|

آیین تشییع شهدای نیروی پدافند هوایی ارتش برگزار شد

بدرقه آخر سربازان وطن

آیین تشییع شهدای نیروی پدافند هوایی ارتش صبح دیروز به‌طور هم‌زمان در سه استان خوزستان، کرمانشاه و لرستان برگزار شد تا چهار سرباز وطن در آغوش خاک ایران آرام بگیرند. جوانانی برومند که با جانشان، جانمان را حفظ کردند و نگذاشتند گزندی به سرزمین مادری وارد شود.

بدرقه  آخر  سربازان  وطن

‌شرق: آیین تشییع شهدای نیروی پدافند هوایی ارتش صبح دیروز به‌طور هم‌زمان در سه استان خوزستان، کرمانشاه و لرستان برگزار شد تا چهار سرباز وطن در آغوش خاک ایران آرام بگیرند. جوانانی برومند که با جانشان، جانمان را حفظ کردند و نگذاشتند گزندی به سرزمین مادری وارد شود. صبح شنبه در پی تجاوز اسرائیل به ایران با قدرت‌نمایی پدافند ارتش این حمله با شکست مواجه شد و با رهگیری بیشتر موشک‌ها ایران شب آرامی را سپری کرد و در این مسیر پدافند ارتش شهدای خود را تقدیم وطن کرد و دیروز مراسم بدرقه چهار شهید برگزار شد. این مراسم با حضور مسئولان لشکری، کشوری و خیل عظیم مردم در کرمانشاه، ‌‌رامهرمز، ‌شوشتر و ‌بروجرد به بدرقه‌ای باشکوه و ماندگار تبدیل شد. تشییع پیکر مطهر شهید «سجاد منصوری» از مقابل مسجد جامع کرمانشاه تشییع در مسیر تعیین‌شده گلزار شهدا به خاک ‌سپرده ‌شد.

پیکر مطهر شهیدان حمزه جهان‌دیده و محمدمهدی شاهرخی‌فر هم با حضور مقامات نظامی و انتظامی، ارتش و خانواده این شهدا در شهرستان بندر ماهشهر تشییع شد. نوزاد شهید جهان‌دیده در‌حالی‌که در آغوش مادربزرگ خود بود به نزد پیکر شهید برده شد تا این آخرین دیدار نوزاد دختر با پدر خود باشد. همچنین مهرسا، دختر شهید جهان‌دیده که دانش‌آموز ابتدایی است به همراه مادر خود در این مراسم حضور داشت.

مراسم شهید نقوی هم در بروجرد با حضور مسئولان و مردم برگزار شد. در گزارش تسنیم درباره بدرقه شهید نقوی آمده است: «بوی اسپند و گلاب خیابان‌ها را گرفته است و هرکسی، سعی می‌کند زیر گوشه تابوت شهید نقوی را بگیرد و مراد دل را سبز کند به دعای اجابت. پیکرش را که آوردند همه شهر قامت شد و در بروجرد قیامتی از استقبال شد تا شهید ارتش را میان آغوش خود تبرک کنند و بگویند که شهید جان وطن است. چه‌کسی فکرش را می‌کرد که لباس داماد پس از یک‌ سال با خون شهادت خضاب شود و دست‌های عروس را در حنای فراق بگذارد. جای خالی «مهدی» مثل پرنده‌‌ای بال گرفت و غرق در خون بر خاک تنهایی او فرود آمد.

‎کمی آن‌طرف‌تر مادر چادرش را آورده روی صورتش و اشک است که برای جای خالی فرزند مویه می‌کند، برای پسری که حالا دیگر در قاب عکس به او نگاه می‌کند. خبر شهادت شهید نقوی را که دادند انگار تمام زندگی‌اش بی‌رمق شد، چونان گل‌های پرپرشده حیاط، اما بعد به خودش قول داد که باید تاب بیاورد، مثل نخل‌های بی‌سر خرمشهر و مادرانی که گیسوی‌شان در سوگ فرزندان بی‌نشان پیر شد. سرمای پاییز جایش را به بهار شهادت داده‌ است و مادر حالا هم آمده‌ است شانه‌به‌شانه تابوت فرزند و دلش را به شهادت قرص کرده‌ است؛ پسری که در پدافند هوایی ارتش جان داد تا بیم حمله اسرائیل خواب کودکی را آشفته نکند».