|

پیروز انتخابات کیست؟

مسعود پزشکیان برنده انتخابات ریاست‌جمهوری شد. اما این فقط در سطح شمارش آراست. همه به شخص پیروز تبریک می‌گویند و بعد از چند روز خوشحالی و عزا نهایتا مردم به زندگی عادی خویش بازمی‌گردند و دوباره با مصائب و مشکلات روزمره گلاویز می‌شوند. طرف پیروز وعده‌های زیادی داده که اکنون باید آنها را عملی کند. چشم امید به این وعده‌ها و تحقق آنهاست.

پیروز انتخابات کیست؟

مسعود پزشکیان برنده انتخابات ریاست‌جمهوری شد. اما این فقط در سطح شمارش آراست. همه به شخص پیروز تبریک می‌گویند و بعد از چند روز خوشحالی و عزا نهایتا مردم به زندگی عادی خویش بازمی‌گردند و دوباره با مصائب و مشکلات روزمره گلاویز می‌شوند. طرف پیروز وعده‌های زیادی داده که اکنون باید آنها را عملی کند. چشم امید به این وعده‌ها و تحقق آنهاست.

نگاهی به نتایج شمارش آرا نشان می‌دهد که تفاوت آرا نفر پیروز و نفر بازنده چندان زیاد نیست و این تاکنون مسبوق نبوده است. در واقع نفر پیروز هرگز نمی‌تواند ادعا کند که حجم زیادی از میدان اجتماعی را از آن خود دارد. در انتخابات قبلی، نفر پیروز واقعا از حیث آماری صاحب مطلق عرصه بود. مثلا در انتخابات سال 1396 حسن روحانی به‌تنهایی حدود 58 درصد آرا را جذب کرد. اما انتخابات 15 تیر نشان داد که نفر پیروز برتری چشمگیر و مطلق در میزان آراء ندارد. از سوی دیگر، میلیون‌ها نفر از مردم کشورمان ترجیح داده‌اند به «سعید جلیلی» رأی بدهند. غیراز معدود مواردی، هیچکس حق ندارد کوچکترین تردیدی در ذهنیت این افراد نسبت به کاندید موردنظرشان به خود راه بدهد. با قطعیت کامل باید باور داشت افرادی که به جلیلی رأی داده‌اند، خواستار ایران آباد و سربلند هستند. به‌عبارت دیگر، هرگز و تحت هیچ‌شرایطی نباید احدی بر این گمان باشد که به‌واسطه رأی‌دادن به پزشکیان، تمامی (یا حجم بیشتری) از حقیقت را در اختیار داشته یا واقعیت را به‌طور بسنده‌تری درک می‌کند. ما اجازه نداریم ذهنیت افراد برای انتخاب یک رئیس‌جمهور را قضاوت کنیم.

تجربه‌ سالیان گذشته نشان‌داده که حتی اگر اکثریت مطلق آرا در اختیار یک نفر باشد، باز هم الزامی برای پیشبرد نعل‌به‌نعل برنامه‌های او وجود ندارد. بارها مشاهده‌شده که وقتی رؤسای جمهور بر سر یک موضوع خاص عقب‌نشینی کرده بودند، بسیاری از افراد با طعنه به آنها یادآور می‌شدند که چندده میلیون رأی در پشت سر او وجود دارد. اما واقعیت آن است که هیچ نیروی سیاسی یا فکری قادر نیست به‌تنهایی امور کشور را پیش ببرد؛ حتی اگر صاحب مطلق آرا باشد.

در میان افرادی که به جلیلی رأی داده‌اند حتما اندیشمندان و استادان بزرگ و صاحب‌نام وجود دارد. نمی‌توان به بهانه حمایت از جلیلی به آنها انگ بی‌سوادی یا تحجر زد. آنها به‌اندازه بقیه دوستدار ایران طالب رشد و پیشرفت کشور هستند. نباید هرکسی را که به کاندیدای بازنده متصل است، از شمول نخبگی یا کارآمدی حذف کرد.

