|

صاحبان قلم و فرصت عهد پزشکیان

جامعه ایران در ماه‌های اخیر یک گام رو به ‌جلو برداشت. مردم مستأصل از مشکلات و معضلات درهم‌تنیده و ناامید از گشایش و بهبود اوضاع، کورسوی امیدی یافته‌اند که تیم پزشکیان بتواند کاری بکند و دست‌کم روند افول را کُند یا متوقف کند.

صاحبان قلم و فرصت عهد پزشکیان

جامعه ایران در ماه‌های اخیر یک گام رو به ‌جلو برداشت. مردم مستأصل از مشکلات و معضلات درهم‌تنیده و ناامید از گشایش و بهبود اوضاع، کورسوی امیدی یافته‌اند که تیم پزشکیان بتواند کاری بکند و دست‌کم روند افول را کُند یا متوقف کند. صاحبان قلم و رسانه در چنین شرایطی به‌عنوان زبان مردم، نقشی تاریخی بر عهده دارند که با اقناع افکار عمومی، مردم را با سیاست‌های اصلاحی دولت همراه کنند؛ ضمن اینکه هراس در دل مخالفان ایجاد نکنند و امید واهی به جامعه ندهند و با این حال سعی کنند در چارچوب آرمان‌های قلم آزاد و متعهد قدم بردارند.

اهل قلم در یک سده اخیر، تجارب تلخ اما گران‌بهایی از سر گذرانده‌اند. تجربه انقلاب مشروطیت و طنین آزادی مطبوعات، با سلاخی جهانگیرخان صوراسرافیل، جما‌ل‌الدین واعظ، ملک‌المتکلمین و محمدرضا مساوات در باغشاه تهران، خاموش شد. آزادی رسانه، در برهه بعد از شهریور 20، دوره دولت ملی دکتر مصدق، صدر پیروزی انقلاب اسلامی و نیز در برهه بعد از انتخابات دوم خرداد 76، بیشتر از آنکه به تثبیت آرمان آزادی بینجامد، به هرج‌ومرج و فحاشی میان نیروهای سیاسی تبدیل شد. افسار رسانه به دست سیاسیون افتاد و صاحبان قلم در بازی آنها

 گرفتار شدند.

این تجربه‌های تلخ همه پیش چشم ماست. عقل و منطق حکم می‌کند اگر احساس می‌کنیم فضای تنفسی ایجاد شده، آن تجارب را بهتر است در نظر داشته باشیم و بر اساس واقعیت روی زمین پیش برویم. شرایط موجود را به‌درستی درک کنیم و نتیجه امر را در نظر داشته باشیم. همه این تجارب را دولتمردان هم دارند. آنها هم بعینه می‌بینند که تمام تلاش‌هایشان در سه دهه اخیر برای مصادره قدرت رسانه و قلم، با رسانه‌های دولت‌ساخته و رسانه‌ ملی انحصاری، نقش بر آب شده و آنها تسلطی بر افکار عمومی ندارند، بلکه به بنگاه‌های اتلاف منابع مالی تبدیل شده‌اند و رهاورد شکست سهمگین آنها، خارج‌شدن مرجعیت رسانه‌ای به بیرون مرزها و یکه‌تازی رسانه‌های بیگانه در بزنگاه‌های تاریخی و ناآرامی‌های اجتماعی بوده است؛ ضمن اینکه باعث برآمدن اقلیتی مدعی، خودسر، متعصب و کنترل‌ناپذیر شده‌اند.

در اینجا صاحبان قلم و متولیان قدرت، برای صلاح مملکت ناگزیر از همکاری هستند. صاحبان قلم با درک شرایط سیاسی، وضعیت افکار عمومی و روال مؤلفه‌های قدرت، باید تلاش کنند افکار عمومی را آرام نگه دارند و به برنامه‌های اصلاحی دولت پزشکیان کمک کنند. در مقابل، صاحبان قدرت باید رسانه‌های متصل به بودجه عمومی را وادار کنند‌ به سمت حرفه‌ای‌گری و ارتقای اعتبار منبع و جلب اعتماد مخاطبان حرکت کنند. همچنین با رفع فیلترینگ و محدودیت‌های دیگر، محیط‌های رسانه‌ای گلخانه‌ای مثل ایتا را که باعث کانالیزه‌شدن اطلاعات، قطبی‌سازی و رشد آن اقلیت عصیانگر می‌شود، از بند رها کنند.

