گفتوگو با داریوش دالوند درباره صنعت تولید انیمیشن در ایران
تنها حوزهای که سنوسال نمیشناسد
قطعا شمایی که عنوان این مطلب را نگاه کردید، در طول سالهای گذشته وقتی برای تماشای انیمیشن گذاشتهاید یا اصلا از طرفداران این حوزه هستید. صنعتی که در دنیا جایگاه ویژهای دارد و تعداد مخاطبان آن در ایران کم نیست. در گفتوگوی پیشرو، پای صحبتهای داریوش دالوند نشستهایم. تهیهکننده و کارگردانی که همراه با دیگر اعضای خانواده، گروهی مستقل و حرفهای تشکیل دادهاند و با ساخت انیمیشنهایی که حرفی برای گفتن دارند، در خارج از مرزها معرف خوبی برای صنعت انیمیشن ایران هستند. شما را به خواندن گفتوگویی که در آن از شرایط این روزهای انیمیشن در ایران، روزهای افتوخیز آن و دیدگاه مخاطب ایرانی به تولیدات این حوزه صحبت کردیم، دعوت میکنم:
قطعا شمایی که عنوان این مطلب را نگاه کردید، در طول سالهای گذشته وقتی برای تماشای انیمیشن گذاشتهاید یا اصلا از طرفداران این حوزه هستید. صنعتی که در دنیا جایگاه ویژهای دارد و تعداد مخاطبان آن در ایران کم نیست. در گفتوگوی پیشرو، پای صحبتهای داریوش دالوند نشستهایم. تهیهکننده و کارگردانی که همراه با دیگر اعضای خانواده، گروهی مستقل و حرفهای تشکیل دادهاند و با ساخت انیمیشنهایی که حرفی برای گفتن دارند، در خارج از مرزها معرف خوبی برای صنعت انیمیشن ایران هستند. شما را به خواندن گفتوگویی که در آن از شرایط این روزهای انیمیشن در ایران، روزهای افتوخیز آن و دیدگاه مخاطب ایرانی به تولیدات این حوزه صحبت کردیم، دعوت میکنم:
بیتردید در حوزه انیمیشن در ایران نام برادران دالوند توجهبرانگیز است و تا به امروز تولیدات ارزشمندی در این زمینه از سوی شما ارائه شده است. علاقهمندم ابتدا از کار خانوادگی و گروهی شما بپرسم. اصلا چرا انیمیشن و چرا کار خانوادگی در این حوزه؟
هیچ برنامه خاصی برای اینکه چرا ما چهار برادر با هم به حوزه انیمیشن وارد شویم، وجود نداشت. علاوه بر اینکه هیچ تخصصی در این حوزه نداشتیم. برادر بزرگتر، کیانوش دالوند که کارگردانی انیمیشن «رستم و سهراب» و «شنگول و منگول» را از او دیدید، یک روز باقی برادرها را جمع کرد. زمانی بود که هرکدام از ما جایی مشغول به کار شده بودیم. مثلا یکی تهران بود، یکی اندیمشک، یکی خرمآباد و... . از پدر و مادر که در بروجرد زندگی میکردند هم دور بودیم. برادر آخر، فرزاد دالوند، هم که از مقطع دبیرستان فارغالتحصیل نشده بود. کیانوش موافق این فاصله نبود و دوست نداشت که پدر و مادر هم از ما دور باشند. پیشنهاد یک کار خانوادگی را مطرح کرد. طرح کیانوش واردشدن به حوزه انیمیشنسازی بود. از همان زمان آموزشدیدن در این حوزه را شروع کردیم و به مرور متوجه شدیم میتوان از آن درآمدی هم کسب کرد. اصلا آن زمان به این موضوع فکر هم نمیکردیم که این کالا میتواند مشتری داشته باشد. حالا تصور کنید در این مسیر چه خون دلها خوردیم تا کارمان به نتیجه برسد.
حوزه انیمیشن طبعا طرفداران زیادی دارد، اما میدانم کشور ما در این زمینه به نسبت کشورهای دیگر راه طولانیتری در پیش دارد. شما که در جریان تغییرات روز انیمیشنسازی هستید، ایران این روزها در این حوزه در چه مرتبهای قرار دارد؟
اگر به پرسش شما محتاطانه پاسخ بدهم، باید بگویم انیمیشن ایران به لحاظ زیرساخت انسانی، نیروی توانمند و استعدادهایی که در این حوزه فعال هستند از یک طرف، و از لحاظ تکنیکی که به آن رسیدهاند از طرف دیگر، درحالحاضر در فهرست 10 انیمیشنساز برتر جهان است و تولیدات ما کاملا قابل رقابت با انیمیشنهای روز جهان است. اما باید به این نکته توجه کنیم که در حوزه زیرساختهای قانونی و حمایتهای لجستیکی که دولت و حکومت میتواند از انیمیشن داشته باشد، 10 کشور آخر جهان در این زمینه هستیم. ما هنوز نمیتوانیم از ویژوال پراپرتی که خلق میکنیم محافظت کنیم. بههمیندلیل، بیشتر از اینکه شرکتها، سرمایهگذارها، تهیهکنندگان و تولیدکنندگان در قالب شرکتها در کشورمان خوب رشد کنند، فقط اشخاص رشد کردند و این اشخاص گاه در خدمت انیمیشن ایران نیستند. به تعبیر خانم دکتر فخریان (مدیرعامل بنیاد انیمیشن): «عدهای از انیمیشنسازان ما مهاجرت کردند و عدهای دیگر به شکل دیگری مهاجرت کردند. در ایران در اتاقی خانهای ساکن هستند، اما برای یک کمپانی یا استودیوی خارجی کار میکنند و این خوب نیست». علت این ماجرا هم این است که متأسفانه در داخل کشور نتوانستیم هیچ وقت برای انیمیشن کاری کنیم که یک جایگاه قانونی تعریفشدهای داشته باشد. هیچ وقت نتوانستیم کاری کنیم که انیمیشن قدرت ابراز خودش را به عنوان یک کالای سنددار داشته باشد. این موارد آسیب میزند به اینکه در قالب سرمایهگذاریهای کلان روی این صنعت فکر کنیم. اگر نتوانید مالکیت خودتان را بهدرستی اعمال کنید و جلوی دزدیدهشدن مالکیت را بگیرید، همه چیز نابود میشود.
