|

کاغذی یا دیجیتالی

بحران در دنیای کتاب‌خوانی و دوراهی انتخاب میان سنت و فناوری

رسانه‌های دیجیتال در همه‌جا وجود دارند، از جمله در صنعت کتاب. برخی از خوانندگان -‌و مروجین کتاب‌خوانی‌- به کتاب‌های کاغذی سوگند یاد می‌کنند، برخی دیگر خواننده الکترونیکی را در آغوش می‌گیرند. آیا بین خواندن روی کاغذ و خواندن دیجیتالی تفاوتی وجود دارد؟

بحران در دنیای کتاب‌خوانی و دوراهی انتخاب میان سنت و فناوری

مریم  مرامی-کارشناس ارشد علوم شناختی: رسانه‌های دیجیتال در همه‌جا وجود دارند، از جمله در صنعت کتاب. برخی از خوانندگان -‌و مروجین کتاب‌خوانی‌- به کتاب‌های کاغذی سوگند یاد می‌کنند، برخی دیگر خواننده الکترونیکی را در آغوش می‌گیرند. آیا بین خواندن روی کاغذ و خواندن دیجیتالی تفاوتی وجود دارد؟ امروزه دو نوع وابستگی در دنیای کتاب‌خوانی وجود دارد: وابستگی کاغذی و وابستگی دیجیتال. اولی قدیمی است، در‌حالی‌که دومی اخیرا ظهور کرده و به‌سرعت در‌ حال رشد است. بیایید با اولی شروع کنیم. جمله‌ای که اغلب در مورد کاهش مطالعه ذکر می‌شود این است که «مردم به دلیل دیجیتال از کتاب دور می‌شوند». اینکه چقدر این جمله به حقیقت نزدیک است باید مورد توجه دقیق قرار گیرد، اما اگر فقط به چنین ابراز نارضایتی‌ای بپردازیم، احساس بحران در دنیای کتاب‌خوانی هرگز حل نخواهد شد. تغییرات اجتماعی ناشی از فناوری دیجیتال، مدت‌هاست که موجی غیرقابل توقف بوده است. اگر نتوانیم از این ایده ثابت که خواندن را با کتاب‌های کاغذی مرتبط می‌کند رهایی پیدا کنیم، در پاسخ به تقاضا برای مطالعه در محیط دیجیتالی قدرتمندتر، حتی کندتر خواهیم بود و فرصت‌هایی را برای گشودن امکاناتی که هنوز آزمایش نشده‌اند از دست خواهیم داد. هیچ دلیلی وجود ندارد که ابزار مطالعه فقط به کتاب‌های کاغذی محدود شود (در شرایط تکنولوژیکی کنونی، کتاب‌های کاغذی هنوز ویژگی‌های منحصربه‌فرد خود را دارند). کتاب‌های کاغذی، یک رسانه فناورانه هستند که به‌تدریج همراه با انقلاب چاپ، صدها سال پیش تکامل یافته و گسترش یافته‌اند و خواندن نیز از مهارت‌های انسانی است که در کنار کتاب‌ها برجسته شده است. گفته می‌شود که سقراط نگران بود‌ ابزاری به نام حروف، حافظه و توانایی تفکر انسان را ضعیف