نگاهی به مجموعه تحولات سیاست خارجی در سالی که گذشت
سال بلوا
اگرچه تاریخ کشور روزهای پرفرازونشیب کمی به خود ندیده است، اما مجموعه تحولاتی که در سال ۱۴۰۳ بر ایران، منطقه و جهان گذشت، سالی کمسابقه را رقم زد؛ تا جایی که میتوان آن را با تحولات سالهای جنگ تحمیلی یا در برهههای اخیر با سالهای ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱ مقایسه کرد. آنچه در این سال گذشت، بیشتر ناظر بر افزایش تنش مستقیم بین ایران و اسرائیل بود که به اتفاقهای بیسابقهای منجر شد.

عبدالرحمن فتحالهی: اگرچه تاریخ کشور روزهای پرفرازونشیب کمی به خود ندیده است، اما مجموعه تحولاتی که در سال ۱۴۰۳ بر ایران، منطقه و جهان گذشت، سالی کمسابقه را رقم زد؛ تا جایی که میتوان آن را با تحولات سالهای جنگ تحمیلی یا در برهههای اخیر با سالهای ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱ مقایسه کرد. آنچه در این سال گذشت، بیشتر ناظر بر افزایش تنش مستقیم بین ایران و اسرائیل بود که به اتفاقهای بیسابقهای منجر شد.
بهاری که غافلگیرانه آغاز شد
بدون شک باید اذعان کرد عملیات طوفان الاقصی در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهرماه ۱۴۰۲)، سلسلهای از تحولات را به دنبال داشت که دامنه آن به ۱۴۰۳ نیز کشیده شد و در این بین، ۱۳ فروردین (۱۴۰۳) بهمثابه نقطه عطفی عمل کرد که برای اولین بار به درگیری مستقیم بین ایران و اسرائیل منجر شد. در این (روز ۱۳ فروردین) شاهد حمله هوایی اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق بودیم. به گفته حسین اکبری، سفیر جمهوری اسلامی ایران، «جنگندههای اف-۳۵ با شش موشک ساختمان بخش کنسولی سفارت جمهوری اسلامی در دمشق را تخریب کردند که بر اثر آن هفت نفر از نیروهای ایرانی مستقر در این ساختمان به شهادت رسیدند که سردار محمدرضا زاهدی در میان شهدا بود».
یک روز پس از این حمله، نمایندگان کشورهای عضو در شورای امینت سازمان ملل، در نشست اضطراری این شورا، حمله اسرائیل به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق را محکوم کرده و درباره اقدامات تلآویو و آشوبهای بیشتر در منطقه هشدار دادند. تهران هم با مانور روی اصل ۵۱ منشور سازمان ملل و استفاده از «حق دفاع مشروع»، این حمله و کشتهشدن سردار محمدرضا زاهدی را بهمثابه حمله به خاک ایران در نظر گرفت و خبر از واکنش متقابل داد. پس از این حمله و اوجگیری التهاب و تنش در خاورمیانه، رهبری در سخنرانی ۲۲ فروردین، بهجای کلمه «انتقام سخت» از واژه «تنبیه سخت» استفاده کردند. بنابراین در آن مقطع فضای تحلیلی، کارشناسی و رسانهای منطقهای و فرامنطقهای این ارزیابی را داشتند که «دفاع مشروع تهران در قالب واکنش غیرمستقیم و توسط نیروهای محور مقاومت انجام خواهد شد».
در این بین، فرانسه و هند از شهروندان خود خواستند از سفر به ایران و اسرائیل در پی تشدید تنشها خودداری کنند. شرکت لوفتهانزا، شرکت هواپیمایی اتریش و شرکت هواپیمایی استرالیایی کانتاس نیز همه پروازهای خود به ایران را لغو کردند. ۲۵ فروردین نیز اداره فدرال هوانوردی آلمان در ادعای ضدایرانی خود، به خطوط هوایی هشدار داد امکان سرنگونی در آسمان ایران وجود دارد و اشاره کرد سناریوی حمله غیرعمدی با سلاحهای ضدهوایی از سوی جمهوری اسلامی مطرح است. اما در نهایت بهجای حمله نیابتی و غیرمستقیم، تهران برای اولین بار تصمیم گرفت با عملیات «وعده صادق»، واکنش متقابل خود را در قالب حمله موشکی-پهپادی در نیمهشب ۲۵ فروردین ۱۴۰۳ (۱۳ آوریل ۲۰۲۴) انجام دهد. عملیات مذکور توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و با بهکارگیری پهپادهای انتحاری، موشکهای کروز و موشکهای بالستیک انجام شد.
البته عملیات «وعده صادق» پایان کار نبود و شش روز بعد در ساعت ۵:۲۳ بامداد (به وقت رسمی ایران) ۱۹ آوریل ۲۰۲۴
(۳۱ فروردین ۱۴۰۳)، نیروی هوایی اسرائیل تأسیسات پدافند هوایی درون ایران را هدف حمله هوایی قرار داد. بر اساس تصاویر ماهوارهای، طیفی از رسانههای منطقهای و فرامنطقهای ادعا کردند در این حمله هوایی محدود، سامانه راداری پدافند هوایی پایگاه هشتم شکاری ارتش در نزدیکی اصفهان هدف قرار گرفته است. البته رسانههای داخلی از انفجارهای جزئی در نزدیکی اصفهان خبر دادند که در آنجا تأسیسات هستهای، مرکز ساخت پهپاد و پایگاه هوایی بزرگی قرار دارد.
همچنین عنوان شد پهپادهای اسرائیلی که بر فراز منطقه پرواز میکردند، توسط نیروی پدافند هوایی ایران سرنگون شدند. سه مقام ایرانی در مصاحبه با نیویورکتایمز تأیید کردند که اسرائیل در این حمله نقش داشته است. بااینحال مقامات آمریکایی تأیید کردند دستکم سه موشک از هواپیماهای اسرائیلی به ایران اصابت کرده است. نیویورکتایمز نیز در گزارشی نوشت که بر پایه تجزیه و تحلیل تصاویر ماهوارهای، در این حمله به بخشی از سامانه دفاع هوایی «اس-۳۰۰» پایگاه هوایی هشتم شکاری اصفهان آسیب وارد شده است. علیرغم این ادعا، تصریح شد که «هیچ حملهای به تأسیسات هستهای ایران صورت نگرفته است».
همه چیز از ۱۳ فروردین شروع نشد
با توجه به مجموعه تحولات بهار ۱۴۰۳ و مشخصا فروردینماه، علی بیگدلی در گفتوگویی با «شرق» معتقد است «اگرچه حوادث و اتفاقات پس از عملیات طوفان الاقصی در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲) به ۱۴۰۳ سرریز پیدا کرد، اما آنچه حمله ۱۳ فروردین اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق را فراهم کرد، میتواند به اقدامات و تحولات دیگری هم مرتبط باشد». این کارشناس مشخصا به سفر هفتم و هشتم فروردینماه مقامات حماس و جنبش جهاد اسلامی به تهران اشاره میکند که از منظر این تحلیلگر ارشد مسائل خاورمیانه، «تحریک اسرائیل را در پی داشت». در پیوست این نکته، «اسماعیل هنیه، رئیس وقت دفتر سیاسی حماس به تهران آمد و عصر هفتم فروردین با رهبری و هشتم فروردین با سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور سابق دیدار و گفتوگو کرد».
در ادامه تحلیل تحولات بهار ۱۴۰۳ برای «شرق»، بیگدلی این نکته را هم متذکر میشود که «حمله اسرائیل در ۱۳ فروردین به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق، صرفا عملیات وعده صادق را شکل نداد»، بلکه به گفته او «ایران یک بسته ترکیبی از واکنشها را در دستور کار قرار داده بود»؛ همچنان که این مفسر سیاست خارجی یادآور میشود: «تهران سعی کرد به اقداماتی نظیر توقیف کشتیهای نفتی و باری مرتبط با اسرائیل هم دست بزند». اشاره این کارشناس به ماجرای توقیف یک فروند کشتی کانتینربر با نام «MCS Aries» توسط نیروهای ویژه دریایی سپاه در ۲۵ فروردین است که با اجرای عملیات هلیبرن و تخلیه نیرو روی عرشه کشتی در نزدیکی تنگه هرمز انجام شد. گفته میشود این کشتی با پرچم پرتغال متعلق به شرکت Zodiac بود که مالک آن یک سرمایهدار اسرائیلی به نام «ایال اوفر (Eyal Ofer)» است.