جامعه‌شناسان معتقدند نبود وفاق اجتماعی، مسئله جهان مدرن است. دورکیم در کتاب تقسیم‌ کار در پی پاسخ به این پرسش بود که چگونه با خروج از نظم پیشین و ضعف ناگزیر وجدان جمعی، جامعه منسجم باقی می‌ماند یا به عبارتی وفاق اجتماعی حفظ می‌شود. پاسخ او البته این بود که برخی تغییرات ساختاری، نظم جدیدی را جایگزین می‌کند که مبتنی بر ذهنیت مشترک فراگیر یا وجدان جمعی نیست، بلکه محصول وابستگی افراد جامعه است. در چنین نظمی، دامنه ارزش‌های مشترک محدود شده و سطح انتزاع آنها افزایش پیدا می‌کند و صاحبان قلم که مورد اعتماد مردم هستند، در بروز این شرایط‌ نقش بزرگی ایفا می‌کنند.

صاحبان فکر و قلم باید به نظام کمک کنند تا بتواند با بازخوانی نظریه خود و متناسب‌سازی آن با شرایط مکانی و زمانی جدید، دوباره بر یک وفاق اجتماعی استوار شود. اگر چنین شود، رقابت گروه‌ها و احزاب سیاسی در آن دیگر معنای فقدان وفاق نمی‌دهد، بلکه رقابتی سازنده در عرصه سیاسی خواهد بود.

شاید بتوان این ایده را بسط داد و گفت که بسیاری از ناکارآمدی‌های فعلی هم محصول همین کلان‌مسئله‌ است. تمایل بیش از دو‌ دهه‌ای جامعه ایران برای تغییر، ناشی از ناکارآمدی است. کارآمدی می‌تواند نارضایتی انباشته را کاهش دهد و موجب امید بیشتر به آینده شود. این را همه ازجمله نظام سیاسی متوجه شده‌اند، ولی هنوز صاحبان فکر و قلم به خاطر نبود اعتماد متقابل، نتوانسته‌اند راه‌حلی مناسب و مورد اجماع برای تغییر ارائه دهند. پیش‌تر از آن شاید هنوز حتی چرایی به‌وجود‌آمدن وضعیت فعلی و ناکارآمدی آن هم تبیین نشده است.

در‌واقع بر سر چرایی آن اختلاف نظر اساسی وجود دارد. برخی می‌گویند به دلیل نبود رابطه مناسب با غرب و آمریکا دچار این وضعیت شده‌ایم، برخی عوامل دیگری را مؤثر می‌دانند. رسیدن به راه‌حل مناسب و رفع کارآمدی در گرو نقش‌آفرینی رسانه‌های حرفه‌ای و ایجاد زمینه مناسب برای گفت‌گوی ملی درباره همین سؤالات اساسی است: 1- وضع فعلی چگونه است؟ 2- چرا وضع فعلی پیش آمده است؟ 3- چطور می‌توان آن را برطرف کرد؟

برآمدن دولت پزشکیان فرصتی را فراهم کرده است که اندیشمندان و نخبگان بتوانند در کنار صاحبان قدرت قرار بگیرند و آنها را از سقوط و نابودی برهانند و مسیر حرکت عمومی کشور را به سمت بهبود مستمر و امیدآفرینی و پیروزی پیش ببرند. اگر هر دو طرف با اعتماد همکاری کنند و در پی استیلا بر دیگری نباشند، شاهد گشایش‌های بزرگ در موفقیت و بهروزی نظام اسلامی خواهیم بود، اما اگر دولت پزشکیان به ابزاری برای گذار از بحران و باقی‌ماندن بر همان روال پیموده‌شده تبدیل شود، همه دچار خسران بی‌بازگشت خواهند شد. این فرصت بزرگ ملی را قدر بدانیم.