|

رابطه ایران و ایالات متحد: آغازی برای یک گفت‌وگو

تراژدی روابط ایران و آمریکا

روابط ایران و آمریکا با اینکه در قیاس با روابط ایران با کشورهای دیگر پرسابقه و قدیمی نیست، جز در سال‌های ابتدایی همواره پیچیده و پرتنش بوده است. نویسندگان کتاب «رابطه ایران و ایالات متحد: آغازی برای یک گفت‌وگو» با مروری بر تاریخ روابط ایران و آمریکا به وضعیت اخیر می‌پردازند.

تراژدی روابط ایران و آمریکا
شیما بهره‌مند دبیر گروه فرهنگ‌

شیما بهره‌مند:  روابط ایران و آمریکا با اینکه در قیاس با روابط ایران با کشورهای دیگر پرسابقه و قدیمی نیست، جز در سال‌های ابتدایی همواره پیچیده و پرتنش بوده است. نویسندگان کتاب «رابطه ایران و ایالات متحد: آغازی برای یک گفت‌وگو» با مروری بر تاریخ روابط ایران و آمریکا به وضعیت اخیر می‌پردازند. چنان‌که عباس ملکی در پیشگفتار کتاب نوشته است: «مسیر رویدادهای آینده مشخص نیست. اما توصیه من آن است که علاوه بر بازکردن درهای مذاکره ایران با تمام کشورهایی که جمهوری اسلامی آنها را به رسمیت می‌شناسد، تغییر رفتار آمریکا را نیز باید در سناریوهای معطوف به آینده در نظر داشت. به طور کلی اگر سیاست خارجی آمریکا بر تغییر رهیافت دهه اخیر، یعنی انتقال از خاورمیانه به شرق آسیا باشد، شاید در آینده دو کشور ایران و آمریکا بتوانند با کاستن از تنش میان دو طرف و ایجاد ثبات در منطقه خلیج‌فارس با یکدیگر تعامل نمایند». کتاب شاملِ مقالاتی از نویسندگان متخصص در حوزه مطالعات بین‌المللی است. اما ماجرای شکل‌گیری این کتاب از این قرار است که عباس ملکی در سال 2011 به دعوت مرکز مطالعات بین‌المللی مؤسسه تکنولوژی ماساچوست (ام‌آی‌تی) به بوستون می‌رود و این زمان مصادف است با دومین دوره ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد که روابط ایران با جهان خارج تنش‌آلوده‌تر از گذشته بوده است. ملکی بعد از مشاهداتش از وخامت اوضاع به فکر چاره‌جویی برمی‌آید و مسئله را با جان تیرمن رئیس مرکز مطالعات بین‌المللی ام‌آی‌تی در میان می‌گذارد و ماحصل آن هفت مقاله می‌شود که در این کتاب گرد آمده است. «ایالات متحد و ایران: برداشت‌ها و تله‌های سیاست» رابرت جرویس، «برداشت ایرانی‌ها از سیاست‌های ایالات متحد در مورد ایران: دیدگاه آیت‌الله خامنه‌ای» سید‌حسین موسویان، «تفسیری از دشمنِ سرسخت: برداشت‌های آمریکا از ایران» ماتیو بان و استیون میلر، «برداشت‌های ایران از سیاست آمریکا در منطقه» کیهان برزگر، «برداشت‌های آمریکا از سیاست ایران در قبال منطقه» جان تیرمن، «آینده روابط ایران و آمریکا» حسین بنایی، «بهبود روابط ایران و آمریکا و غلبه بر سوگیری‌های برداشتی» عباس ملکی و رابرت ریدان، مقالات این کتاب‌اند که در آن سعی شده تصویری دوسویه از برداشت ایران و آمریکا از یکدیگر ارائه شود. ملکی در مقاله مشترک با رابرت ریردان از تراژدی روابط ایران و آمریکا نوشته است: «روابط ایران و آمریکا از بسیاری جهات مانند تراژدی است. دو کشور منافع مشترکِ مهم و انگیزه‌های قوی برای همکاری در بسیاری از موضوعات استراتژیک دارند. با وجود این، سوءظن‌ها و برداشت‌های متقابل از نارضایتی‌های تاریخی، عملا همه راه‌های آشتی را مسدود کرده و در چندین مورد نیز منجر به تشدید خصومت شده است». نویسندگان این مقاله سعی دارند با استدلال قانع‌کننده‌ای نشان دهند که با وجود تفاوت و شاید ناهمخوانیِ منافع دو کشور ایران و آمریکا با هم، برداشت‌های منفی متقابل یا سوءبرداشت‌ها‌ست که سیاست هر دو دولت را در قبال هم تعیین می‌کند و موانع اساسی موجود سر راه رسیدن به دستاورد متقابل را