آخرین تجربه شما، «شنگول و منگول»، تا به امروز موفقیتهای بینالمللی زیادی به دست آورده. برخورد مخاطبان خارج از ایران با انیمیشنهای ایرانی چطور است؟
به لحاظ تکنیک و قصه، وسواسهایی که در ساخت آهنگ با آهنگسازان خارجی و دوبله انگلیسی داشتیم، تبدیل به یک اثر محبوب و قابل قبول در سطح جهانی شده است. ولی بهعنوان اینکه در جشنوارهها چه بازخوردی داشته، باید بگویم درحالحاضر هم در جشنوارههای مختلف پذیرفته میشود، اما هنوز از اکرانهای خارجی با اطمینان نمیتوانم صحبت کنم و همه چیز در حد جشنواره است. چون هنوز اکران خارجی آنچنانی نداشتهایم.
یکی از نکات جالب توجه آثار شما استفاده از بازیگران مطرح در مقام صداپیشگی آنهاست. برخورد بازیگران ما با این اتفاق که مابازای آن را در انیمیشنهای خارجی زیاد میبینیم، به چه شکل است؟
بسیار تجربه عالی و بینظیری بود. شاید در سالهای دور فضا بهاینصورت نبود. الان متوجه شدیم که اتفاقا بازیگران در این فرایند بسیار همراه بودند. تکتک آنها از شکل کار لذت میبردند. تمامی آنها در دوبله یک انیمیشن سینمایی که در آستان اکران عمومی است تلاش کردند. این اتفاق در فرایند برندسازی برای ما و سرمایهگذاران فیلم به طور اساسی پاسخ داد و واقعا در پخشکردن موارد تبلیغی فیلم و هر اتفاقی که در فضای مجازی و غیرمجازی افتاد، بسیار مؤثر بود. برخورد بازیگران در مقایسه با 15، 20 سال پیش که اولین اتفاقات این حوزه در حال رقمخوردن بود، که فکر میکنم با انیمیشن «جمشید و خورشید» داشت اتفاق میافتاد، درحالحاضر خیلی برخوردها خودمانیتر شده است. احساس میکنم بازیگران از بودن در این موقعیت لذت میبرند و از این بابت خوشحالم.
فکر میکنم این روزها با اطمینان میتوان از این موضوع صحبت کرد که اساسا انیمیشن مختص کودکان و نوجوانان نیست. فکر میکنید در سینمای ایران به لحاظ تولید و اکران چه اتفاقاتی در این حوزه مؤثر خواهد بود؟
برخلاف اینکه در سطح جهان کاملا جا افتاده و انیمیشن ژانر خانواده شده است، یعنی فیلمهای سینمایی که تولید میشوند فیلمهای سینمایی خانواده هستند و از قشر پنج سال تا 80 سال را پوشش میدهد، در داخل کشور ما با وجود اینکه در این سالها روند اصلاحی شکل گرفته و به مرور نگاه مخاطب به سمت این رفته که انیمیشن میتواند یک ژانر خانواده، بزرگسال و جدی باشد، هنوز یک پیشداوری ابتدایی وجود دارد که انیمیشن برای کودک است. این اصلا درست نیست. بسیاری از بزرگسالان آن چیزی را که از «پاندای کونگفو کار» یاد میگیرند، هنوز هم در این سنوسال در هیچ کتابی نخواندهاند. شاید یکی از بهترین روشهای آموزش خانوادهها یا حتی بزرگسالان همین انیمیشنهاست. به نظرم اگر صحبتهای مقامات مختلف، دوستان عزیز دستاندرکار سینما و حتی کارگردانان و تهیهکنندگان صنعت سینمای ما در قسمت سینمای زنده یا لایو ما به این هنر-صنعتِ نهچندان نوظهور که انیمیشن است، مقداری جدیتر شود، خودبهخود در نگاه عموم جامعه اثر مثبت خواهد گذاشت و یک مقدار مقاومتها برای دیدن آثاری که انیمیشن هستند ولی میتوانند توسط تمام اقشار جامعه، تمام ردههای سنی دیده شوند، کمتر خواهد شد و میتوانیم امیدوار باشیم بهزودی انیمیشن همه اقشار جامعه را به سینما بکشاند. ما در «رستم و سهراب» تجربه خوبی داشتیم. درست است که تعداد سینماهای ما زیاد و قابل اعتنا نبود، اما بخش زیادی از مخاطب ما بزرگسال بود. شاید به دلیل کلمه «رستم و سهراب»، ولی برایم جالب بود پیرمردهایی بهتنهایی فیلم را میدیدند که گاهی باورم نمیشد. امیدوارم از این دست موفقیتها باز هم تکرار شود.