الزامات رفاقت و همدلی
انتخابات هم به سر رسید. رئیسجمهور هم تعیین شد و دو هفته دیگر با دولتی تازهنفس، کارش را شروع میکند. چه کسی فکر میکرد حوادث و وقایع اینطور پشت سر هم اتفاق بیفتد؟ اینک معلوم شد بعد از چهار دهه، نظام جمهوری اسلامی به چنان بلوغی رسیده که در کوتاهترین زمان ممکن، جایگزین رئیسجمهور شهید تعیین شد. فرمان حرکت دولت که در مسیر نه چندان مطلوبی پیش میرفت، به ریل درستی افتاد. فضای یأس و ناامیدی یکباره به فضای روزنه امیدواری برای بهبود اوضاع تغییر کرد. اینجا باید گفت تدبیر خوب رهبری کارساز بود. با انتخابات 15 تیر، با یک تیر چند نشان زدند؛ براندازی به محاق رفت، عدالتطلبی به گفتمان اصلی اصلاحطلبان تبدیل شد، تندروی شکست خورد و جمهوری اسلامی پیروز شد.
قادر باستانیتبریزی
انتخابات هم به سر رسید. رئیسجمهور هم تعیین شد و دو هفته دیگر با دولتی تازهنفس، کارش را شروع میکند. چه کسی فکر میکرد حوادث و وقایع اینطور پشت سر هم اتفاق بیفتد؟ اینک معلوم شد بعد از چهار دهه، نظام جمهوری اسلامی به چنان بلوغی رسیده که در کوتاهترین زمان ممکن، جایگزین رئیسجمهور شهید تعیین شد. فرمان حرکت دولت که در مسیر نه چندان مطلوبی پیش میرفت، به ریل درستی افتاد. فضای یأس و ناامیدی یکباره به فضای روزنه امیدواری برای بهبود اوضاع تغییر کرد. اینجا باید گفت تدبیر خوب رهبری کارساز بود. با انتخابات 15 تیر، با یک تیر چند نشان زدند؛ براندازی به محاق رفت، عدالتطلبی به گفتمان اصلی اصلاحطلبان تبدیل شد، تندروی شکست خورد و جمهوری اسلامی پیروز شد.
حال ما هستیم و یک رئیسجمهور محبوب، مأخوذ به حیا، مردمی، مؤمن واقعی و ظرفیتهای فراوان کشور برای آسایش مردم و پیشرفت کشور که اگر بگذارند، یقینا با همافزایی و همکاری به نتیجه میرسد. اما مسئله این است که از همان ساعتی که وزارت کشور دست دکتر پزشکیان را بهعنوان برنده بالا برد، لشکر سایبری راه افتاده و همزمان در داخل و خارج، خط خطرناکی دنبال شده که رأی پزشکیان رأی قومیتی است و اگر آرای سه استان ترکنشین نبود، ما برنده بودیم! صفحات مجازی وابسته، خط بنیصدریسازی، تحقیر، توهین و تخریب آکنده از جعل و جهل و تعصب را بیمحابا پیش میبرند. آنها حتی از حمله به شورای نگهبان هم دریغ نکردند.
در طول تبلیغات انتخاباتی شاهد بودیم که یک طرف در بیلبوردهای بزرگ بر کلام رهبری مبتنی بر پرهیز از بداخلاقی تأکید میکردند، اما آن طرف، تصویر بزرگ پزشکیان را در برخی میادین آویختند که اگر او بیاید، بنزین 25 هزار تومان خواهد شد؛ یک باک، یک میلیون تومان!
نه اینکه هواداران این طرف بداخلاقی نمیکردند؛ تندروهای اینها هم دیوسازی از حریف را با طرح اینکه «طالبان میآید»، در بوق و کرنا کرده بودند، اما تفاوتشان در آن بود که حریف، لشکر سایبری سازمانیافته داشت. به لطف همین لشکر سایبری، در روز انتخابات، بر اساس گزارش پایشگر تالک واکر، محتواهای پیرامون سعید جلیلی با ۲۵۳ هزار توییت و ریتوییت در مقابل ۷۳ هزار محتوای منتشرشده برای پزشکیان، داغترین موضوع بود و هشتگ «جلیلی» در توییتر، ترند اول شده بود. همین لشکر سایبری، الان همه توان خود را برای زیرسؤالبردن نتیجه انتخابات به کار بسته و بدون توجه به تبعات بزرگ امنیتی، بحث قومیتی را برجسته کرده و در همین چند روز، با تمسخر و توهین به عموم رأیدهندگان به دکتر پزشکیان، تهدید به قفلکردن دولت در مجلس، شبهه دولت نیمهتمام، حمله به چهرههای انقلابی، حمله به سرداران سپاه و... تخریب را به حد اعلا رسانده است. بدیهی است هرکس پایگاه رأی متفاوتی دارد، ولی همه ایرانیاند. پزشکیان ترکزبان، همانقدر ایرانی است که یک عرب خوزستانی و یک بلوچ و یک خراسانی و گیلانی و کردستانی. اگر فرمایشات رهبری ملاک عمل است که رقابتها به رفاقتها تبدیل شود، این حرکت لشکر سایبری چه معنایی دارد؟ بنابراین لازم است، دکتر جلیلی مرزبندی خود را با این مدعیات فاشیستی روشن کند.