کند. موضوع کتاب به خودی خود نمی‌تواند حامل هیچ ارزش دائمی و لایتغیری باشد و از نظر تاریخی، وضعیت می‌تواند در هر زمانی بسته به موقعیت تکنولوژیکی آن زمان و نگرش انسان نسبت به آن تغییر کند. این ایده که خواندن «واقعی» فقط از طریق خواندن کتاب‌های کاغذی امکان‌پذیر است، ممکن است حقیقتی تغییرناپذیر نباشد، بلکه ممکن است از اینرسی تفکر یک نسل خاص سرچشمه گرفته باشد. در‌واقع، مردم به‌سرعت از کتاب‌های کاغذی دور می‌شوند. در پسِ این، پیشرفت‌های تکنولوژیکی و تغییر در ادراک شکل می‌گیرد. حتی اگر برای لحظه‌ای کتاب‌ها را کنار بگذاریم، برای مطالب خواندنی عمومی مانند اخبار، گزارش‌ها و مقالات، وضعیتی که در آن نگران بودیم که آیا بین کاغذ و دیجیتال یکی را انتخاب کنیم یا نه، اکنون به‌سرعت به سمت یک انتخاب واحد از سازگاری دیجیتال می‌رود. علاوه‌براین، با استقبال فراوانی که از کلاس‌ها و جلسات غیرحضوری به عمل آمده، تحول دیجیتالی زندگی روزمره با سرعت بیشتری در‌ حال پیشرفت است. مردم اکنون بخش قابل توجهی از اطلاعات و لذتی را که قبلا در کتاب‌ها پیدا می‌کردند از طریق دستگاه‌های دیجیتال متصل به اینترنت می‌یابند. دستگاه‌های دیجیتال به‌سرعت در ‌حال تنوع برای پاسخ‌گویی به چنین خواسته‌هایی هستند. از آنجایی که نه‌تنها متون نوشتاری، بلکه رسانه‌های صوتی و تصویری نیز از نظر کمیت و کیفیت به سرعت رشد کرده‌اند، حالا می‌توانیم ترکیبات متنوعی از محتوا را ببینیم و بشنویم. همچنین باید به تأثیری که ویدئو در خواندن گذاشته‌ توجه داشته‌ باشیم. ویدئوهای یوتیوب روزانه بیش از یک میلیارد ساعت تماشا می‌شوند. بسیاری از افراد وقتی سؤالی دارند مستقیما به یوتیوب می‌روند. درحال‌حاضر، وظیفه ما این است که رسانه‌های دیجیتال را به همراهی مهم برای مطالعه تبدیل کنیم و درعین‌حال محیط دیجیتال را که به تنظیمات پیش‌فرض زندگی روزمره تبدیل شده است برای مطالعه دوستانه‌تر کنیم. اگر فقط کتاب‌های کاغذی را با مطالعه معادل بدانیم، ممکن است در‌نهایت پتانسیل دستگاه‌های دیجیتال را که به‌طور فزاینده‌ای در زندگی روزمره مردم جای می‌گیرند، به چیزهای دیگر واگذار کنیم. صنعت نشر کتاب نمی‌تواند از تلاش برای پاسخ‌گویی به تنوع رسانه‌ها به دلیل پیشرفت فناوری اجتناب کند.

