طلیعه طالبان!
«فتحنامه کابل» نوشته کارلوتا گال چنانکه از عنوان فرعیاش پیداست وقایعنگاری اسرار پنهان جنگ بیپایان در افغانستان است.
شرق: «فتحنامه کابل» نوشته کارلوتا گال چنانکه از عنوان فرعیاش پیداست وقایعنگاری اسرار پنهان جنگ بیپایان در افغانستان است. نویسنده در درآمد کتاب، «تعمق انسانی ما!» مینویسد عصر سرد نوامبر 2001 به مزارشریف شهری در شمال افغانستان میرسد و این زمانی است که چند روزی از هزیمت طالبان گذشته و حمله 11 سپتامبر دو ماه پیش به وقوع پیوسته و از زمانیکه ارتش آمریکا آتش جنگ در افغانستان را شعلهور ساخته بود، یک ماه گذشته است. نیروهای هوایی ایالات متحده از هفتم اکتبر، افغانستان را زیر بمباران شدید شخم زده بودند و با شدت تمام بهدنبال انهدام امارت طالبان و دستگیری رهبران القاعده بودند. کارلوتا گال، با وجود حفاظت سخت، با یاری یکی از دوستان افغانش از مرز ازبکستان میگذرد. گال ابتدا تصویری از مزارشریفِ ویران بهدست میدهد: «سال 1990 چندین بار مزارشریف را دیده بودم و میدانستم به لحاظ مناسبات تجاری شهری پرمشغله و شلوغ است... من از این پدیده دردناک که باشندگان شهر دچار چنین فقر و فلاکتی بودند، مبهوت و اندوهگین بودم. ساکنان مزارشریف طی مدت چهار سال حکومت طالبان دو قتل عام وحشتناک را تحمل کرده و سخت در تنگنا و ادبارِ محاصره واقعی گرفتار شده بودند. متعاقب جنگ و بدترین خشکسالی ممکن دهههای اخیر، هزاران خانواده آواره در جستوجوی کار و غذا از خانه خود به شهرهای دیگر کوچیده بودند. خیابانها انبانی از گاریها و درشکههای اسبکش بود. کارگران دستفروش، اجناس خود را روی سر گذاشته بودند و جار میزدند. خانوادهها، کودکان بیمار را از میان گِل و شُل خیابانهای کثیف به بیمارستان مرکزی شهر میبردند. شماری از زنان در معابر گلآلود گدایی میکردند». گال میگوید افغانستان برای او مهمترین کشور دنیا بهمنظور تهیه گزارش و خبر بوده و این سرزمین نطفه گزارشگری حرفهای او را بسته است. او معتقد است ایالات متحد سال 2001 با پای خود به دام تله مهلک افتاد: «سیاست آمریکا منطبق با منطق مورد علاقه القاعده بود: تبدیل افغانستان به میدان جهادی دیگر علیه ابرقدرتی دیگر! اما سوگمندانه مردم نگونبخت، شکار و گرفتار جنگ جدید شدند. چهبسا این جنگ طولانیترین نبرد بیفرجام برای آمریکا باشد». به هرحال، از دیدِ گال وقایع اجتنابناپذیر جنگ همچون فجایعی مکتوم، جان هزاران انسان غیرنظامی را گرفته و بیش از حد طول کشیده است. مردم افغانستان هرگز مدافع تروریسم نبودهاند. آنان در حال سوختن و پسدادن تاوان واقعه 11 سپتامبر هستند. نکته جالب این است که گال اعتقاد دارد دولت پاکستان در ظاهر بهعنوان متحد آمریکا ثابت کرده تا چه حد سستپیمان و کلبیمسلک است و در راستای اهداف شرورانه خود و کسب هژمونی منطقهای، خشونت در افغانستان را گسترش داده است. کتاب در چهارده بخش یا پاره، تصویری جامع از اوضاع افغانستان بهدست میدهد: از نوچههای پاکستان تا وضعیت قندهار و بعد، طالبان در تبعید و سازمان طالبان، تجمع القاعده و راه گریز بن لادن، اسرار کشتار نظامیان، بازگشت طالبان، خروج از سایهها، کارخانه بمب انتحاری و دستان مشرف و محسود در داستان ترور بینظیر بوتو، چرخش کرزای، مترسک ترسوی ناتو، دموکراسی فاسد، خروش اوباما، عبدالرزاق وارد میشود، پناهگاه امن بن لادن و سرانجام، ظهور داعش و طلیعه طلعت طالبان.