معادلات خاورمیانه و حمله شبانه جیشالعدل به راسک و چابهار
فریدون مجلسی هم دیگر کارشناسی بود که در گپوگفتش با «شرق» و ذیل ارزیابی تحولات مربوط به بهار ۱۴۰۳، از منظری متفاوت به تأثیرات مخرب سرریز اتفاقات ناشی از عملیات طوفان الاقصی در سال ۱۴۰۲ ورود میکند و معتقد است: «با وجود آنکه اسرائیل در ۱۳ فروردین، حمله مستقیمی به ساختمان کنسولگری ایران داشت، اما روند تحولات به سمتی پیش رفت که سعی شد با اقدامات موازی، وزن نظامی، امنیتی و دیپلماتیک تهران تحت تأثیر قرار بگیرد». کمااینکه این دیپلمات اسبق کشورمان، «حمله ۱۶ فروردین جیشالعدل» را یادآور میشود که به اذعانش، «بیسابقهترین حمله منتسب به این گروه در مرزهای شرقی کشور» است.
این حمله از دید مفسر ارشد مسائل بینالملل، «تنها به فاصله ۷۲ ساعت بعد از حمله اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق» انجام شد؛ چون به باور این کارشناس، «تصور بر این بود که ایران اکنون در یک وضعیت شکننده و بیثبات برای نوع مواجهه با اسرائیل قرار دارد؛ بنابراین تلاش بر این بود که با این حمله در سیستانوبلوچستان، معادلات وارد سطح دیگری شود».
ضمن آنکه مجلسی میگوید: «چون در آن مقطع زمانی توجه محافل رسانهای، سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک معطوف به حمله اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق و پررنگشدن مواجهه تهران با تلآویو بود، خودبهخود سبب شد فضای تنفسی برای جیشالعدل در مرزهای شرقی کشور به وجود آید تا با این انحراف افکار عمومی، بستر برای انجام این حمله شکل بگیرد». هرچند این کارشناس مسائل بینالملل، ارتباط مستقیمی بین حمله ۱۶ فروردین جیشالعدل به راسک و چابهار با حمله ۱۳ فروردین اسرائیل به سفارت ایران در دمشق نمیبیند، اما از بابت «تأثیر و تأثر این دو حمله» یقین و تأکید دارد که «اقدامات اسرائیل بسترساز حملات جیشالعدل بود».
ارجاع مجلسی به حمله جیشالعدل ناظر بر حملات ۱۶ فروردین این گروه بود که از نیمههای شب به مقرهای نیروهای مسلح شامل سپاه و فراجا در شهرستانهای راسک و چابهار صورت گرفت و همچنین تعدادی از مردم به گروگان گرفته شدند. البته عملیات دستگیری تروریستها و آزادسازی گروگانها تا عصر ۱۶فروردین ادامه داشت. در این حمله، تعدادی از نیروهای مسلح که چند نفر از آنان از برادران اهل سنت بودند، به شهادت رسیدند. سیدمجید میراحمدی، معاون وقت امنیتی-انتظامی وزیر کشور، عصر ۱۶ فروردین ۱۴۰۳ در گفتوگوی زنده تلویزیونی از پایان درگیریها در چابهار و راسک خبر داد و خاطرنشان کرد: «تمامی تروریستها به هلاکت رسیدند و هدف آنها تصرف مقرهای سپاه بود که به هیچکدام از اهدافشان هم نرسیدند».
نقطه عطف دوم در بهار ۱۴۰۳
در ادامه سلسله تحولات بهار ۱۴۰۳، باید اذعان کرد که علاوه بر اتفاق بیسابقه درباره اولین حمله مستقیم ایران و اسرائیل به همدیگر، شاهد نقطه عطف دوم در واپسین روزهای اردیبهشتماه بودیم که در یک حادثه کمسابقه و برای دومین بار در تاریخ جمهوری اسلامی ایران بعد از ترور محمدعلی رجایی، سیدابراهیم رئیسی هم بهعنوان رئیسجمهور کشورمان در ۳۰ اردیبهشت و در یک سانحه هوایی به شهادت رسید. در این سانحه، دولتمردان وقت ایران یعنی حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه، مالک رحمتی، استاندار آذربایجان شرقی، سیدمحمدعلی آلهاشم، امامجمعه تبریز و نماینده ولی فقیه در استان آذربایجان شرقی، سیدمهدی موسوی، رئیس یگان حفاظت رئیسجمهور و سه خلبان بالگرد با نامهای سیدطاهر مصطفوی، محسن دریانوش و بهروز قدیمی نیز به شهادت رسیدند.
در همین زمینه مرکز ارتباطات ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران نخستین گزارش هیئت عالی بررسی ابعاد و علل سانحه بالگرد حامل رئیسجمهور و هیئت همراه را به این شرح منتشر کرد: «بالگرد در مسیر پیشبینیشده از قبل ادامه مسیر داده و از مسیر تعیینشده پروازی خارج نشده است. حدود یکونیم دقیقه قبل از سانحه بالگرد، خلبان بالگرد سانحهدیده با دو بالگرد دیگر گروه پروازی ارتباط برقرار کرده است. آثار اصابت گلوله یا موارد مشابه آن در اجزای باقیمانده بالگرد سانحهدیده مشاهده نشده است. بالگرد سانحهدیده پس از برخورد با ارتفاع، دچار آتشسوزی شده است. به دلیل پیچیدگی منطقه، مهگرفتگی و درجه حرارت پایین، عملیات تجسس به شب کشیده شده و در طول شب نیز استمرار مییابد و در بامداد صبح روز دوشنبه (ساعت پنج صبح) با کمک پرندههای بدون سرنشین (ایرانی) نقطه دقیق محل سانحه مشخص و نیروهای زمینی عملیات تجسس در آن نقطه حضور پیدا میکنند. در مکالمات برج مراقبت با گروه پروازی نیز مورد مشکوکی مشاهده نشده است».
با وجود انتشار این گزارش رسمی، کماکان طیفی از جریانهای سیاسی عمدتا اصولگرا و برخی از نمایندگان مجلس، به مشکوکبودن و عمدیبودن این حادثه اشاره دارند و معتقدند برخی بازیگران منطقهای و فرامنطقهای در سانحه سقوط بالگرد دست داشتهاند و در این بین، جمهوری آذربایجان و اسرائیل، هدف و کانون این اتهامها هستند. بااینحال و در سوی دیگر، ستاد کل نیروهای مسلح کماکان بر عوامل جوی و بدی آبوهوا بهعنوان عامل اصلی این حادثه تأکید دارد و خواستار برخورد با کسانی است که شائبه عمدیبودن این اتفاق را مطرح میکنند.
2 شوک بزرگ بهار سال ۱۴۰۳
در سایه آنچه مطرح شد، سیدجلال ساداتیان بهعنوان دیگر کارشناس در گفتوگویی که با «شرق» دارد، تأکید و تصریح میکند: «بهار ۱۴۰۳ در ادامه تحولات سال ۱۴۰۲ فضایی را به وجود آورد که دامنه آن به تمام سال (۱۴۰۳) کشیده شد»؛ چون به باور سفیر سابق ایران در انگلستان، «علاوه بر اولین حمله مستقیم ایران و اسرائیل به یکدیگر که تبعاتش را در تابستان و پاییز (۱۴۰۳) نشان داد، سانحه سقوط بالگرد حامل سیدابراهیم رئیسی و هیئت همراه، در مقام دو شوک بزرگ عمل کردند». با این تفاوت که از منظر این نماینده ادوار مجلس، «سانحه بالگرد رئیسی در کنار تبعات دیپلماتیک منطقهای و فرامنطقهای، آثار جدی بر روند تحولات سیاسی کشور داشت»؛ چون به گفته او «از یک سو هیچکدام از احزاب و جریانهای سیاسی فرصت و آمادگی برگزاری انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری را در فاصله دو ماه نداشتند و از سوی دیگر، نهایتا دولت چهاردهمی روی کار آمد که اساسا با ادبیات، نگاه و گفتمانی متفاوت و حتی متضاد از دولت رئیسی سعی در تنشزدایی با غرب دارد».
سیدجلال ساداتیان همچنین باور دارد که «در فقدان رئیسجمهور و وزیر امور خارجه، تهران توانست یک مبادله مهم زندانیان را با سوئدیها در خردادماه انجام دهد و این تبادل، مؤید آن است فقدان رئیسی از وزن تهران، حداقل تا بهار ۱۴۰۳ نکاسته بود».
در پیوست گفتههای این تحلیلگر، ۱۵ ژوئن ۲۰۲۴ (۲۶ خرداد ۱۴۰۳)، دولت عمان در مقام میانجیگری موفق شد حمید نوری را در جریان تبادل زندانی با سوئد آزاد کرده و به ایران بازگرداند. همچنین نخستوزیر سوئد اعلام کرد یوهان فلودرس و سعید عزیزی هم در جریان این تبادل زندانی آزاد شدند. البته سفیر پیشین کشورمان، این نکته را هم یادآور میشود که «چهار روز بعد از این تبادل زندانیان، در سیام خرداد ۱۴۰۳، کشور کانادا در نهایت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در فهرست گروههای تروریستی خود قرار داد تا این اقدام نیز تکمیلکننده مجموعه تحولات بهار ۱۴۰۳ باشد».