 وابستگی دیجیتال

با‌این‌حال، ما نباید در دام دیگری، یعنی وابستگی دیجیتال بیفتیم. در‌واقع چیزهای بیشتری نسبت به وابستگی کتاب کاغذی وجود دارد که باید مراقب آنها بود؛ به این دلیل که آنها بسیار قدرتمندتر و جذاب‌تر هستند. چندی پیش شنیدم که در مدرسه‌ای بین همه دانش‌آموزان تبلت توزیع شده و گفتند که این برای رقابت در عصر دیجیتال است. مشکل چه‌چیزی می‌تواند باشد؟ زمانی که خودروها برای اولین بار در ایالات متحده به بازار آمدند، سیستم گواهینامه رانندگی وجود نداشت، فقط سیستم ثبت‌نام خودرو بود. مردم بر این باور بودند که هر‌کسی که ماشین داشته باشد می‌تواند رانندگی کند. سیستم گواهینامه رانندگی خیلی دیرتر پیاده‌سازی شد. آنها خیلی دیر فهمیدند که آموزش و صلاحیت مناسب برای رانندگان، مهم‌تر از ثبت‌نام وسیله نقلیه است. مسئولان آموزشی که الان تبلت تهیه می‌کنند چطور؟ آیا فکر می‌کنند اگر فقط جدیدترین دستگاه‌ها را با بودجه قابل توجهی به بچه‌ها بدهند همه‌چیز حل می‌شود؟ آیا آنها به طور کامل عوارض جانبی ناشی از آن را در نظر گرفته‌اند؟ در همین راستا، یک زبان‌شناس آمریکایی کتابی نوشته تحت عنوان «چگونه اکنون می‌خوانیم» تا بررسی کند که آیا گسترش دستگاه‌های دیجیتال واقعا مطالعه را تهدید می‌کند یا خیر. طبق این کتاب، به‌طور شگفت‌انگیزی‌ مدارس به‌سرعت مطالعه را دیجیتالی می‌کنند. استادان دانشگاه و معلمان ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان به‌طور فعال از مواد دیجیتال استفاده می‌کنند و آنها را به عنوان تکالیف تعیین می‌کنند. در کلاس درس، منابع ویدئویی به‌تدریج جایگزین تکالیف خواندن می‌شوند. دانشجویان و کارمندان اداری نیز به‌جای کتاب‌های درسی کاغذی سنگین و گران‌قیمت یا کتاب‌های مرجع، منابع دیجیتال را انتخاب می‌کنند. محققان به طور فزاینده‌ای با نوشتن، ارائه و به اشتراک‌گذاری مقالات به صورت آنلاین کار می‌کنند. حتی اهالی صنعت نشر کتاب‌های درسی می‌گویند که کتاب‌های کاغذی دوره‌های تحصیلی به‌زودی از کانون توجه خارج خواهند شد. دلایل مالی نیز عامل بزرگی برای عجله مدارس به سمت دیجیتال است. علاوه‌بر‌این، والدین و معلمان بیش از همه نگران عقب‌نماندن فرزندانشان از «انقلاب دیجیتال» شده‌اند. آیا جامعه ما متفاوت است؟ مشکل این است که بیشتر رسانه‌های دیجیتال تمایل دارند مردم نسبت به کتاب‌های کاغذی، سطحی‌تر فکر کنند. نکته مهم در اینجا طرز فکر افراد هنگام برخورد با رسانه است؛ زیرا دانش‌آموزان (و احتمالا برخی از بزرگسالان‌) تمایل دارند‌ رسانه‌های دیجیتال را به عنوان سرگرمی در نظر بگیرند. در محافل آکادمیک به این کار «کم‌عمقی» می‌گویند. از طرفی دانش‌آموزان احساس می‌کنند که باید کتاب‌های کاغذی را آهسته‌تر و به‌سختی بخوانند؛ در نتیجه‌ به پذیرش بار اضافی کتاب‌های کاغذی بی‌میل می‌شوند. طرز فکر دانش‌آموزان که متناسب با رسانه‌های دیجیتال‌ آسان، راحت و سرگرم‌کننده ایجاد شده است، بر خواندن کتاب‌های کاغذی نیز تأثیر می‌گذارد. کودکانی که برای اولین بار با کتاب‌های الکترونیکی مواجه می‌شوند، تمایلی به خواندن کتاب‌های کاغذی ندارند و حتی هنگام مطالعه کتاب‌های کاغذی، ذهنیت دیجیتالی را در پیش می‌گیرند. این طرز فکر در‌نهایت می‌تواند به تعمیم خواندن سطحی بدون توجه به نوع رسانه منجر شود. این روزها حتی دست‌اندرکاران ساخت کتاب‌های کاغذی نیز به‌طور فزاینده‌ای در تلاش هستند قدرت رقابت خود را با تقویت عناصر لذت‌ افزایش دهند. این یک چرخه معیوب سطحی است؛ جایی که قدرت و هدف اصلی کتاب‌ها، خواندن و تفکر، کم‌عمق می‌شود. کتاب‌های دیجیتال پتانسیل بالایی دارند. آنها نسبتا ارزان، بسیار راحت و برای جست‌وجو عالی هستند. کتاب‌های صوتی قابل حمل هستند و به‌راحتی می‌توان آنها را روی تردمیل گوش داد. کتاب‌های صوتی، به‌ویژه آنهایی که توسط یک راوی جذاب خوانده می‌شوند، می‌توانند همدلانه‌تر از متن باشند. برای کسانی که دچار اختلالات خواندن هستند یا کودکانی که تمایلی به خواندن کتاب‌های کاغذی ندارند، کتاب‌های صوتی یا فیلم می‌تواند پله‌ای برای ورود به دنیای خواندن باشد. به همین دلیل است که ما نیاز به نگرش آینده‌نگرتری نسبت به دیجیتال داریم که باید تا اندازه‌ای با توجه و تلاش همراه باشد. این مشکل بسیار بزرگی است که اکنون با آن روبه‌رو هستیم.

