامیدتر شدند. در میان آنها که همین دوره هم رأی دادند، قالیباف محبوب نبود، اما با این وجود دیدیم که در محافل سیاسی و در تصمیمسازی جریانهای سیاسی، قالیباف بر کرسی ریاست مجلس نشانده شد. خروجی تصمیم مجلس اگرچه از این بابت که توانسته باعث مهار سوپرانقلابیها شود، حتما برای مردم مفید است، با این وجود اگرچه عرصه انتخابات ریاستجمهوری با تعیین رئیس مجلس متفاوت است، اما اگر چنارهای سیاست اصولگرایی فکر میکنند میتوانند همانطور که قالیباف را رئیس مجلس کردند، رئیسجمهور کنند، سخت در اشتباه هستند. این اشتباه اما به ما این پیام را منتقل میکند که «آنها ظاهرا به داشتن پشتوانه مردمی برای مسئولان اعتقادی ندارند. برای آنها مهم نیست مردم کسی را بخواهند، مهم این است که بتوانند گزینه خود را به قدرت برسانند».