|

حاضر‌کردن امر غایب

کارخانه نوآوری دیهیم در پاکدشت که زمانی‌ برای ساخت و بهره‌برداری از تجهیزات و دستگاه‌های صنعتی شکل گرفته بود، امروز در ‌حال بازتعریف هویت خود به‌‌عنوان محلی برای خلاقیت، نوآوری و نمایش آثار هنری است. اما از من بپرسی، می‌گویم کارخانه دیهیم یک نامکان است، نه‌فقط به معنایی که مارک اوژه، انسان‌شناس فرانسوی‌ به کار می‌برد، بلکه به معنای فضایی که تخیل در آن امکان حیات می‌یابد. کارخانه دیهیم نامکانی است که علی‌رغم تاریخ‌مندی، هویت خود را دائما دچار تشتت می‌کند و از نو می‌آفریند. چیز جدیدی که ساخته می‌شود، حامل گذشته است اما هم‌زمان ارتباطی با آن ندارد. ابهامی در تمامیت زمان-مکان که به اثر درسا بسیج‌ که اخیرا در این کارخانه اجرا شده، سرایت کرده است.

مهزاد الیاسی

 

کارخانه نوآوری دیهیم در پاکدشت که زمانی‌ برای ساخت و بهره‌برداری از تجهیزات و دستگاه‌های صنعتی شکل گرفته بود، امروز در ‌حال بازتعریف هویت خود به‌‌عنوان محلی برای خلاقیت، نوآوری و نمایش آثار هنری است. اما از من بپرسی، می‌گویم کارخانه دیهیم یک نامکان است، نه‌فقط به معنایی که مارک اوژه، انسان‌شناس فرانسوی‌ به کار می‌برد، بلکه به معنای فضایی که تخیل در آن امکان حیات می‌یابد. کارخانه دیهیم نامکانی است که علی‌رغم تاریخ‌مندی، هویت خود را دائما دچار تشتت می‌کند و از نو می‌آفریند. چیز جدیدی که ساخته می‌شود، حامل گذشته است اما هم‌زمان ارتباطی با آن ندارد. ابهامی در تمامیت زمان-مکان که به اثر درسا بسیج‌ که اخیرا در این کارخانه اجرا شده، سرایت  کرده است.

دُرسا بسیج، محیط را به منبع الهام خود تبدیل کرده است؛ کاری که پیش‌تر نیز در پروژه میراث صنعتی‌ که در مهرماه 1400 در همین کارخانه اجرا شد انجام داده بود. این بار او هنر محیطی خود را در گودالی خالی اجرا کرده است که در دهه 80 شمسی برای نصب یک دستگاه صنعتی بزرگ و گران‌قیمت در زمین‌های وسیع کارخانه به‌صورت نیمه‌کاره حفر شده بود. شاید بتوان گفت پروژه «گودآل» درون یک فقدان شکل گرفته است. دستگاهی که زمانی نماد شکوه و پیشرفت کارخانه بود، هرچند دیگر غایب است‌ اما هنوز هم اثر آن در رؤیای کارگران قدیمی کارخانه حضور دارد. آنها هنوز هم فقدان دستگاه پرابهتی را که به آن دل بسته بودند ‌از یاد نبرده‌اند.

اگر تصویر را حاضرکردن امر غایب بدانیم، پروژه گودآل نه‌تنها منظره‌ای به «پیکچرسک» کارخانه اضافه می‌کند، بلکه بر‌ مبنای تصاویری مخدوش از طبیعت کارخانه شکل گرفته است. «بسیج» درباره اثر نوشته است: «عکس‌هایی از غروب را که هر روز از همان مکان ثبت می‌کردم، روی کاغذ بک‌لایت چاپ کردم. این تصاویر تحت‌ تأثیر عوامل محیطی به چیزی دیگر تبدیل شدند؛ ردپای طبیعت بر آن نقش بسته بود. سعی داشتم تصاویر رسوب‌یافته در مکان را برای ساخت سازه‌ای ناپایدار و موقت استفاده کنم. گویی من در این گودال، زمان را انباشت کرده‌ام‌». اما این تمام ماجرا نیست. علاوه‌بر‌این، ماکت‌های فلزی الهام‌گرفته از سازه‌های فلزی اطراف گودآل که در قسمتی دیگر از کارخانه به نمایش گذاشته شده‌اند، گذشته را به شکلی دیگر دوباره احضار می‌کنند؛ نمادی از بازماندگانی که از تاریخ محیط محافظت می‌کنند.

اثر ارائه‌شده توسط عوامل محیطی دائما در‌ حال تخریب است؛ گویی درون خویش آرام‌آرام عدم خویش را هضم می‌کند. گودآل آشکارا محیط درون و بیرون دارد و برای رسیدن به درون آن باید مسافتی را پیمود. مرز بین بیرون و درون اثر از طریق ورود به آستانه دری امکان‌پذیر است که ظاهرا دیگر آنجا نیست یا شاید هیچ‌وقت نبوده. تمام اینها اتمسفر درون فضای اثر را تبدیل به وضعیتی رؤیاگونه کرده است. گویی نامکانی در نامکان شکل گرفته که تجربه «آنجا‌بودن» را دستخوش وهم و خیال می‌کند. شاید برای همین بهتر است «گودآل» را در خلوت دید؛ چون فقط در این صورت است که می‌توان صدای اثر را شنید؛ صدای عبور باد از میان تکه‌های خاطره‌ای رو به زوال که حالا خاطره دیگری را در مکان می‌سازد.

اختتامیه بازدید از «گودال» در‌ بیست‌و‌دوم و بیست‌و‌سوم آذرماه برگزار خواهد شد.