تحمیل می‌کند. کتاب «رابطه ایران و ایالات متحد» با در نظر گرفتنِ مناقشات استراتژیک خاص اثرگذار بر روابط دو کشور سعی دارد با فرارفتن از این مناقشات، منشأ اصلی برداشت‌ها یا دقیق‌تر، سوءبرداشت‌هایی را واکاوی کند که روایت‌های متضاد را شکل‌ داده‌اند. در عین حال، با تأکید بر اینکه این سوءبرداشت‌ها دلیل اصلی سوگیری‌های دو کشور است، راه‌های احتمالی پیش‌روی دو کشور برای غلبه بر این وضعیت را نشان می‌دهد. «هدف از این کار این نیست که مسائل مادی و راهبردی‌ای که زمینه‌ساز این اختلافات شده است نادیده گرفته شود، بلکه می‌خواهیم نشان دهیم اینها موانعی واقعی و غالبا اساسی‌اند که برای غلبه بر آنها نیاز به سیاست‌ورزی ماهرانه و دیپلماسی است» و پیش‌شرطِ دیپلماسی از دیدِ این کارشناسان، پرداختن به بسیاری از سرچشمه‌های اساسی‌تر خصومت میان ایالات متحد و ایران است که نه‌تنها در موفقیت مذاکرات بلکه در بسیاری از موارد حتی شروع مذاکرات دو کشور را دشوار کرده است. رابرت جرویس، نظریه‌پرداز برجسته روابط بین‌الملل و روان‌شناسی سیاسی که مهم‌ترین اثر او «برداشت و سوءبرداشت در سیاست بین‌الملل» است، برای تبیین وضعیت موجود بین ایران و آمریکا، استعاره «راشومون» را به کار می‌گیرد که نشانگر برداشت‌های متفاوت طرفین نسبت به یکدیگر است. جرویس می‌نویسد: «می‌دانیم که شطرنج الگوی خوبی برای سیاست بین‌الملل نیست، زیرا خیلی چیزها در آن پنهان است. بنابراین قیاس رایج‌تر بازی پوکر است؛ اما اینکه قوانین برای همه بازیکنان یکسان است و درواقع همگی یک بازی را انجام می‌دهند نیز فرضی گمراه‌کننده است. الگوی بهتر، داستان کوتاه ژاپنی و فیلم راشومون است که در آن، هر یک از شرکت‌کنندگان موقعیت دیگر بازیکنان را به روش‌های کاملا متفاوتی می‌بیند و به‌سختی می‌توان دیدگاه دیگری را درک کرد... راشومون در اینجا بیشتر از یک استعاره است، چراکه ما را به سمت تفاوت‌های برداشتی محتمل راهنمایی می‌کند. نه‌تنها واضح است دو کشوری که میان آنها منازعه روی داده (حتی اغلب زمانی که متحد یکدیگرند) وضعیت را متفاوت از یکدیگر می‌بینند، بلکه این تفاوت‌ها الگومند و تا حدی قابل پیش‌بینی‌اند». اما به عقیده جرویس، متأسفانه در بیشتر موارد، خود بازیگران درک درستی از تفاوت‌های موجود در برداشت‌ها ندارند، چه برسد به اینکه مشروعیت و معقولیت باورهای دیگران را به رسمیت بشناسند. جرویس تأکید می‌کند که هر دو طرف راه سختی پیش‌رو دارند و پیش از هر چیز باید بدانند تصویری که هر طرف از دیگری دارد ثابت است و تغییر آن کار دشواری است. البته بی‌درنگ می‌نویسد که این تصویر غیرقابل تغییر نیست، اما تغییرات تنها در واکنش به اطلاعات گسترده و بدون ابهام روی می‌دهد. از نظر جرویس، یکی دیگر از سوگیری‌های شناختیِ دردسرساز این است که رفتار طرف مقابل را برنامه‌ریزی‌شده و متمرکز از آنچه هست در نظر بگیرند. چراکه «هرکسی که در دولت ایالات متحد خدمت کرده باشد، می‌داند که چقدر از اقدامات و حتی سیاست‌ها محصول واکنش‌های ناهماهنگ نهادها و ادارات آمریکایی با دیدگاه‌ها و دستور کارهای مختلف‌اند؛ بیانیه‌ها و اقداماتی که حقیقتا فکر‌ناشده یا نتیجه سازش‌های بوروکراتیک‌اند. اما ما به‌ندرت رفتار دولت‌های دیگر را به شکل واقعی تفسیر می‌کنیم؛ به‌ویژه زمانی که احتمال رفتار خصمانه وجود داشته باشد». در نهایت، نویسندگان این کتاب تلاش کرده‌اند به دور از لفاظی‌هایی که مشخصه بحث‌ها بین طرفین بوده مسئله شکست روابط میان دو کشور را بررسی کنند با هدف ایجاد زمینه‌های مشترک و شناسایی سوءبرداشت‌های قابل حل که آغازی برای یک گفت‌وگو است.