 چرا می‌خوانید

برای جلوگیری از وابستگی افراطی خواندن، باید معنا و هدف خواندن را دوباره مرور کنیم. مردم اغلب هدف از مطالعه را کسب اطلاعات و لذت می‌دانند. اگر چنین باشد، به نظر نمی‌رسد که کتاب‌های کاغذی در مقایسه با سایر رسانه‌های رقیب، شانس موفقیت بالایی داشته باشند. ترکیب دستگاه‌های دیجیتال مانند تلفن‌های هوشمند و اینترنت، میل افراد به اطلاعات و سرگرمی را بسیار آسان‌تر، سریع‌تر و ارزان‌تر برآورده می‌کند. از سوی دیگر، جوهر مطالعه در عمق اندیشه و به عبارت دیگر پیچیدگی نهفته است. همان‌طور‌که کافکا به‌درستی گفته است: کتاب خوب، تبر است که دریای یخ‌زده ذهن را می‌شکند. و همان‌طور‌که پروست زمانی گفت: این مربوط به فعال‌کردن ذهن خود و مشارکت در گفت‌وگو با ذهن‌های دیگر در همان زمان است. با انجام این کار، انسان‌ها کمی خود را بهبود می‌بخشند. به همین دلیل است که علوم انسانی و تربیت انسانی مبتنی‌بر خواندن است. آیا این کار از طریق رسانه دیگری قابل انجام نیست؟ از نظر تئوری، اگر به شیوه‌ای از راه حواس با افکار مغز مرتبط باشد، ممکن است، اما در عمل‌ هیچ وسیله‌ای مانند کتاب وجود ندارد که به شما اجازه دهد در درون خود غوطه‌ور شوید و حواس دیگر را از طریق حروف خشک حذف کنید. صدها سال است که کتاب‌ها برای چنین مکالمات تنهایی افراد بهینه شده‌اند. به همین دلیل است که کتاب‌های الکترونیکی بسیار تلاش می‌کنند تا شبیه کتاب‌های کاغذی شوند. از سوی دیگر، دستگاه‌های دیجیتالی که امروزه از آنها استفاده می‌کنیم، مانند گوشی‌های هوشمند، برای خواندن نیستند، بلکه دستگاه‌های سمعی و بصری چندمنظوره هستند که برای اطلاعات کم‌عمق، سرگرمی و دسترسی به تبلیغات بهینه شده‌اند. عمق فاجعه دیجیتال این است که‌ به‌سرعت به فناوری‌ای تبدیل شده که به‌جای انسان در خدمت سود است. خواندن یک تکنیک قدیمی بشری و اجرای آن برای ذهن ما برای رسیدن به تفکر عمیق است. از این نظر، مطالعه نیز یک اختراع فرهنگی است. به گفته محققان، «عمیق‌خوانی» یکی از مهم‌ترین توانایی‌های بنیادی پس از تولد، در تاریخ بشر است. علاوه بر این، پله‌ای برای پیشرفت و توسعه توانایی‌های تفکر پیچیده است که محصولات تکاملی منحصربه‌فرد برای انسان هستند. ارزش استثنائی کتاب‌ها در «خواندن عمیق» نهفته است. از طریق خواندن عمیق، ما توانایی‌های استنباط، استدلال، همدلی، انتقاد، تحلیل و تخیل را که فرایندهای فکری مهمی هستند، توسعه می‌دهیم، حفظ می‌کنیم و آنها را منتقل می‌کنیم. کلید این نوع