پژواکی برای صدای بیصدایان
دمدمههای عصر روز جمعه ۱۵ تیر را یک بار دیگر در ذهنم مرور میکنم؛ خواستهمان از صندوقهای رأی در صبح فردایی بهتر به بار خواهد نشست. دیالوگ سخت بود، صادقانه به هرکسی که دسترسی داشتیم، تشویق میکردیم وقت رو به اتمام است و تا لحظاتی دیگر درهای آینده کشور برای سالهای متمادی بر روی همگان بسته خواهد شد.
دمدمههای عصر روز جمعه ۱۵ تیر را یک بار دیگر در ذهنم مرور میکنم؛ خواستهمان از صندوقهای رأی در صبح فردایی بهتر به بار خواهد نشست. دیالوگ سخت بود، صادقانه به هرکسی که دسترسی داشتیم، تشویق میکردیم وقت رو به اتمام است و تا لحظاتی دیگر درهای آینده کشور برای سالهای متمادی بر روی همگان بسته خواهد شد. دخترم آن نوجوان امروزی که از نسل رأی اولیها بود و در دور اول انتخابات شرکت نکرده بود، در واپسین ساعات جمعه ۱۵ تیر با اصرار من، با همدیگر پای صندوق رأی رفتیم و برای ایجاد تغییروتحول، رأیش را به صندوق انداخت. البته از من پرسید پدر مگر قرار است اتفاق خاصی رخ دهد که سرنوشت من و کشورم متحول و بهتر شود؟ پاسخ دادم نمیدانم، شاید دخترم؛ و من امیدوارم، اما خطر بیخ گوش ماست و دفع آن عقلا و منطقا، جایز است. با آنکه میدانستم هیچ اتفاق خارقالعادهای به وجود نخواهد آمد اما مانند همیشه هنوز به صندوقهای رأی امیدوار بودم و قهر با آن را نمیپسندیدم. دوستان زیادی من را سرزنش میکردند که فلانی، زیادی خوشبین هستی. چه از شهرستان و چه در تهران و حتی نزدیکان و اقوام در گوشهوکنار، به هرکس که میگفتی مشارکت کنیم و به آقای پزشکیان رأی بدهیم، پاسخ فقط قهر بود و لبخند تلخ؛ و شاید هم همین شاکیان به صورت مخفیانه برای بار دوم، یعنی ۱۵ تیر رفتند و به آقای پزشکیان رأی دادند. یادمان که هست در 8 تیر ۶۰ درصد و در ۱۵ تیر ۵۰ درصد رأی ندادند. اکنون پس از معرفی کابینه، که کنشگران اجتماعی و مردم را شوکه کرده، شخص شخیص رئیسجمهور محترم باید شخصا و با شفافیت کنفرانس خبری برگزار کند و با رسانهها و اصحاب قلم سخن بگوید و ویژگیها و اولویتهای کابینهاش را تشریح کند. چون مردم فراموش نکردهاند ایشان شرافت و حیثیتش را در میان گذاشته و مردم نیز به صداقت و شجاعت ایشان ایمان دارند.
وعدههایی که به قومیتها، گمنامان و زنان و دختران فرهیخته برای بهکارگیری در عرصههای مختلف داده شد، رفع فیلترینگ فضای مجازی و... از وعدههایی بود که نباید به این زودی به بوته فراموشی سپرده شود. حقیقتش این است که ما آشنایی مختصری از نامزدهای معرفیشده ایشان داریم و احساس میشود جز آقایان عراقچی، همتی، میدری و ظفرقندی، بقیه کمتر همسو با جناب پزشکیان باشند؛ البته امیدواریم که این ارزیابی اصلا درست نباشد، ولی واقعا ذهن مردم پر از ابهام است و فراموش نکنیم قرار ما این بود تا آن ۶۰ درصد غایب را دوباره با صندوقهای رأی آشتی دهیم و اعتماد ملی را که بهشدت خدشهدار شده، ترمیم کنیم. بشخصه به عنوان یک شهروند به رئیسجمهور محترم و برنامههایش اعتماد دارم و همچنان برایش فعالیت رسانهای خواهم کرد، ولی در پاسخ به انتخاب بعضی از اعضای کابینه ایشان پاسخی ندارم بدهم. گویی وزارت کشور را به اکراه به آقای مؤمنی که شخصیتی نظامی است، سپرده است. حالا حکمت این کار در چیست، مشخص نیست. ما نیاز اساسی به ساماندهی احزاب و تشکلها و نهادهای مردمی داریم. آیا توانایی انجام این مهم از یک شخصیت نظامی ممکن است؟ از همه مهمتر وزارت آموزشوپرورش به عنوان اساس و پایه توسعه زیربنایی جامعه که مردم درباره آموزش و تربیت فرزندان خود دغدغه دارند، بهکارگیری نیرویی کارکشته و نخبه در رأس هرم چنین وزارتخانهای لازم و ضروری است. هرچند شاید ارزیابی از هماکنون زود باشد ولی نباید باز دنبال آزمونوخطا رفت. همه میدانیم که مسئله رفع فقر و معضلات اقتصادی و گشایش در رفع تحریمهای بینالمللی باید در اولویت باشد؛ جایی که پاشنهآشیل دولت است. اما آقای رئیسجمهور! جنابعالی قول دادید و تأکید کردید که پژواک صدای بیصدایان خواهید بود؛ همان قشر بیطبقه، محذوف و گمشده. یار و یاورتان همینها بودند، پس درنگ نکنید. نیاز به آشتی ملی داریم، دشمنان ما کم نیستند. صفآری ناوها، زیردریاییها و موشکها را در منطقه نگاه کنیم. مردم را از دست ندهید و اعتماد ملی را بالا ببرید؛ آنوقت همه همصدای شما خواهند بود و دست خدا یار و نگهدار شما در هر زمان دیگری خواهد بود.