تابستانی که میدان تحولات شد
همانطور که عنوان شد، دو شوک بزرگ ناشی از حمله ایران و اسرائیل به همدیگر و همچنین شهادت رئیسجمهور در بهار ۱۴۰۳، سلسله تحولاتی را هم در تابستان به وجود آورد. کمااینکه در اولین ماه این فصل و در هشتم تیرماه، انتخابات ریاستجمهوری زودهنگام دوره چهاردهم برگزار شد که سعید جلیلی و مسعود پزشکیان با کسب اکثریت آرا به دور دوم رفتند و در نهایت در ۱۵ تیرماه بود که پزشکیان بهعنوان نهمین رئیسجمهور ایران به قدرت رسید.
در همین راستا، محسن جلیلوند در گفتوگویی با «شرق» و در ارزیابی خود از تحولات تابستان ۱۴۰۳، به تأثیر و اهمیت انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری تیرماه در ایران که پیش از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و پیروزی دونالد ترامپ برگزار شد، اشاره دارد و از دید او، «انتخابات ایران، ریلگذاری تحولات بعدی در تابستان بود». این کارشناس از منظر دیپلماتیک معتقد است: «پیروزی نامزد اصلاحطلبان و جریانهای مستقل و میانهرو یعنی مسعود پزشکیان در انتخابات، پیام نگرانکنندهای را برای اسرائیل و برخی جریانهای رادیکال به همراه داشت» و سبب شد به باور این تحلیلگر، «سلسله حوادثی در ادامه شکل بگیرد تا تهران از منطق مذاکره و تنشزدایی دور شود».
به اذعان جلیلوند، «اساسا حضور برخی چهرهها مانند محمدجواد ظریف بهعنوان فرد کلیدی در حمایت از مسعود پزشکیان و نیز شعار محوری و کانونی جریانهای حامی وی (پزشکیان) برای تنشزدایی، مذاکره و گفتوگو با غرب، موجب شد طیفهای تندرو داخلی، اسرائیل و همچنین رادیکالهای فرامنطقهای، در تکاپو برای تحریک و تهییج تهران و بازگشت به ریل تنش و تقابل باشند». کمااینکه تحلیلگر حوزه بینالملل در تأیید گفته خود، به ترور نافرجام ۲۳ تیرماه دونالد ترامپ در جریان رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری در باتلر پنسیلوانیا اشاره دارد که تنها هشت روز پس از پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات ریاستجمهوری به وقوع پیوست و به گفته او، «سعی شد این ترور گردن ایران انداخته شود».
با چنین قرائتی، جلیلوند اهمیت و تأثیر این اتفاق را آنقدر زیاد میداند که یقین دارد «ترور نافرجام دونالد ترامپ، پیروزی او را در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا تضمین کرد». به همین دلیل است که این کارشناس حوزه سیاست خارجی، «برخی قرائتهای داخلی در ایران درباره نقش و دخالت اسرائیل برای سقوط بالگرد سیدابراهیم رئیسی را از منطق سیاسی و دیپلماتیک دور از واقعیت میداند»؛ چون به ادعای وی، «تداوم دولت رئیسی و جریانهای تندرو حامی او، بهترین فضا و امکان را در اختیار نتانیاهو قرار داده بود تا سلسله تحولات بعدی پس از کنش و واکنش بهار ۱۴۰۳ را به یک جنگ تمامعیار علیه ایران تبدیل کند». این تحلیلگر در ادامه اذعان دارد: «اگر دولت رئیسی ادامه پیدا میکرد، یقینا در ۱۴۰۳، جمهوری اسلامی به تله جنگ میافتاد».
یک ترور به کام تندروها و به نام ایران!
در پیوست تحلیل جلیلوند و در ۱۳ جولای ۲۰۲۴، دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق ایالات متحده و نامزد وقت حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، هنگام سخنرانی در محل برگزاری گردهمایی انتخاباتی در باتلر پنسیلوانیا از اقدام ترور جان سالم به در برد. ترامپ بر اثر برخورد گلوله به گوش راست مجروح شد. عامل تیراندازی، «توماس متیو کروکس»، ۲۰ساله و اهل پارک بتل پنسیلوانیا بود. بااینحال برخی جریانهای سیاسی و رسانهای سعی کردند انگشت اتهام در این ترور را به سمت تهران بچرخانند.
در نهایت هم شاهد صدور کیفرخواست جنایی ثبتشده در دادگاه فدرال منهتن نیویورک بودیم که نشان میدهد به ادعای مقامات آمریکایی، یک فرد ناشناس از جانب ایران در ماه سپتامبر حدفاصل بین ۱۱ شهریور تا ۹ مهر ۱۴۰۳ دستور داده تا برنامهای را برای شناسایی و در نهایت کشتن ترامپ آماده کنند.
دو نفر در رابطه با این کیفرخواست بازداشت شدند. البته در این کیفرخواست به «فرهاد شاکری ساکن ایران، کارلایل ریورا و جاناتان لودهلت ساکن نیویورک» اشاره کردهاند. همزمان کریستوفر ری، رئیس پلیس فدرال آمریکا (افبیآی)، در همان زمان و با انتشار بیانیهای با ادبیات ضدایرانی مدعی شده بود: «اتهامات مطرحشده تلاشهای مستمر ایران برای حمله به شهروندان آمریکایی ازجمله دونالد ترامپ و دیگر رهبران آمریکا و مخالفان جمهوری اسلامی را نشان میدهد».
در تحلیل عمیقتر این ترور ترامپ که به نام ایران تمام شد، جلیلوند اینگونه به «شرق» توضیح میدهد: «از زمان تیراندازی سال ۱۹۸۱ به رونالد ریگان، این نخستین باری بود که رئیسجمهور سابق یا کنونی ایالات متحده در یک سوءقصد مجروح شده و نخستین تیراندازی به یک نامزد فعال ریاستجمهوری از زمان ترور نافرجام جورج والاس در سال ۱۹۷۲ بود. در نتیجه، این حادثه تیراندازی علاوه بر آنکه نشانهای از دوقطبیشدن فضای سیاسی آمریکا بود، در نهایت منجر به همدردی گسترده با ترامپ در رسانههای اجتماعی شد و پیروزی در انتخابات آمریکا را به نفع نامزد جمهوریخواهان تمام کرد».
البته این کارشناس یادآور میشود: «به دنبال ترور ناموفق ترامپ، تئوریهای توطئه نیز در شبکههای اجتماعی همهگیر شد. برخی از چپگرایان مخالف او، بر نمایشیبودن و ساختگیبودن تیراندازی توسط خود ترامپ تأکید داشتند و برخی از حامیان ترامپ نیز مطرح کردند که سرویس مخفی عمدا به دستور کاخ سفید در محافظت از ترامپ کوتاهی کرده است. این فرضیات پس از انتشار پوستری که همزمان پرچم آمریکا، دست مشتکرده ترامپ و آسمان را نشان میداد، قوت گرفت».
تحلیف و ترور در تابستان
در ادامه بازخوانی و تحلیل تحولات مربوط به تابستان ۱۴۰۳، محسن فایضی بهعنوان دیگر کارشناس، در گپوگفت خود با «شرق»، به مراسم تحلیف مسعود پزشکیان و ترور اسماعیل هنیه یک روز پس از آغاز به کار دولت چهاردهم در دهم مرداد اشاره دارد و معتقد است: «نتانیاهو با این ترور سعی کرد مانند حمله ۱۳ فروردین به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق، شرایط برای واکنش متقابل ایران و ورود به جنگ مستقیم با تهران فراهم شود».
اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس که برای حضور در مراسم تحلیف مسعود پزشکیان به تهران سفر کرده بود، در ساعت ۱:۳۷ بامداد ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ به وقت ایران (۳۱ جولای ۲۰۲۴)، به همراه محافظ شخصیاش در محل اقامت خود در پادگان امام علی، وابسته به نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، توسط یک حمله اسرائیل ترور شد. وی چند ساعت پیش از این حمله، در روز سهشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۳، با رهبری دیدار و گفتوگو داشت. در ساعات اولیه، اعلام شد علت مرگ هنیه توسط مقامات ایرانی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دست بررسی است.
در همان ساعات، گزارشهای متفاوتی درباره نحوه کشتهشدن هنیه منتشر شد؛ از یک حمله موشکی تا یک وسیله انفجاری منفجرشده از راه دور که قبلا در محل پنهان شده بود. در نهایت روابطعمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیه شماره ۳ خود درباره ترور اسماعیل هنیه اعلام کرد: «با توجه به تحقیقات و بررسیهای بهعملآمده، این عملیات تروریستی با شلیک پرتابه کوتاهبرد با سر جنگی حدود هفت کیلوگرمی، همراه با انفجار شدید، از خارج محدوده استقراری اقامت میهمانان صورت گرفته است». به دنبال ترور هنیه، مقامات سیاسی ایران ازجمله رهبر انقلاب و سران قوا، بر انتقام و خونخواهی رئیس دفتر سیاسی حماس از اسرائیل تأکید کردند.