خواندن، غوطه‌وری است، یعنی تمرکز توجه و تأخیر آگاهانه زمان لازم برای آن. اگر در توزیع و کیفیت توجه خواننده، بسته به رسانه مورد استفاده، تفاوت وجود دارد، باید به آن نکته توجه کنیم و بیش از هر چیز رسانه را بررسی کنیم. به این دلیل که جوهر خواندن در آنجا نهفته است. سواد فقط توانایی خواندن نیست، بلکه یک مهارت درونی است که در آن ذهن فرد از طریق گفت‌وگو با ذهن دیگر رشد می‌کند. عمیق‌خوانی نیز مستقیم با دموکراسی مرتبط است، روشی که امروزه همه ما از آن حمایت می‌کنیم. آنچه در دموکراسی از شهروندان خواسته می‌شود، همدلی و مهارت‌های تفکر انتقادی است. صداهای زیادی به گوش می‌رسد که دموکراسی با یک بحران جدی‌تر از همیشه، مواجه است. مشکلات ریز و درشت زیادی در جامعه وجود دارد که باید حل شود، اما دموکراسی که فناوری اجتماعی و زیربنای حل این مشکلات است، در بحران است. این به‌ویژه درباره اثرات مضر رسانه‌های اجتماعی صادق است. محققان براساس آمارهای مختلف می‌گویند که امروزه بزرگ‌ترین دشمن مطالعه، شبکه‌های اجتماعی است که توجه بسیاری از افراد را در زندگی روزمره آنها می‌رباید. مضر بودن و اعتیادآور بودن آن در حال حاضر به طور گسترده شناخته شده است و اقدامات متقابل سازمانی مناسب در حال بحث است. اعتیاد به متن‌های کوتاه از طریق رسانه‌های اجتماعی که در اشتراک‌گذاری و انتشار فوری اطلاعات تخصص دارند، تمرکز آرام بر متن‌های طولانی و توسعه افکار را برای افراد دشوار می‌کند. حتی نویسندگان و خوانندگان، بسیار نگران این هستند که با پرت‌شدن حواس آنها، دامنه توجه آنها کوتاه‌تر و عمق آنها کمتر می‌شود. متأسفانه باید بگویم خواندن عمیق، که قبلا به‌طور طبیعی اتفاق می‌افتاد، اکنون یک مبارزه است. انسان‌ها رسانه‌ها را می‌سازند، اما رسانه‌ها به نوبه خود انسان‌ها را شکل می‌دهند. فناوری دیجیتال در حال حاضر در این جهت مسابقه می‌دهد. حداقل تا به امروز، بیشتر فناوری‌های دیجیتال سرعت و عمق مورد نیاز برای خواندن را تشویق نمی‌کنند. مردم بیشتر از همیشه متن‌ها را در دستگاه‌های دیجیتال قابل حمل خود می‌خوانند، اما طول متن‌هایی که می‌خوانند در حال کاهش یا تکه‌تکه شدن است زیرا آنها با سرعت تعقیب می‌شوند. بسیاری از مردم حتی انتخاب می‌کنند که فیلم‌ها را با سرعت تماشا کنند. تفکر عمیق اغلب با مبارزه با متون طولانی تقویت می‌شود. اما دستگاه‌های دیجیتالی که امروزه با آنها آشنا هستیم برای تشویق به مطالعه سطحی طراحی شده‌اند؛ ازاین‌رو باید بیشتر مراقب باشیم.

