بین زندگی و مرگ در فضای شهری
زلزله همواره با مرگ و خرابی همراه است، ولی شدت تخریب آن با قدرت معین در همهجا یکسان نیست. در گوشهای از جهان، شاهد ویرانی کامل یک شهر هستیم، درحالیکه در گوشهای دیگر، شهر با خسارتی اندک به حیات خود ادامه میدهد. متخصصان دلایل مختلفی را برای این تفاوت برشمردهاند، مانند کیفیت ایمنسازی بناها و زیرساختهای شهری، نحوه مدیریت بحران، بهرهمندی از فناوریهای نوین در امدادرسانی و... . در کنار این موارد، میتوان به عامل مهم دیگری اشاره کرد که غالبا از نگاههای متخصصان و غیرمتخصصان مغفول مانده است
فربد افشار بکشلو-پژوهشگر معماری: زلزله همواره با مرگ و خرابی همراه است، ولی شدت تخریب آن با قدرت معین در همهجا یکسان نیست. در گوشهای از جهان، شاهد ویرانی کامل یک شهر هستیم، درحالیکه در گوشهای دیگر، شهر با خسارتی اندک به حیات خود ادامه میدهد. متخصصان دلایل مختلفی را برای این تفاوت برشمردهاند، مانند کیفیت ایمنسازی بناها و زیرساختهای شهری، نحوه مدیریت بحران، بهرهمندی از فناوریهای نوین در امدادرسانی و... . در کنار این موارد، میتوان به عامل مهم دیگری اشاره کرد که غالبا از نگاههای متخصصان و غیرمتخصصان مغفول مانده است. این عامل، کیفیت دسترسی (accessibility) فضای شهری پیش و پس از وقوع زلزله است. این کیفیت به روشهای مختلفی مورد سنجش قرار میگیرد که یکی از شناختهشدهترین آنها آنالیز شبکه معابر شهر است. این رویکرد که رابطه تنگاتنگی با مفاهیم شناخت (cognition) و جهتیابی (navigation) دارد، نشان داده است که توالی فضاها در شبکه معابر شهری ایجادکننده اصلی جریان جابهجایی شهروندان (پیاده و سواره) و توزیعکننده فعالیتها در سطح شهر است. بنابراین، کیفیت دسترسی نقش تعیینکنندهای در زیستپذیری فضاهای شهری پیش از وقوع زلزله دارد، زیرا کیفیت حضور انسان در فضا و به تبع آن نوع فعالیت در آن فضا را مشخص میکند. از سوی دیگر، پس از وقوع زلزله، مهمترین اقدامات دولتها گسیل نیروهای امدادی به نقاط آسیبدیده شهر و توزیع کمکهای دولتی و مردمی بین شهروندان است. توفیق یا عدم توفیق دولتها در این فرایند تحت تأثیر کیفیت دسترسی شبکه معابر شهر پس از وقوع زلزله است. به بیان دیگر، شبکه معابر که در شرایط عادی منبع زیست مدنی شهر است، در شرایط بحرانی تبدیل به منبع اصلی نجات شهر میشود.
اگر با توجه به این ملاحظات، به شرایط پس از وقوع زلزله بازگردیم، با دو سناریو روبهرو هستیم؛ نخست، اگر کیفیت دسترسی معابر پس از وقوع زلزله با حداقل آسیب به کار خود (مانند گذشته) ادامه دهد، عملیات امداد و نجات بدون وقفه میتواند در حال انجام باشد، ولی اگر خسارت ناشی از زلزله به حدی باشد که شبکه معابر دچار اختلال شده و کیفیت دسترسی معابر تغییر کند، عملیات امداد و نجات با کندی معناداری مواجه خواهد شد. در این شرایط، دو راهکار وجود دارد: 1- با آواربرداری شبکه معابر را پیش از وقوع زلزله احیا کرد، 2- با آواربرداری سریع، شبکه معابر جدیدی خلق کرد تا از وقفه بیشتر در عملیات امداد و نجات جلوگیری شود. با توجه به تجربه گذشته، معمولا تلاشها در راستای راهکار اول است، ولی درنهایت شرایط روی زمین تیم مدیریت بحران را به سوی راهکار دوم سوق میدهد. بخشی از تغییرات معنادار ساختار شبکه معابر شهرها پس از وقوع زلزله نیز ناشی از این اقدام است. بنابراین شوک ناشی از زلزله با گسستی عمیق بین حیات شهری پیش و پس از زلزله (برای شهروندان) همراه میشود. تغییر ساختار شبکه معابر و به تبع آن تغییر کیفیت دسترسی آن، به معنای دگرگونی شناخت (cognition) و جهتیابی (navigation) طیف وسیعی از شهروندان از شهر و محل سکونتشان است. به بیان دیگر، خاطره شهر همچون لوحی سفید میشود؛ آغاز سال صفر برای خاطره جمعی شهروندان.
با توجه به آنچه بیان شد، وقتی سخن از کنارگذاشتن محدودیتهای زلزله برای شهری مانند تهران به میان میآید، این امر چه معنایی دارد؟ با این اقدام در شرایط پیش از زلزله، پروژههای عمرانی بیش از گذشته بدون ارتباط با کیفیت دسترسی شبکه معابر در سطح شهر در دستور کار قرار میگیرد. در این رویکرد پراشتباه، تراکم فعالیتی به عنوان ایجادکننده اصلی جریان جابهجایی در شهر در نظر گرفته میشود، امری که یادآور رویکرد شهرسازی مدرن به شهر است. ولی همانگونه که تجربه شهرسازی مدرن نشان داد، جریان جابهجایی ناشی از تراکم فعالیتی در بلندمدت مغلوب جریان جابهجایی ناشی از توالی فضایی در شبکه معابر میشود. در نتیجه، آنچه برای شهر در پس این فرایند پرتنش باقی میماند، استهلاک فرم (ساختمانها)، فضا (معابر شهری) و فعالیت است؛ به عبارت دیگر، کاهش کیفیت زیستپذیری فضاهای شهری. پس از وقوع زلزله نیز، به دلیل بیتوجهی به محدودیتهای زلزله در توسعه عمرانی شهر، آسیبهای متعددی به شبکه معابر شهر وارد میشود؛ آسیبهایی که با اختلال در کیفیت دسترسی معابر، کمک به زلزلهزدگان و عملیات امداد و نجات را با وقفههای بسیاری همراه خواهد کرد. بنابراین، کنارگذاشتن محدودیتهای زلزله نهتنها به معنای تسهیل توسعه تهران نیست، بلکه ناپایدار آن را نه پس از زلزله، که در همین امروز تشدید خواهد کرد.