بااینحال، این کارشناس ارشد غرب آسیا، در ادامه تحلیل خود یادآور میشود: «جمهوری اسلامی ایران از آن میزان هوشمندی و عقلانیت سیاسی برخوردار بود که در مقطع مردادماه، ترور رئیس دفتر سیاسی حماس را به محلی برای گرفتارشدن در تله جنگ تبدیل نکند»؛ چون به باور فایضی، «دولت جدید در ایران تازه آغاز به کار کرده و هنوز کابینه چهاردهم تشکیل نشده بود. بنابراین بهرغم حتمیبودن پاسخ این ترور، مقامات داخلی تصریح کردند که زمان و مکان این پاسخ توسط ما (ایران) انتخاب میشود».
انفجار پیجرها و جراحت سفیر
علیرغم آنچه عنوان شد، فایضی در تحلیل خود اذعان دارد: «در ادامه تحولات تابستان سال ۱۴۰۳، اسرائیل دست به سلسله اقدامات تحریکآمیز دیگری زد که در نهایت تهران، انجام عملیات وعده صادق ۲ را اجتنابناپذیر دانست»؛ چون به گفته او، «انفجار پیجرها که به زخمیشدن سفیر جمهوری اسلامی ایران در لبنان منجر شد و همچنین ترور سیدحسن نصرالله در پاییز ۱۴۰۳ که شهادت سردار نیلفروشان را هم به دنبال داشت، عملا واکنش ایران را حتمی کرد». پیرو اشارات این کارشناس، در ۱۷ و ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۴ (۲۷ و ۲۸ شهریور ۱۴۰۳)، هزاران پیجر دستی و صدها واکیتاکی که برای استفاده حزبالله لبنان در نظر گرفته شده بود، بهطور همزمان در سراسر لبنان و سوریه در حمله اسرائیل منفجر شدند. تخمین زده میشود چیزی بین پنج تا شش هزار پیجر، واکیتاکی و سایر دستگاههای ارتباطی منفجر شدند.
در این حمله، حداقل ۴۲ نفر ازجمله ۱۲ غیرنظامی کشته و بیش از سه هزار نفر زخمی شدند. این حادثه، بهعنوان بزرگترین نقص امنیتی حزبالله از زمان آغاز درگیری اسرائیل و حزبالله در اکتبر ۲۰۲۳ توصیف شد. مجتبی امانی، سفیر ایران در لبنان، ازجمله افرادی بود که در پی این حملهها زخمی شد. دو نفر از کارکنان سفارت ایران نیز همراه او مجروح شدند. حزبالله لبنان، این حادثه را «بزرگترین نقض امنیتی» در سازمان خود تاکنون خواند. ایرفرانس و لوفتهانزا پروازهای خود به تلآویو، بیروت و تهران را به دلیل وضعیت امنیتی ناشی از انفجار پیجرها متوقف کردند.
به دنبال این حملات، سیانان این تحلیل را داشت که «این عملیات احتمالا برای القای ترس در میان اعضای حزبالله، تضعیف تلاشهای آنها برای استخدام و تضعیف اعتماد به رهبری حزبالله و توانایی آن برای محافظت از پرسنل آن بوده است». اکونومیست در طرح یک تئوری اعلام کرد: «احتمالا بمبهای پیجر مقدمهای برای حمله بزرگتر اسرائیل خواهد بود که هدف آن مختلکردن فرماندهی و ارتباطات حزبالله در آمادهسازی برای تهاجم احتمالی است. نظریه دیگر این است که اسرائیل پیشگیرانه عمل کرد تا از کشف آسیبپذیری حزبالله جلوگیری کند».
اما فایضی در ادامه گفتوگو با «شرق»، هم تحلیل سیانان و هم ارزیابی اکونومیست را چندان نزدیک به واقعیت نمیداند و خاطرنشان میکند: «سلسله حوادث بعدی نشان داد هدف و کانون اصلی این حملات توسط اسرائیل، صرفا تهران بود تا با تحریک جمهوری اسلامی ایران، فضا برای ایجاد جو روانی، هیجانی و احساسی و نهایتا وقوع جنگ تمامعیار به وجود آید». گفتنی است ۳۰ شهریور و به درخواست الجزایر، نشست ویژه شورای امنیت سازمان ملل برگزار شد. در این نشست، فولکر تورک، رئیس کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، اقدامات اسرائیل را مصداق «جنایت جنگی» دانست.
وی در نشست شورای امنیت سازمان ملل، دراینباره تصریح کرد: «استفاده جنگافزاری از وسایل ارتباطی معمولی، نشاندهنده پیشرفت جدیدی در جنگ است و هدف قراردادن هزاران لبنانی با استفاده از پیجرها، بیسیمهای دوطرفه و تجهیزات الکترونیکی، بدون اطلاع آنها، نقض قوانین بینالمللی حقوق بشر است و کسانی که دستور داده و این حملات را انجام دادهاند باید پاسخگو باشند».
پاییز خونین
پس از انفجار پیجرها، پاییز خونین ۱۴۰۳ برای لبنانیها آغاز شد که تبعاتی جدید هم برای ایران به دنبال داشت. نیروی هوایی اسرائیل از ابتدای مهرماه، حملاتی را در سراسر لبنان آغاز کرد که منجر به کشتهشدن هزاران نفر شد. از تاریخ ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۴ (دوم مهر)، اسرائیل در عملیاتی موسوم به «کد پیکان شمالی» (پیکانهای شمال) حدود هزار و ۵۰۰ بار به مواضع حزبالله لبنان حمله کرد. نیروهای دفاعی اسرائیل گزارش دادند که هواپیماهای اسرائیلی هزارو ۶۰۰ سایت حزبالله را هدف قرار دادهاند و موشکهای کروز و همچنین راکتهای دوربرد و کوتاهبرد و پهپادهای تهاجمی را منهدم کردهاند.
بنا بر گزارش وزارت بهداشت لبنان، این حملات حداقل ۵۶۹ نفر ازجمله ۵۰ کودک، ۹۴ زن و چهار پزشک را کشته و دستکم هزارو ۸۳۵ نفر مجروح به جای گذاشته است. این حملات مرگبارترین حمله در لبنان از زمان پایان جنگ داخلی ۱۹۷۵–۱۹۹۰ لبنان بوده و دهها هزار غیرنظامی لبنانی را آواره کرد. البته یکی از اصلیترین دستاوردهای این حملات، ترور فرماندهان مهم حزبالله شامل ابراهیم عقیل، فرمانده یگان رضوان و سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان بود. این حملات و همچنین انفجار پیجرها و بیسیمهای حزبالله لبنان در ۱۷ و ۱۸ سپتامبر و سپس ترور ابراهیم عقیل، فرمانده یگان رضوان، یکی از شدیدترین ضربات به حزبالله توصیف شد که در پاسخ، این گروه (حزبالله)، دهها پهپاد و موشک را به سمت اسرائیل پرتاب کرد که باعث خسارت در ناصره، کریاتشمونا و مناطق دیگر در مرج ابن عامر شد.
شهادت سید مقاومت و معادلات جدید برای تنش مستقیم با تهران
با آغاز حملات هوایی اسرائیل به لبنان از اوایل مهرماه، در نهایت در ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۴ (ششم مهر ۱۴۰۳)، سخنگوی ارتش اسرائیل اعلام کرد نیروی هوایی اسرائیل، مقر اصلی حزبالله در بیروت را با هدف ترور نصرالله حمله قرار داده است. هرچند در ساعات اولیه این خبر، منابع وابسته به حزبالله و همینطور برخی خبرگزاریهای داخلی به رویترز گفته بودند سیدحسن نصرالله زنده است، اما ارتش اسرائیل در روز بعد مدعی شد نصرالله در حمله هوایی به زیرزمین یک ساختمان در ناحیه ضاحیه در جنوب بیروت به شهادت رسیده است که ساعاتی بعد این ادعا از سوی حزبالله نیز تأیید شد.
پیرو تحلیل محسن فایضی، جلال میرزایی نیز بهعنوان دیگر کارشناس در گپوگفت خود با «شرق» و در تحلیل تحولات پاییز ۱۴۰۳ و مشخصا ترور سیدحسن نصرالله بر این باور است: «اسرائیل و شخص بنیامین نتانیاهو با این ترور تلاش داشت معادلات جنگ غزه را به سطح تنش مستقیم با تهران بکشاند تا از این طریق پای آمریکا نیز به معادلات خاورمیانه باز شود». ضمن آنکه به گفته این نماینده ادوار مجلس، «بیبی با ترور دبیرکل حزبالله به دنبال ایجاد فضایی بود که مقدمات پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده آمریکا را فراهم کند». کمااینکه این استاد دانشگاه به تحلیل و نوشتههای توماس فریدمن اشاره میکند که به صراحت عنوان کرده بود: «بنیامین نتانیاهو سعی دارد با اقتضائات جنگ خاورمیانه، تأثیرات مدنظرش را بر انتخابات ریاستجمهوری آمریکا داشته باشد».