باید دانست اگر هواداران جلیلی قصد کارشکنی یا عدم‌همکاری با دولت پزشکیان را داشته باشند، در این‌صورت کار برای پزشکیان بسیار سخت و در برخی حوزه‌ها ناممکن و غیرقابل‌اجرا می‌شود. دولت پزشکیان نمی‌تواند با پشت‌گرمی صرف به نیروها و بدنه‌های کارشناسی حامی خود در دولت باشد و بقیه نیروهای حامی برند جلیلی را پس بزند. این تجربه بارها اجرا شده و همواره نتیجه منفی در‌بر داشته است. اکنون بی‌مناسبت نیست مسعود پزشکیان و سعید جلیلی با یکدیگر برند «مسعود جلیلی» یا «سعید پزشکیان» را بسازند.

تردیدی نباید داشت که در میان نیروهای حامی جلیلی می‌توان عناصر توسعه‌گرا، ملی، میهن‌دوست و خواهنده توسعه و پیشرفت را پیدا کرد.

تکلیف آنها که بی‌اخلاقی کرده یا به اقدامات غیرقانونی متوسل شدند‌ مشخص است و باید در اسرع وقت با آنها برخورد کرد.

تعداد زیادی از کارشناسانی که در دولت قبلی حضور داشته و کشور را این‌چنین به گرداب بلایا و نائره‌های عذاب‌آور کشانده‌اند نیز باید بدون ملاحظه کنار گذاشته شوند. کم نیستند این دسته از نظریه‌پردازان خودخوانده و نوگلان «پل مدیریتی» که عرصه زیست و معیشت مردم را جولانگاه مصاف ایدئولوژیک خود کرده بودند و آلام و عوارض جانکاهی را به جسم و روح شهروندان نشاندند. به قول آن مورخ محترم، باید واهمه داشت از کسانی‌که چه شکست بخورند و چه پیروز شوند، خودشان را پیروز می‌دانند. از آنها که خودشان را مأمور به وظیفه می‌دانند و نتیجه هرچه باشد تفاوتی برایشان ندارد. از جماعتی که تیر می‌اندازند و بعد دور جای اصابت تیر را دایره می‌کشند و فریاد می‌زنند: خورد به هدف! دولت پزشکیان نیابد هیچ نسبتی با کسانی داشته باشد که آرمان‌های ذهنی‌شان ارزش هرچیزی را دارد! این ناشیان کارنابلد باید هرچه زودتر از پهنه امور اجرایی کشور حذف شوند. اما در عین حال، کارشناسان خدوم و ارزشمندی هم بوده‌اند که سال‌ها سابقه کار اجرائی داشته و آن را درخدمت توسعه کشور قرار داده‌اند و باید همچنان در مصدر خدمات خود باقی بمانند. اینجا معیاری جز کارآمدی نباید مطمح‌‌نظر تصمیم‌گیران قرار داشته باشد. البته که پزشکیان بدون حمایت‌های ضمنی و واقعی حامیان «جلیلی» امکان پیشبرد کارها را نخواهد داشت. نمی‌توان و نباید از هم‌اینک طرفین به بهانه‌های واهی برای یکدیگر شاخ‌و‌شانه بکشند. در فرازهایی از مناظرات مشخص‌شد که زمینه‌های متعددی برای تفاهم این دو برند وجود دارد.

اما اکنون که دولت قانونی در اختیار «مسعود پزشکیان» است، امکان مذاکره و بهره‌گیری از ظرفیت‌های «سعید جلیلی» فراهم است؛ اما میزان استفاده و حوزه‌های مربوطه از سوی دولت مستقر تعیین و مشخص خواهد شد و طبعا از شخصیتی همچون سعید جلیلی انتظار نمی‌رود چنین درخواستی را بی‌پاسخ بگذارد.

به‌هر‌حال اکنون کشور در کوران معضلات و مشکلات و بحران‌های متعددی قرار گرفته است. عقل سلیم حکم می‌کند که برای عبور از این وضعیت به تمام توان کارشناسی و اجرائی کشور تکیه شود و از سوی دیگر انصاف حکم می‌کند چنین توانی از سوی نیروهای رقیب در اختیار دولت مستقر قرار گیرد تا حرکت به‌سوی پیشرفت با سرعت بیشتری صورت گیرد.