 چرا خواندن چاپی هنوز اهمیت دارد؟

در دنیایی که تکنولوژی زندگی ما را تسخیر کرده، ممکن است به نظر برسد که ارزش خواندن کتاب کاهش یافته است. در واقع، دقیقا به دلیل تغییرات سریع ناشی از فناوری است که خواندن کتاب بیش از هر زمان دیگری اهمیت پیدا کرده است. آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که چرا مردم هنوز ساعت‌ها زمان صرف خواندن کتاب می‌کنند در حالی که به راحتی می‌توانند اطلاعاتی را در اینترنت پیدا کنند؟ اولا، خواندن کتاب مهارت‌های تفکر انتقادی را افزایش می‌دهد. در عصر دیجیتال امروزی، اطلاعات به راحتی در دسترس ماست، اما گم‌شدن در دریای وسیع محتوای دیجیتال بدون تردید در صحت یا اصالت آن نیز آسان است. در مقابل، کتاب‌ها معمولا توسط متخصصان رشته‌های خود نوشته می‌شوند و ایده‌های آنها قبل از انتشار به‌طور کامل مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است. خواندن کتاب به ما این امکان را می‌دهد که دیدگاه انتقادی ایجاد کنیم و اعتبار اطلاعاتی که با آن مواجه می‌شویم را ارزیابی کنیم و از خود، افراد آگاه‌تر و باهوش‌تری بسازیم. درثانی، کتاب‌ها وسیله‌ای برای فرار از رگبار دائمی محرک‌های دیجیتالی هستند. پیمایش مداوم، اعلان‌ها و ایمیل‌هایی که با دستگاه‌های دیجیتال ما می‌آیند، می‌توانند طاقت‌فرسا و استرس‌زا باشند. از سوی دیگر، خواندن کتاب، فراری آرام و متمرکز از حواس‌پرتی‌های دنیای دیجیتال را فراهم می‌کند. به ما این امکان را می‌دهد تا از سرعت خود بکاهیم، آرامش داشته باشیم و با یک روایت یا ایده به شیوه‌ای درگیر شویم که از طریق رسانه‌های دیجیتال غیرممکن است. این مانند استراحت از دنیای دیجیتال و شرکت در یک فعالیت صلح‌آمیز و آرام است که ذهن و روح را آرام می‌کند. علاوه بر آن، خواندن کتاب می‌تواند درک و همدلی را افزایش دهد. وقتی درباره شخصیت‌ها و موقعیت‌هایی می‌خوانیم که با تجربیات خودمان متفاوت هستند، بینشی نسبت به دیدگاه‌های دیگران به دست می‌آوریم. این می‌تواند به گسترش افق دید ما، افزایش همدلی با دیگران و افزایش درک ما از دنیای اطراف کمک کند. در دنیای امروزی، که در آن اختلافات شایع است، خواندن کتاب می‌تواند به ما کمک کند تا تنوع را درک کنیم و از آن تجلیل کنیم و می‌تواند در این روند ما را به یکدیگر نزدیک‌تر کند. و در نهایت، خواندن کتاب نوعی مراقبت از خود است. این، فرصتی را برای قطع ارتباط با جهان و تمرکز بر رشد و توسعه فردی خود فراهم می‌کند. مطالعه می‌تواند ابزاری قدرتمند در حفظ سلامت روان و رفاه ما باشد؛ خواه خواندن کتابی درمورد مراقبه باشد یا رمانی که فراری بسیار ضروری از واقعیت را فراهم می‌کند. با فاصله‌گرفتن از دنیای پرشتاب دیجیتال، به خود فرصتی می‌دهیم تا دوباره شارژ شویم و با درون خود ارتباط برقرار کنیم.