در پیوست آنچه میرزایی عنوان کرد و درست چند ماه قبل از ترور سیدحسن نصرالله، توماس فریدمن، ستوننویس مشهور نیویورکتایمز و از چهرههای نزدیک به جو بایدن، در گزارشی بیان کرد: «نتانیاهو در روزهای باقیمانده به انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴ آمریکا، هرچه در توان دارد انجام خواهد داد تا زمینه را برای اوجگیری تنشها در منطقه غرب آسیا فراهم کند و از این رهگذر، شانس ترامپ و جمهوریخواهان را جهت کسب پیروزی در انتخابات آتی آمریکا افزایش دهد».
به بیان سادهتر، فریدمن تأکید کرد: «نتانیاهو یکی از مؤلفههای مرتبط با بقای اسرائیل و خودش را روی کار آمدن مجدد ترامپ در قدرت میداند و در این مسیر، از هماهنگی بالایی با کارزار انتخاباتی ترامپ برخوردار است؛ چراکه سیاست خارجی دموکراتها در سالهای گذشته در غرب آسیا، عمدتا از سوی جمهوریخواهان و البته صهیونیستها، به ناکارآمدی متهم شده است». در ادامه آنچه فریدمن نوشته، «شخص ترامپ نیز بارها تأکید کرده اگر در قدرت بود، جنگ غزه رخ نمیداد و توافق ابراهیم به نحو بهتری پیش میرفت. از اینرو، اوجگیری تنشها در غرب آسیا از سوی اسرائیل، میتواند سیاست دولت بایدن در رابطه با منطقه مذکور را ناکارآمد نشان دهد و این مسئله به نفع ترامپ و جمهوریخواهان است».
شهادت معاون سپاه و قطعیشدن پاسخ تهران
جلال میرزایی در ادامه گپوگفتش با «شرق»، علاوه بر تأثیرات ناشی از شهادت سیدحسن نصرالله و شکلگیری معادلات جدید در منطقه و تحریک تهران، به شهادت معاون عملیات سپاه نیز اشاره دارد که به اعتقادش موجب شد تا «واکنش و پاسخ ایران، ذیل ماده ۵۱ منشور سازمان ملل، تقریبا قطعی شود». در جریان حمله هوایی ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۴ (ششم مهرماه) به مرکز فرماندهی حزبالله در ضاحیه جنوبی، عملیات هوایی هدفمندی توسط اسرائیل و با بمبهای سنگرشکن انجام شد که در پی آن، نهتنها سیدحسن نصرالله، دبیرکل وقت حزبالله، به همراه تعدادی از فرماندهان این گروه شهید شدند، بلکه عباس نیلفروشان، معاون عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و علی کرکی، فرمانده جبهه جنوبی حزبالله نیز از دیگر شهدای این حمله بودند.
این عملیات توسط اسکادران ۱۱۹ «خفاش» نیروی هوایی اسرائیل با استفاده از جنگندههای اف-۱۶آی انجام شد که شامل پرتاب بیش از ۸۰ بمب ازجمله بمبهای سنگرشکن پنج هزار پوندی (دوهزارو۳۰۰ کیلوگرمی) ساخت آمریکا بود تا مرکز فرماندهی که بنا بر گزارشها در زیر زمین قرار داشت، منهدم شود. در این حمله، حداقل ۳۳ نفر دیگر شهید و بیش از ۹۱ نفر زخمی شدند.
جلال میرزایی در ادامه ارزیابی خود به این نکته کلیدی هم اشاره دارد که «در زمان حمله سپتامبر ۲۰۲۴ ارتش اسرائیل به مقر فرماندهی حزبالله و شهادت سردار نیلفروشان، ایالات متحده آمریکا با همراهی قطر و مصر، دور جدیدی از مذاکرات را برای حصول آتشبس در نوار غزه انجام دادند» و به همین واسطه، نماینده ادوار مجلس متذکر میشود: «در آن برهه، از طریق کشورهای منطقهای و فرامنطقهای این پیام به تهران مخابره شد که از پاسخ متقابل به اسرائیل خودداری کرده تا فضای لازم برای آتشبس و تبادل اسرا فراهم شود. بنابراین در فاصله زمانی شهادت اسماعیل هنیه در تهران تا زمان شهادت سیدحسن نصرالله و عباس نیلفروشان، جمهوری اسلامی ایران با صبر استراتژیک و استفادهنکردن از ماده ۵۱ منشور سازمان ملل برای استفاده از حق پاسخگویی، تلاش کرد کارشکنی یا سنگاندازی در مسیر مذاکرات صورت نگیرد».
با وجود نکته یادشده، این استاد دانشگاه چنین تحلیل میکند: «بعد از حمله به مقر فرماندهی حزبالله، تهران تقریبا به این یقین رسید که سلسله اقدامات اسرائیل بعد از ترور هنیه، انفجار پیجرها که جراحت سفیر ایران در لبنان را به دنبال داشت و نیز استفاده از بمبهای سنگرشکن برای شهادت معاون اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی متوقف نخواهد شد، مگر آنکه پاسخی موازنهساز به آن داده شود». البته میرزایی این را هم یادآوری میکند که «تهران تا زمان شکست رسمی و بنبست در مذاکرات آتشبس، به دنبال استفاده از حق پاسخگویی نبود، اما پس از آن ناگزیر از انجام عملیات متقابل بود».
در راستای گفتههای جلال میرزایی، احمد بخشایشاردستانی، در مقام عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دوازدهم، در گفتوگو با «شرق» این مسئله را تأیید میکند که «در فاصله زمانی بین ترور اسماعیل هنیه تا شهادت عباس نیلفروشان و سیدحسن نصرالله، به ایران چندین بار پیام داده شد که از حمله به اسرائیل خودداری کند تا مصریها و قطریها با مدیریت آمریکا بتوانند مذاکرات آتشبس را در غزه به نتیجه برسانند» که در نهایت به گفته این نماینده مجلس دوازدهم، «مذاکرات آتشبس با کارشکنی اسرائیلیها به بنبست رسید».
عملیات وعده صادق ۲ و تلاش تهران برای بازگرداندن موازنه تهدید و موازنه وحشت
در دهم مهرماه (اول اکتبر ۲۰۲۴)، در نهایت ایران عملیات وعده صادق ۲ را انجام داد که دومین حمله موشکی مستقیم به اسرائیل پس از حمله ماه آوریل در جریان جنگ اسرائیل و حماس در سال ۲۰۲۴ بود که احمد بخشایشاردستانی در ادامه گفتوگو با «شرق» این را «تلاش جمهوری اسلامی ایران برای بازگرداندن موازنه تهدید و موازنه وحشت علیه اسرائیل و مدیریت تحولات منطقه پس از شهادت اسماعیل هنیه و سیدحسن نصرالله» توصیف میکند؛ چراکه این حمله «تنها دو ماه بعد از ترور رئیس دفتر سیاسی حماس در محل اقامتش در تهران و پس از شدتیافتن حملات اسرائیل به هسته فرماندهی حزبالله لبنان و چهار روز پس از حمله هوایی به مرکز فرماندهی حزبالله که منجر به شهادت دبیرکل حزبالله، فرمانده جبهه جنوبی حزبالله و معاون عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد، صورت گرفت».
در عملیات وعده صادق ۲، چیزی در حدود ۲۰۰ موشک بالستیک ازجمله موشک هایپرسونیک فتاح و خیبرشکن از مراکزی در حومه تهران، کاشان، تبریز، شیراز و کرمانشاه در حداقل دو موج شلیک شد. نصیرزاده، وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، دراینباره عنوان کرد: «این عملیات کاملا منطبق بر قوانین بینالمللی بود و ما قوانین بینالمللی را هیچوقت زیر پا نمیگذاریم». این حملات که باعث به صدا درآمدن آژیر در مناطقی از اسرائیل شد، در شامگاه اول اکتبر ۲۰۲۴ ساعت حدود ۲۰ تا ۲۱ (۱۰ مهر ۱۴۰۳) با تصویب شورای عالی امنیت ملی و در انتقام ترور اسماعیل هنیه، سیدحسن نصرالله و عباس نیلفروشان انجام شد.
