سنت اعتکاف از نمای نزدیک
بافت غالب جمعیت معتکفان، افراد هیئتی و مسجدی بودند و برنامهها هم همان برنامههای مساجد و مناسبتهای مذهبی بود. انگار یک برنامه مناسبتی در یک مسجد، به جای دو ساعت، 72 ساعت بشود؛ آدمها همان، مداحان همان و سخنرانان همان بودند.
توفیقی حاصل شد، همین پنج شنبه سه روز در مسجد امام معتکف شوم. مسجد امام قم، معماری قشنگی دارد و بزرگ و چشمنواز است. میگویند، به دستور و پول امام یازدهم ساخته شده و نزد شیعیان مقدس است. پارسال هم در این مسجد بودم. گویا اعتکاف در آن از قدیم برگزار میشده و بزرگان و اوتاد حوزه حضور مییافتند. احیا و توسعه سنت اعتکاف در عهد جمهوری اسلامی، کار بزرگ و ارجمندی است، اما باید مراقب بودکه از محتوا خالی نشود و حالت نمایشی به خود نگیرد.
بافت غالب جمعیت معتکفان، افراد هیئتی و مسجدی بودند و برنامهها هم همان برنامههای مساجد و مناسبتهای مذهبی بود. انگار یک برنامه مناسبتی در یک مسجد، به جای دو ساعت، 72 ساعت بشود؛ آدمها همان، مداحان همان و سخنرانان همان بودند. اگرچه فلسفه اعتکاف، ایجاد زمینه برای اندیشیدن، فرصت نیایش و راز و نیاز با پروردگار و فراهمآمدن زمینه توبه بیان شده؛ اما ازدحام حاضران و بهویژه حضور نوجوانان دانشآموز، یافتن چنین فرصتی را سخت میکرد. در آمارهای مسئولان مربوطه، مدام از حضور دهه هشتادیها و نودیها در اعتکاف عدد و رقم گفته میشد؛ اما آنچه من دیدم، برای محصلان نوجوان، سه روز دوری از درس و مدرسه و کنار دوستان، برایشان دلپذیر بود؛ انگار به اردو و پیکنیک آمدهاند، کاری با عبادت نداشتند. یک گروه 10نفره که ردیف جلوی من نشسته بودند، سه روز را به بازیگوشی و شوخی و خنده سپری کردند. یا خواب بودند یا بلندبلند حرف میزدند و میخندیدند و سر به سر هم میگذاشتند. موقع سحر بهزور بیدار میشدند و مدام در حال رفتوآمد بودند و آرام نمیگرفتند. شبها از 950 نفر حاضر در شبستان اصلی، شاید بین 50 تا صد نفر مشغول تهجد و نافله بودند. مابقی غالبا نزدیک سحر بیدار و بعد از نماز صبح دوباره میخوابیدند و نزدیک نماز ظهر بیدار میشدند. دوباره تا نزدیک افطار خواب بودند و با صدای همهمه صف غذا بیدار میشدند. گاه تجدید وضو به خاطر صف طویل دستشویی، نیمساعت طول میکشید؛ اما صف آب جوش و چای و دمنوش کمتر بود. هر روز بعد از نمازهای صبح و ظهر و مغرب، برنامه سخنرانی و مداحی بود. سخنرانان از روحانیان سیاسی بودند؛ اما موضوع صحبتها معرفتی و اخلاقی بود. یکسری حلقههای معرفتی هم بود که در برخی موضوعات مثل خوانش نهجالبلاغه سخن میگفتند. جای سؤال است که در اعتکاف چرا از مراجع و علمای غیرسیاسی حوزه برای سخنرانی دعوت نمیکنند؟ در این اعتکاف، یکی از استادان سیاسی حوزه، درباره اخلاق سخنرانی زیبایی کرد؛ اما در ذهن منِ مخاطب، مدام توییت اخیر سراسر توهین ایشان در تکفیر یک استاد دیگر حوزه میآمد و حرفهای زیبایش رنگ میباخت. یک سخنران دیگر دبیر شورای انقلاب فرهنگی بود که به بحث تمدنسازی اعتکاف و خلوت در جَلوَت پرداخت. داشت از ایرانی صحبت میکرد که من و شما آن را نمیبینیم. در دو، سه دهه اخیر که سنت اعتکاف احیا شده و سال به سال به توسعه آن همت گماشتهاند، مدام از محتوای اصلی فاصله گرفته و بیشتر از قبل تبلیغاتی و نمایشی شده است. محتوای اصلی اعتکاف عبادی است؛ اینکه تبلیغ شود و جوانان و نوجوانان برای شرکت در اعتکاف تشویق شوند، کار خوبی است؛ اما استفاده از آن برای ترمیم مشروعیت، تلاش برای پرکردن مساجد با دانشآموزان و آسیب به فضای خاص معنوی آن، بهتدریج اعتکاف را به یک پروپاگاندای رسمی با یک رویه نازک عبادی تبدیل میکند. سنت نمازجمعه هم از بهترین سنتهای تمدن اسلامی است که برای ارتباط چهره به چهره با مردم و دورهمی عبادی و اجتماعی، مناسبترین شکل را دارد؛ اما با این سنت بزرگ چه کردهایم؟ با نگاه تنگنظرانه جناحی، آن را از نقطه تأثیرگذاری دور کردهایم. امامان جمعه را کارمندانی کردهایم که هر هفته بولتن ارسالی مرکز را بازگو کنند. برای همین میبینیم که در دولت روحانی، مدام از گرانی و تورم میگفتند و همینها در دولت رئیسی، از قطار پیشرفت و فتح قله و گل و بلبل حرف میزنند و کاری هم با بیاعتمادی عمومی ندارند. یک سنت مهم و تأثیرگذار را ناکار کردیم. برای نظام اسلامی افتخار است که بتواند سنتهای مهجور و قدیمی را احیا کند؛ اما سیاسیکردن آن و استفاده بیرویه تبلیغاتی از آن، اعتکاف را هم به یک مراسم رسمی و کمتأثیر تبدیل میکند. لابد نظر مسئولان ارشد درباره سطح مداخله دولتی در مسائل دینی و عبادی هم تسهیلگری باشد؛ اما برخلاف ادعای متولیان امر، در عمل شاهد مداخله ناصحیح و تهدید و تخریب محتوا هستیم. شوربختانه برخی مسئولان ما، عاشق سینهچاک نمایشاند و همه جا را صحنه اختصاصی نمایش خود میدانند. یک پیرمرد روحانی که اعتکاف قدیم در مسجد امام را دیده بود، کلافه بود و میگفت فقط میخواهند مسجد را پر کنند و در تلویزیون نمایش دهند. عالِم دیگری که نزدیک من نشسته بود، میگفت اتفاقا حُسن اعتکاف به این است که انسان بتواند در شلوغی و ازدحام، تمرکز کند و به یاد خدا باشد؛ همان خلوت در جَلوَت. یک بار در صف سحری بودیم و درست کنار صف، جوانی در حال نافله شب، دست خود را جلوی صورتش گرفته بود و با دست دیگر تسبیح میچرخاند و با تضرع و گریه و زاری بلند العفو میگفت. عکاس ستاد اعتکاف هم در حال ثبتوضبط آن لحظه بود. یک بار هم من در قنوت مشغول دعا بودم. چشم باز کردم و عدسی بزرگ دوربینی را در 10سانتیمتری دماغم دیدم که داشت اشکهایم را در عکس خود ثبت رسانهای میکرد! رفتارهای نمایشی برخی مدیران و تربیت یک جریان یا بخشی از جامعه براساس رفتارهای نمایشی، آسیب بزرگ و مهم «دوجامعهای شدن» کشور را پدید آورده. آدمهایی که من در اعتکاف دیدم، نوعا همانهایی هستند که در مساجد، در نمازجمعه، در هیئتهای عزاداری، در راهپیماییها، در راهیان نور و نظایر آن دیده میشوند. فضای گلخانهای در ایتا و بله آنها را بیشتر جدا کرده و متأسفانه روند کلی به سمتی میرود که انگار اقلیتی جدابافته از جامعه اصلی هستند. این گسست ناگوار، آسیبهای بزرگ و خطرناک به دنبال دارد و پشتوانه مردمی نظام را از بین میبرد. تبدیل سنتهای اسلامی مردمی به موج انسانی یکدست و یکشکل، اگرچه خوراک تبلیغات و پروپاگاندای رسانهای را فراهم میآورد؛ اما در این یکسانسازی، قدرت سوژگی از این اقلیت وفادار ستانده میشود. انگار سربازان یک مانور خیابانی هستند که بعدها همین حضور «پرشور و حماسهآفرین» آنان مستند تعریف جامعه و تعیین گرایش «مردم» شود؛ تعریف رسانهزدهای که محصول نمایشهای تودهای است. بهتدریج هم باورمان میشود که واقعا مردم همینها هستند و دیگر نمیتوانیم پایههای از درون خالیشده سیستم را ببینیم و دنبال چاره باشیم.