وقتی از سینمای حرفهای و اصیل حرف میزنیم
حیرتآور است وقتی در وانفسای اکران فیلمهای کمدی، که تقریبا تمام فضای سالنهای سینما را احاطه کردهاند، به دنبال دیدن فیلمی مطابق با سلیقه و معیارهای درست سینما میگردی، با ناباوری سانسهای محدود سینماها را برای دیدن فیلم مورد علاقهات پیدا میکنی!
حیرتآور است وقتی در وانفسای اکران فیلمهای کمدی، که تقریبا تمام فضای سالنهای سینما را احاطه کردهاند، به دنبال دیدن فیلمی مطابق با سلیقه و معیارهای درست سینما میگردی، با ناباوری سانسهای محدود سینماها را برای دیدن فیلم مورد علاقهات پیدا میکنی! این موضوع بر همگان آشکار است که کمدیها نبض سینماها را به دست گرفتهاند و طی چند سال اخیر سینمای جدیتر و بهاصطلاح اجتماعی کمتر مجالی برای عرض اندام پیدا کرده است. به همین رو، بسیاری از فیلمسازانی که آنها را با ساخت فیلمهای اجتماعی به یاد میآوریم، هریک مسیری انتخاب کردهاند. برخی ترجیح دادهاند تا زمانی که قواعد شورای پروانه ساخت برای تولید آثار اجتماعی به نقطه مطلوب نرسیده است، در این حیطه کاری انجام ندهند.
برخی ساخت فیلم در گونههای دیگر را به کارنکردن ترجیح دادهاند و برخی دیگر با تمام دشواریها همچنان فعالیتهایی در این حوزه دارند. از سویی دیگر، وضعیت علاقهمندان و مخاطبان سینمای اجتماعی نیز طی سالهای اخیر چندان تعریفی نیست. فیلمهای اندکی در این حوزه به اکران میرسند و همین تعداد محدود هم فضای مناسبی برای اکران در اختیار ندارند و سانسهایی که بههیچوجه با فیلمهای کمدی برابری نمیکند، در اختیارشان گذاشته میشود. طبیعی است که پاسخ سینماداران به این انتقاد این است که وقتی با خیل مشتاقان فیلمهای سرگرمکننده و کمدی روبهرو میشویم، چارهای جز بازکردن سانسهای بیشتر برای آنها نداریم و اساسا همان سینماست که تابهامروز چراغ سالنها را روشن نگه داشته است. پاسخ اشتباهی هم نیست، اما جایگاه سینمای جدی ایران در این میان کجاست؟ مدتی است فیلم «علت مرگ نامعلوم» به چرخه اکران اضافه شده است. فیلمی که مدتزمان زیادی اجازه اکران نداشت و این روزها مجالی برای این فیلم پیدا شده تا میزبان مخاطبانش باشد. «علت مرگ نامعلوم» فیلم مهمی است و به جرئت میتوان گفت مخاطبانش را به تماشای یک فیلم حرفهای، خوشریتم و خوشساخت دعوت میکند.
علی زرنگار، نویسنده و کارگردان این اثر سینمایی، دانشآموخته کارگردانی سینما و ادبیات نمایشی است. در کارنامهاش کارگردانی فیلمهای کوتاه بسیاری دیده میشود و همکاری در نگارش فیلمنامههای بحثبرانگیزی چون «چهارشنبه 19 اردیبهشت»، «بدون تاریخ، بدون امضا» و «مغز استخوان» در کارنامه سینمایی او قابل تأمل است. پس دور از ذهن نیست که نخستین اثر سینمایی او، «علت مرگ نامعلوم»، اثری کمنظیر و دلنشین و حرفهای است؛ فیلمی که از همان دقایق اول مخاطبش را میخکوب میکند. بانیپال شومون، علیرضا ثانیفر، ندا جبرائیلی، علیمحمد رادمنش، زکیه بهبهانی، رضا عمودزاده و سهیل باوی مقابل دوربین او ایفای نقش میکنند؛ ترکیب درستی از بازیگران که نمیتوان بهجای آنها بازیگران دیگری را متصور بود. به یقین که بعد از گذشت ماهها غیاب فیلم جدی باکیفیت در اکران سینماها، دیدن این فیلم دلگرمی بزرگی است که همچنان میتوان در این عرصه استعدادهای درخشانی دید. «علت مرگ نامعلوم» اثری است که در سینمای مستقل تعریف میشود. این را میتوان در تمامی لحظات دیدن فیلم متوجه شد. با وجود این و امکانات محدودی که برای ساخت این اثر سینمایی به چشم میخورد، اما با فیلمنامهای مستحکم، فیلمبرداری و تدوین متناسب با قصه و بازیهایی که در خدمت ساختار قصه است روبهرو هستیم.
در پایان فقط میتوان امیدوار بود فضای بیشتری برای دیدهشدن چنین فیلمهایی در سینمای ایران فراهم شود.