نماینده مجلس دوازدهم در پاسخ به این پرسش که «آیا جمهوری اسلامی ایران چارهای جز تکرار عملیات وعده صادق نداشت و این پاسخ اجتنابناپذیر بود یا تهران میتوانست به شکل دیگری عمل کند؟» برای «شرق» موضوع را چنین تشریح میکند: «دلایل متعددی بر اجتنابناپذیربودن عملیات ایران صحه میگذارد. اولین دلیل این است که رژیم صهیونیستی اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس را بعد از مراسم تحلیف دکتر پزشکیان در تهران ترور کرد و منطقا ایران باید همان زمان به آن پاسخ میداد، اما به دلیل مذاکراتی که برای آتشبس در غزه در جریان بود، از تهران خواستند خویشتنداری نشان دهد و جمهوری اسلامی ایران هم یک خویشتنداری استراتژیک از خود نشان داد. بااینحال، در عمل دیدیم که رژیم صهیونیستی نهتنها از خویشتنداری ایران بهعنوان یک فرصت برای پایاندادن به جنگافروزیهای خود استفاده نکرد، بلکه آن را بهمثابه ضعف و انفعال ایران دانست و همین علت باعث شد گامهای بعدی از انفجار پیجرها گرفته تا ترور فرماندهان، بمباران لبنان و در نهایت شهادت سیدحسن نصرالله را اجرائی کند».
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دوازدهم ادامه داد: « سلسله جنایات اسرائیل تا آنجا گسترش یافت که حتی مستشار عالی جمهوری اسلامی ایران، شهید نیلفروشان را هم ترور کرد. بنابراین تقریبا همه جناحهای سیاسی و در نهایت شورای عالی امنیت ملی به این جمعبندی رسیدند که نمیتوان در این شرایط خویشتنداری استراتژیک را در برابر نتانیاهو ادامه داد و چارهای جز پاسخ به این حملات و تجاوزات وجود نداشت».
اردستانی به لحاظ تکنیکی و تاکتیکی به تبیین عملیات وعده صادق 2 با عملیات قبلی میپردازد و به گفته او «ویدئوهایی که از حمله موشکی منتشر شد، نشان میدهد تعداد بیشتری موشک به داخل خاک اراضی اشغالی اصابت کرده بود و اخبار حاکی از آن است که مناطق مورد هدف، عمدتا پایگاههای نظامی بودهاند. این امر نشان میدهد ایران در این مرحله قصد داشته پاسخ خود را محدود به مناطق نظامی کند و مناطق غیرنظامی را هدف قرار ندهد که در آن صورت میتواند ابعاد جنگ را به طرز درخور توجهی گسترش دهد».
همچنین از دید این تحلیلگر حوزه بینالملل، «این عملیات با عملیات وعده صادق 1، تفاوتهای دیگری هم داشت. در عملیات قبلی، ایران با توجه به هماهنگیهایی که با آمریکاییها داشت، از سطح غافلگیری کمتری برخوردار بود، اما در این عملیات، سطح غافلگیری بیشتر در نظر گرفته شد». ضمن آنکه نماینده مجلس تأکید دارد: «در عملیات قبلی، ایران ابتدا با ارسال پهپادها و برخی موشکها تلاش کرد سامانههای دفاعی اسرائیل و متحدانش را در منطقه درگیر کند و سپس اقدام به حمله موشکی کرد، اما در عملیات اخیر، بهطور مستقیم موشکهای هایپرسونیک فتاح نیز مورد استفاده قرار گرفتند».
2 شهادت در غزه و لبنان
اما اتفاقاتی که به آن اشاره شد، پایان تحولات مهرماه ۱۴۰۳ نبود، بلکه در ادامه، اسرائیل دو نفر از مهمترین چهرههای حزبالله و حماس را به شهادت رساند. نخست، سیدهاشم صفیالدین بود که تقریبا جانشینی او در مقام دبیرکل حزبالله لبنان پس از شهادت سیدحسن نصرالله قطعی شد. وی در سوم اکتبر ۲۰۲۴ (۱۲ مهر ۱۴۰۳) و ۴۸ ساعت بعد از عملیات وعده صادق ۲، در بیروت هدف حمله هوایی اسرائیل قرار گرفت. البته بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در هشتم اکتبر ۲۰۲۴، مدعی ترور او در حملهای به ضاحیه جنوبی بیروت شد، ولی در عصر ۲۳ اکتبر ۲۰۲۴ حزبالله لبنان خبر ترور و شهادت وی را تأیید کرد.
پس از آن هم در ۱۷ اکتبر ۲۰۲۴ (۲۶ مهر ۱۴۰۳) نیروهای ارتش اسرائیل و شاباک گزارش کردند که «یحیی السنوار، رهبر حماس، روز گذشته در جنوب نوار غزه و در درگیری مسلحانه با تیپ ۸۲۸ ام بسلاماچ، در رفح به شهادت رسید». در جریان شهادت وی، گزارش شد که یک پهپاد مجهز به دوربین برای اطمینان از خالیبودن یک ساختمان از نسورهای حماس وارد شد و در نهایت گلولههای تانک به سمت ساختمان شلیک شد. به گفته یکی از سخنگویان ارتش اسرائیل، السنوار در یک ساختمان آسیبدیده بوده است و پیش از شلیک یک تانک به سمت سازه، از ناحیه دست مورد اصابت گلوله قرار گرفت و منجر به شهادت وی شد.
جلال میرزایی هم در تحلیل تحولات بعد از شهادت رهبر حماس، ابتدا به ساکن با ارجاعی به گفته آسوشیتدپرس، شهادت السنوار را یک «نقطه عطف دراماتیک» در جنگ غزه توصیف کرد. البته به گفته این نماینده ادوار مجلس، «برخی رسانهها و فعالان رسانهای به تناقض سخنان مقامات اسرائیلی در حضور السنوار در تونلهای زیرزمینی و سپر انسانی قراردادن گروگانها با حضور او در میان میدان نبرد واکنش نشان دادند و برخی انتشار فیلم لحظات آخر زندگی السنوار را که توسط پهپاد اسرائیلی ضبط شده بود، اشتباه ارتش اسرائیل دانستند که در نهایت موجب ساختن یک اسطوره از السنوار شد».
از دید این استاد دانشگاه «هرچند این احتمال داده میشد که انتشار این فیلم از لحظه شهادت رهبر حماس، با هدف تخریب روحیه نیروهای این گروه (حماس) صورت گرفته باشد»، اما به زعم او «این موضوع انتقادهای رسانهای زیادی را متوجه مقامات اسرائیل کرد و در یک اثربخشی کاملا معکوس، به پررنگترشدن موازنه تهدید علیه اسرائیل کمک کرد».
در همین راستا، برایان کارتر، از مؤسسه مطالعه جنگ نیز در همان مقطع زمانی اذعان کرد «مرگ السنوار مسیر جنگ را تغییر نخواهد داد» و خاطرنشان کرد که «حماس هنوز فرماندهان توانمندی دارد». علاوه بر این، وی معترف بود: «آزادی گروگانها بعید است؛ زیرا حماس میخواهد از آنها در تحت فشار گذاشتن اسرائیل برای خروج کامل از غزه استفاده کند که اتفاقا تحولات روزها و هفتههای بعدی هم بر این موضوع صحه گذاشت». این در حالی بود که بنیامین نتانیاهو، مرگ السنوار را «سرآغاز عصر جدیدی بدون حاکمیت حماس بر غزه» دانست و از مردم غزه خواست «از این فرصت برای رهایی از ظلم آن استفاده کنند» و افزود که «گروگانها در صورت تسلیمشدن و آزادی آنها در امان خواهند بود».
شروع آبان با عملیات «روز توبه»
آبان ۱۴۰۳ برای ایران با حمله متقابل اسرائیل در پاسخ به عملیات وعده صادق ۲ همراه بود. ناگفته نماند که قبلتر و در ۲۷ مهرماه، انتشار و لورفتن دو سند محرمانه اطلاعات خارجی از آژانس امنیت ملی و آژانس اطلاعات مکانی ایالات متحده در کانالهای تلگرامی که مربوط به برنامههای اسرائیل برای انتقام از ایران به دلیل حمله ۱۰ مهر علیه اسرائیل بود، سبب شد این واکنش به تأخیر بیفتد. روزنامه تایمز هند نیز در این زمینه نوشت: «ایران با یک حرکت، نقشه اسرائیل را منهدم کرد». با این وجود، در ۲۶ اکتبر ۲۰۲۴ (پنجم آبان ۱۴۰۳)، اسرائیل سه موج حمله هوایی با نام عملیات «روزهای توبه» به ایران انجام داد. این حملات در طول شب تا سپیدهدم در چند استان ایران ادامه یافت و موجب خسارتهایی به چند مرکز حساس نظامی شد.
گفته شد که اسرائیل چند ساعت پیش از حمله به تهران پیام داد که تنها «اهداف نظامی» در این مرحله مورد حمله قرار خواهند گرفت و به ایران نسبت به واکنش متقابل هشدار داد. در گزارشها آمده که این حمله شامل بیش از صد هواگرد، ازجمله جنگندههای اف-۱۶ فایتینگ فالکن، اف-۱۵ ایگل و اف-۳۵ لایتنینگ ۲ و طیکردن دو هزار کیلومتر (هزارو ۲۰۰ مایل) با استفاده از موشکهای بالستیک هواپایه بود. گزارش شده است که حملهای پیش از آن به سوریه، خطوط دفاعی راداری آن کشور را هدف قرار داده بود.