بر معاندان مواجببگیر خارجنشین، حرجی نیست؛ چون حضور پرشور مردم در انتخابات برایشان قابل هضم نیست و دنبال مستمسکی برای حمله و تشکیک هستند، اما برای آنهایی که در دایره نظام فعالیت دارند و فعالیتهای سایبری خود را ریزفاکتور میکنند، پسندیده نیست که ادعای فرمانبری از نظام کنند، اما به خاطر توجیه شکست انتخاباتی یا تضعیف و غیرمؤثر نشاندادن اصلاحطلبان، دست به این حرکت خطرناک بزنند و درست در نقطه مقابل موضع رهبری عمل کنند. آنها دانسته و ندانسته شکافهای قومیتی را باز میکنند و مقدمات تجزیهطلبی را به رقبا و دشمنان هدیه میدهند.
این نقطه قوت نظام است که توانسته در یک انتخابات پرشور و جلب توجه مردم، فردی مثل پزشکیان را بر کرسی ریاستجمهوری بنشاند که همزمان اقوام ترک، کرد، بلوچ و گرایشات اصلاحطلبان، متدینین و نیز بخشی از حزباللهیها را کنار هم جذب کرده است. این یک فرصت بزرگ برای نظام اسلامی است. چرا با ندانمکاری، این نقطه قوت مهم و ظرفیت عالی را به نقطه ضعف تبدیل میکنند؟
الزامات همدلی و رفاقت بعد از انتخابات که رهبری بر آن تأکید دارند، دستکشیدن از تخریب و کارشکنی و چوب لای چرخ گذاشتن است. تاریخ گذشته آینه عبرت ماست و مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود. ما دیدیم که تندرویها چه فرصتهای بزرگی را از دست نظام خارج کرد و عداوت و دشمنی برادر با برادر را به داخل خانوادهها کشاند. بعد از انتخابات شکوهمند دوم خرداد ۷۶ فضایی فراهم آمد که جناح چپ خود را به رهبری نزدیک کند. علیرغم میانداری هاشمی و نظر مثبت خاتمی و رهبری، این اتفاق نیفتاد. دلیل آن استیلای تندروی بود. بنابراین این کار اتفاق نیفتاد و کشور به جای تداوم کار و سازندگی و آبادانی، در ورطه رقابت فرصتسوز و خنثیکردن توان دو طرف افتاد و در نهایت به برآمدن دولت محمود و خسران بزرگ رسید. اکنون این تجارب زیسته پیش چشم دو طرف است. چپها خسته از انزوا و کناربودن و مجروح از ضربات ممتد و جانکاه، انگار نای تندروی ندارند. آن سو هم فرصت هشتساله دولت مهرورز و سه سال دولت یکدست سیزدهم را لمس کردند و لابد قهر و بیاعتنایی عمومی و خطر اضمحلال را بعینه دیدند. حال شخصیت پزشکیان معتدل است و میخواهد در چارچوب سیاستهای کلی نظام حرکت کند.
اگر لشکر سایبری و خط تخریب و توهین و خشونت مهار نشود، شاهد دور دیگری از تنش و واگرایی و تخریب متقابل و فرصتسوزی خواهیم بود، اما تفاوتش در آن خواهد بود که دیگر نایی نمانده که کشور بتواند در برابر التهابات بزرگ اجتماعی یارای ایستادن داشته باشد؛ مام میهن از این فرصتسوزی دیگر نمیتواند کمر راست کند. اما اگر بزرگان قوم تندرویها را مهار کنند، اندازه نگه دارند، از افراط پرهیز کنند و همه با عقلانیت و میانهروی پیش بروند، آنگاه همگرایی تفوق مییابد و ظرفیتهای فراوان کشور برای آسایش مردم و پیشرفت کشور به فعلیت میرسد. فرصت معجزهآسای مسعود پزشکیان برای نجات ایران را همه قدر بدانیم.