 تنوع‌بخشیدن به مطالعه

در نهایت، وظیفه این است که از دو نوع وابستگی که همراه با خواندن است، پرهیز کنیم و هدف اصلی کتاب‌ها را چه آنلاین و چه آفلاین ادامه دهیم. آنچه مورد نیاز است تعادل پویاست. به این معنی که ما باید به روندهای تکنولوژیک در حال تغییر توجه داشته باشیم و به تلاش‌های خود برای خواندن، پاسخ انعطاف‌پذیری بدهیم. با نگاهی به تحقیقاتی که فناوری دیجیتال را به خواندن مرتبط می‌کند، حداقل در وضعیت توسعه فعلی دستگاه‌های خواندن دیجیتال، توصیه غالب این است که ابتدا مهارت‌های خواندن را براساس کتاب‌های کاغذی برای کودکان خردسال ایجاد کنید و سپس براساس آن به سمت خواندن دیجیتالی بروید. همان‌طورکه دوزبانه‌ها بسته به موقعیت می‌توانند بین دو زبان جابه‌جا شوند، می‌توان به کودکان در تطبیق سبک خواندن در راستای اهدافشان آموزش داد. هدف نهایی، توسعه یک مغز واقعا دوسویه است که قادر به اختصاص زمان و توجه به مهارت‌های خواندن عمیق بدون توجه به رسانه است. به طور خاص، هنگام خواندن دیجیتالی، باید آگاهانه سرعت خود را کاهش دهیم، روی متن تمرکز کنیم و مهم‌تر از همه، در برابر تمایل به انجام چند کار مقاومت کنیم. محیط دیجیتال غالب فعلی (به‌ویژه گوشی‌های هوشمند) به‌گونه‌ای طراحی شده که به طور سیستماتیک توجه مردم را بدزدد. این خطرناک است که به سادگی، دستگاه‌های تبلت را به دانش‌آموزان ارائه دهید. ما به راهنمایی و آموزش گام به گام در خواندن مناسب و تجربیات تفکر مستقل برای هر سن و هرسطحی نیاز داریم. همچنین از نظر اجتماعی، پایانه‌های دیجیتال، شرکت‌های پلتفرم و شرکت‌های محتوا برای توسعه محصولات یا خدمات مناسب برای مطالعه عمیق ضروری است. فناوری رسانه به یک موضوع عمومی تبدیل شده است که نمی‌توان آن را به تنهایی به تکنسین‌ها واگذار کرد. سازمان‌های دولتی یا محققان دانشگاهی ممکن است با شرکت‌های مرتبط همکاری کنند. خواندن، بیش از هر چیز دیگری یک عادت است. همان‌طورکه از یک رژیم غذایی متعادل برای سلامت بدن صحبت می‌کنیم، خواندن کتاب که غذای ذهن است نیز باید به یک عادت در زندگی روزمره تبدیل شود. در نظرسنجی ملی خواندن، بین میزان مطالعه و عادات خواندن دانش‌آموزان و بزرگسالان همبستگی بالایی وجود داشت. از این نظر، فعالیت‌های باشگاه کتاب در عصر دیجیتال اهمیت زیادی پیدا می‌کند. این به‌طور مستقیم با ایجاد عادات خواندن مرتبط است. خواندن یک فعالیت انفرادی است بنابراین به راحتی می‌توان منزوی یا دلسرد شد. هر کاری زمانی که با هم انجام شود می‌تواند لذت‌بخش‌تر باشد و دوام بیشتری داشته باشد. مطالعه در نهایت یک گفت‌وگو و اشتراک‌گذاری با دیگران است و خود باید یک لذت و پاداش باشد. خوانندگان باتجربه می‌گویند لذتی که از باشگاه‌های کتاب و حلقه کتابخوانی به دست می‌آید چیزی است که تجربه آن در جاهای دیگر دشوار است و این به خاطر اشتراک ذهن است. بررسی ملی خواندن نشان می‌دهد که سطح رضایت از باشگاه‌های مطالعه و تجربیات مشترک خواندن برای بزرگسالان و دانش‌آموزان بسیار بالاست. تلاش عمومی بیشتری در این زمینه مورد نیاز است. مدارس در همه سطوح، کتابخانه‌ها و کتابفروشی‌ها می‌توانند نقش جداگانه یا مشترکی داشته باشند. کلوپ‌های مطالعه، حوزه‌ای هستند که می‌توانند هم آنلاین و هم آفلاین باشند. علاوه بر باشگاه‌های سنتی کتابخوانی، باشگاه‌های آنلاین نیز به لطف فناوری دیجیتال به تدریج در حال افزایش و فعال‌شدن هستند. به ویژه، فرایند رهبری و شرکت در یک باشگاه کتابخوانی نیازمند پرسنل و برنامه‌های لازم برای شرکت‌کنندگان است. ویژگی‌ها و مهارت‌های اساسی مورد نیاز برای کسانی که در باشگاه شرکت می‌کنند یا آن را مدیریت می‌کنند ممکن است بی‌اهمیت به نظر برسد، اما می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای در ایجاد پایدار فرهنگ مطالعه داشته باشد.

 و خلاصه اینکه

کتاب‌های کاغذی همه‌چیز برای خواندن نیستند. دیجیتال، خود نه تهدید است و نه نجات‌دهنده. فناوری فقط جهت‌گیری انسان را تقویت می‌کند. آنچه مهم است اهداف ماست. کتاب‌ها، دستگاه‌های الکترونیکی و پلتفرم‌های مطالعه همگی فناوری‌های بشری هستند. به سختی می‌توان یک فناوری خاص را بُت کرد یا در منطق آن گرفتار شد. فناوری به تغییر ادامه خواهد داد، واکنش ما نیز باید تغییر کند. نکته کلیدی آن است که در زندگی، و دنیایی که پیش روی ما می‌گذرد، ذهن آرامی برای خواندن داشته باشیم، صرف نظر از شرایط تکنولوژیکی که با آن روبه‌رو هستیم، چراکه آینده بشریت به آن بستگی دارد.