اگرچه اسرائیل مدعی است برخی از جنگندهها وارد حریم هوایی ایران شدند، اما مقامات رسمی کشور تجاوز به حریم هوایی کشور را رد کردند. ساعاتی بعد هم موج دوم این حملات آغاز شد و شلیک پدافند هوایی ارتش در تهران دیده و شنیده شد. به گفته نیروهای دفاعی اسرائیل، در این حملات، پایگاههای نظامی ایران شامل آتشبارهای پدافند هوایی، یک کارخانه پهپادی و تأسیسات تولید موشک هم هدف حمله قرار گرفتند. البته به نقل از برخی منابع گزارش شد که تأسیسات نظامی در غرب و جنوب غرب تهران و همچنین پایگاههایی در استانهای ایلام و خوزستان مورد حمله قرار گرفتهاند. همچنین چهار نفر از کادر ارتش ایران با نامهای سرگرد جهاندیده، استوار شاهرخیفر، سجاد منصوری و مهدی نقوی و یک نگهبان در جریان تجاوز اسرائیل به شهادت رسیدند.
عملیاتی برای مدیریت تنشدر تحلیل عملیات روز توبه اسرائیل، محمدصالح صدقیان، بهعنوان دیگر کارشناس در گفتوگو با «شرق» ابتدا به ساکن یادآور میشود: «قرار بود اسرائیل در پاسخ به عملیات وعده صادق ۲، حملاتی به تأسیسات زیربنایی، سدها، نیروگاهها و سکوهای نفتی ایران داشته باشد، اما در نهایت عملیات به چند پایگاه نظامی و پدافندی محدود شد که نشان میدهد اسرائیل هم به دنبال تشدید تنش و بروز جنگ تمامعیار با ایران در آن مقطع زمانی نبود».
ضمن آنکه رئیس مرکز عربی مطالعات ایران به حمله همزمان جیشالعدل اشاره دارد که درست مانند تحولات فروردینماه، همزمان با تشدید تنشهای ایران و اسرائیل بود که از منظر این تحلیلگر ارشد مسائل بینالملل، نشان میدهد «مدیریت امنیتی مرزهای شرقی به شکل مستقیمی با تحولات مربوط به اسرائیل در ارتباط است». اشاره این کارشناس به حمله پنجم آبان جیشالعدل به خودروی نیروی انتظامی در گوهرکوه تفتان سیستانوبلوچستان است که به شهادت ۱۰ مأمور منجر شد که چهار نفر از شهدا سرباز بودند.
البته در تحلیل عملیات روز توبه اسرائیل و همسو با ارزیابی صدقیان، مارک استون در تحلیلی در اسکاینیوز معتقد است: «عدم حمله اسرائیل به تأسیسات نفتی و هستهای در ایران نشان داد که فشارهای دولت جو بایدن در آن برهه کاملا مؤثر بوده است». واشنگتنپست نیز مدعی شد: «حملات اسرائیل با هدف به حداقل رساندن تلفات و جلوگیری از تشدید تنش طراحی شده بود».
در تحلیلی شایان توجه، «الستیر کروک»، عضو ارشد بازنشسته سرویس جاسوسی بریتانیا (MI6)، در برنامهای به مجریگری اندرو ناپولیتانو، بیان میکند: «حمله اسرائیل به ایران قرار بوده موج دوم و سومی نیز در پی داشته باشد، اما اسرائیلیها پس از انجام موج اول، دستور به اتمام عملیات دادهاند». وی در پاسخ به این سؤال مجری که «آیا حمله اسرائیل خرابی معناداری برای ایران به بار داشته است؟» با اعلام اینکه «چنین موضوعی صحت ندارد»، تصریح کرد: «قرار بر این بود موج اول حمله، دفاع ضدهوایی را نابود کند تا آنکه هواپیماهای اسرائیلی بتوانند وارد آسمان ایران شده و اهداف از پیش تعیینشده را مورد اصابت قرار دهند، اما ورود به آسمان ایران تنها زمانی میسر میشد که این هواپیماها احساس امنیت کافی را کنند که اینگونه نشد؛
چراکه دفاع ضدهواپیمایی ایران به اندازه کافی در موج اول تضعیف نشد». به گفته کروک، «آنچه به نظر میآید اتفاق افتاده، این است که هواپیماهای اسرائیلی احساس کردند یک سامانه دفاع ضدهوایی ناشناخته روی آنها قفل کرده و در نتیجه آنها را ترسانده و از ادامه عملیات منصرف کرده است». کروک «این مسئله را که یک سامانه دفاع هوایی ناشناخته در استان تهران در حین حمله شناسایی شده است، به نقل از یک منبع اسرائیلی مطرح کرد».
نقطه عطف دیگری در ۱۶ آبان
۱۶ آبان ۱۴۰۳ با اعلام پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری در مقابل کامالا هریس، نامزد حزب دموکرات، همراه بود؛ اتفاقی که موجب شد هفتهها و ماههای پایانی سال ۱۴۰۳ به شکل بسیار پررنگی معطوف به مواجهه یا تعامل تهران-واشنگتن شود؛ تا جایی که هنوز هم گمانهزنی در این رابطه ادامه دارد و محافل رسانهای، کارشناسی و مقامات در این زمینه مواضع و سناریوهای مختلفی را حتی برای سال آتی شمسی مطرح کردهاند.
در نخستین هفته از قطعیشدن پیروزی دونالد ترامپ بهعنوان هفتادوچهارمین رئیسجمهور آمریکا، طیف گستردهای از مقامات فعلی و سابق ایران نسبت به بازگشت او به کاخ سفید پس از چهار سال، اعلام موضع کردند. مسعود پزشکیان، رئیس دولت چهاردهم، در جمع اعضای ستاد خود اعلام کرد برای ایران تفاوتی ندارد که چه کسی در انتخابات آمریکا پیروز شده است» و تأکید کرد که «کشور به قدرت درونی خود متکی است».
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس نیز درباره انتخابات اخیر در ایالات متحده آمریکا تصریح کرد: «بیتردید در شیوه دشمنی افرادی که بهعنوان رئیسجمهور آمریکا انتخاب میشوند، تفاوتهای معناداری وجود دارد، اما نکته اصلی این است که آنچه رفتار دشمن را در قبال ما تعیین میکند، قدرت ملی و رفتار مقتدرانه و هوشمندی جمهوری اسلامی بر اساس رویکرد عقلانیت انقلابی است». عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در صفحه ایکس خود نوشت: «مردم آمریکا تصمیم خود را گرفتهاند و ایران به حق آنها برای انتخاب رئیسجمهور مورد نظرشان احترام میگذارد. مسیر پیشرو نیز یک انتخاب است و این انتخاب، با احترام شروع میشود».
سردار حسین سلامی، فرمانده کل سپاه نیز در مواضعی در قبال پیروزی ترامپ عنوان کرد: «انتخابات اخیر آمریکا ثابت کرد مقاومت غزه حتی میتواند دولت جنگافروز آمریکا را تغییر دهد. دموکراتها همان کسانی بودند که جنگ فلسطین را با همه توان مورد حمایت قرار میدادند، اما در عمل، مردم آمریکا رأی ندادند به کسانی که ماشین کشتار صهیونیستها را تجهیز کردند». محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین و معاون امور راهبردی رئیسجمهور نیز به پیروزی ترامپ واکنش نشان داد و گفت: «ایران تحت تأثیر تهدیدها قرار نخواهد گرفت، اما به احترام توجه میکند». او همچنین ابراز امیدواری کرد که «دولت جدید ترامپ و ونس به وعدههای خود در مورد خودداری از جنگها عمل کنند و درس مهمی را که مردم آمریکا درباره پایاندادن به جنگها و پیشگیری از جنگهای جدید یاد دادهاند، به یاد داشته باشند».
ریلگذار تحولات سال ۱۴۰۴
البته علی بیگدلی در گفتوگوی خود با «شرق» و در ارزیابی پیروزی دونالد ترامپ این تحلیل را دارد که «پیش از تحلیف او و آغاز به کار دولت جدید آمریکا، بازگشت ترامپ به کاخ سفید آثار روانی را در عرصه سیاست خارجی علیه ایران داشت». کمااینکه مفسر حوزه سیاست خارجی به «تحریمهای اواخر مهرماه انگلستان و اتحادیه اروپا علیه کشتیرانی ایران» اشاره میکند و در ادامه نیز «صدور قطعنامه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در آذرماه» را یادآور میشود. بنابراین این استاد دانشگاه، پیروزی دونالد ترامپ را بهمثابه مهمترین نقطه عطف در سیاست خارجی ایران میداند «تا جایی که عمده تحولات روزها و هفتههای پایانی سال ۱۴۰۳ و سالهای بعدی تا پایان دوره دونالد ترامپ به شکل جدی متأثر از معادلات سیاست خارجی خواهد بود».
پیرو اشارات بیگدلی و در ۲۸ مهرماه، اتحادیه اروپا و انگلستان شرکتهای کشتیرانی و همچنین هواپیمایی ایران را به ادعای نقشداشتن تهران در جنگ اوکراین تحریم کردند. در دوم آذرماه نیز قطعنامه پیشنهادی علیه برنامه هستهای ایران، در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی تصویب شد. این قطعنامه که توسط آلمان، انگلیس و فرانسه پیشنهاد و تدوین شده بود، با ۱۹ رأی موافق، ۱۲ رأی ممتنع و سه رأی مخالف به تصویب رسید. روسیه، چین و بورکینافاسو مخالفان این قطعنامه بودند.
با توجه به این اقدامات ضدایرانی از سوی اروپاست که بیگدلی هشدار میدهد: «فضای روانی پس از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا موجب شد اروپاییها هم بسترهای اولیه برای تقابل تمامعیار با ایران را فراهم کنند؛ از تحریم بیسابقه علیه کشتیرانی و شرکتهای هواپیمایی گرفته تا صدور قطعنامه». امری که به اذعان این تحلیلگر، «گامهای اولیه برای فعالکردن مکانیسم ماشه تا پیش از پایان سال ۱۴۰۳ یا در یک سناریوی خوشبینانه تا قبل از مهرماه ۱۴۰۴ (انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ بهعنوان ضامن اجرائی برجام) خواهد بود».
صلح و جنگ در آذر
ادامه آذرماه از یک سو با حصول توافق و اجرای آتشبس بین اسرائیل و حزبالله لبنان در ششم آذرماه همراه بود، اما ۴۸ ساعت بعد و در هشتم آذرماه شاهد آغاز درگیریها در سوریه و مشخصا از حلب بودیم. در این روز حملات به شمال غربی سوریه با ائتلافی از گروههای مخالف سوری به رهبری هیئت تحریرالشام (HTS) به نیروهای ارتش عربی سوریه (SAA) طرفدار دولت در استانهای حلب و ادلب سوریه شروع شد که به شهادت سردار کیومرث پورهاشمی، مستشار نظامی سپاه منجر شد. یک روز بعد نیز نبرد حلب شکل گرفت که به مجموعه درگیریها پس از ورود گروههایی از اپوزیسیون سوریه به رهبری هیئت تحریرالشام در ۲۹ نوامبر ۲۰۲۴ (نهم آذر) به این شهر (حلب) که تحت کنترل ارتش عربی سوریه قرار داشت، ختم شد.
نبرد حلب در روز سوم حمله گسترده شورشیان در سوریه آغاز شد. پس از نبرد طولانیمدت قبلی که در سال ۲۰۱۶ به پایان رسید، این نخستین بار بود که درگیری در شهر آغاز میشد. در نهایت در هشتم دسامبر ۲۰۲۴ (۱۸ آذر)، جمهوری عربی سوریه تحت رهبری بشار اسد، در میان حملات گسترده مخالفان سوری به رهبری هیئت تحریرالشام، بهعنوان بخشی از جنگ داخلی سوریه که از سال ۲۰۱۱ آغاز شد، فروپاشید. گفتنی است که با حمله ائتلافی از گروههای مسلح موسوم به «اتاق عملیات جنوب» به دمشق و در حالی که تلاش میشد بشار اسد را پیدا کنند، گزارشهایی مبنی بر فرار و نیز احتمال سقوط هواپیما حامل رئیسجمهور سابق سوریه منتشر شد. بااینحال، چند روز بعد روسیه متعاقبا گزارش داد که به اسد و خانوادهاش در مسکو پناهندگی سیاسی داده است.
در واکاوی توالی آتشبس بین حزبالله لبنان و اسرائیل و نیز شروع عملیاتهای نظامی در سوریه، فرشید باقریان در گفتوگویی با «شرق»، «ارتباط تنگاتنگ و معناداری بین این دو اتفاق میبیند» و از منظر وی «پس از حملات و بمبارانهای مکرر اسرائیل در لبنان و مشخصا علیه اهداف و مواضع حزبالله، طراحی و اجرای عملیات پیجرها، ترور و حذف بدنه فرماندهان نظامی و ارشد این گروه (حزبالله)، نهایتا شرایطی به وجود آمد که حزبالله لبنان توان بازیگری لازم در لبنان و سوریه را از دست داد».
به باور تحلیلگر ارشد مسائل بینالملل، «همین موضوع فضای لازم را در اختیار ترکیه قرار داد که با خلأ موجود در سوریه و ذیل حمایت مجدد از جریانهای همسو با خود و مشخصا هیئت تحریرالشام، درگیریها را از ادلب آغاز کند» و چون به گفته این مفسر حوزه غرب آسیا، «اصلاحاتی در حوزههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در سوریه به شکل درستی متناسب با خواست مردم انجام نشده بود، مخالفان مسلح توانستند در کمترین زمان ممکن خود را به دمشق برسانند». البته باقریان نکته بسیار کلیدی را هم متذکر میشود: «طبق برخی گزارشهای رسانهای و تحلیلی، طراحی پروژه عملیات نظامی در سوریه با هدف سرنگونی حکومت اسد از همان ماههای اولیه پس از وقوع عملیات طوفان الاقصی در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ انجام شد بود»؛ چون به اذعان این کارشناس، «با شروع جنگ در غزه، تقریبا تمام جریانهای موسوم به محور مقاومت و حتی خود ایران بهشدت درگیر تقابل با اسرائیل بودند و توان و تمرکز برای مدیریت سایر موضوعات را نداشتند».
حمله اسرائیل به سوریه
البته باقریان در سرفصل دیگری از گپوگفت خود با «شرق»، به حملات نظامی همزمان اسرائیل پس از اوجگیری تقابل مخالفان سوری با دولت اسد و همچنین سلسله بمبارانهای بیسابقه اسرائیل پس از سیطره مخالفان بر دمشق اشاره میکند و در تحلیلی عمیقتر معتقد است: «برخلاف ادعای اسرائیل درباره نگرانی از آینده سوریه بهعنوان پارامتر اصلی در بمباران تمام زیرساختهای نظامی و دفاعی این کشور (سوریه)، عملیات گسترده و بیسابقه نیروی هوایی اسرائیل صرفا با هدف ناتوانسازی سوریه و ایجاد منطقه امن پروازی تا ایران است»؛
چون به گفته این تحلیلگر، «در صورت هرگونه حمله مجدد هوایی اسرائیل به خاک ایران، با نابودسازی توان پدافندی، نظامی و دفاعی سوریه و نیز نبود امکانات لازم پدافندی در عراق، تلآویو میتواند به راحتی هرگونه عملیات احتمالی در آینده را از سوریه و عراق تا مرزهای ایران انجام دهد». هرچند این کارشناس مسائل سیاست خارجی، هماهنگی و تقسیم وظایف بین ترکیه و اسرائیل را هم در سوریه خاطرنشان میکند و به واسطه همین هماهنگی، اشغال حدود ۷۰۰ کیلومتر از خاک سوریه توسط اسرائیل را هم دلیل دیگری بر تأیید گفتهها و ارزیابی پیشین خود میداند.
در پیوست گفتههای باقریان و در هشتم دسامبر ۲۰۲۴ (۱۸ آذر)، به دنبال سقوط دمشق و پس از آن سرنگونی رژیم اسد، واحدهای زرهی اسرائیل به سمت منطقه حائل نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل متحد در بین سوریه و بلندیهای جولان اشغالی پیشروی کردند و مناطق اطراف استان قنیطره را با آتش توپخانه هدف قرار دادند. این نخستین بار در ۵۰ سال گذشته بود که نیروهای اسرائیلی، پس از توافق آتشبس ۳۱ می۱۹۷۴ جنگ یوم کیپور، در این منطقه مستقر شدند.
پس از سقوط دمشق، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، مدعی شد «از آنجایی که ارتش عربی سوریه مواضع خود را رها کرده است، پیمان مرزی سال ۱۹۷۴ با سوریه از بین رفته و برای جلوگیری از هرگونه تهدید احتمالی، به ارتش اسرائیل دستور داده تا زمانی که با دولت جدید سوریه به توافق برسند، بهطور موقت کنترل خط مرزی ارغوانی را در دست بگیرد». ارتش اسرائیل در سال ۱۹۷۴ از این خط مرزی خارج شده بود. همچنین اهداف نظامی خاصی از سوی یسرائیل کاتس، وزیر دفاع اسرائیل، در ۹ دسامبر ۲۰۲۴ (۱۹ آذر) به نیروهای دفاعی اسرائیل داده شد که شامل تسلط کامل بر منطقه حائل و مواضع نزدیک و ایجاد یک منطقه امنیتی فراتر از منطقه حائل که عاری از تسلیحات سنگین و زیرساختهای نظامی باشد که این اهداف اعلامی با ادعای جلوگیری از مسیرهای قاچاق اسلحه ایران به لبنان از طریق سوریه از سوی اسرائیل توجیه شد.
بااینحال و بر اساس گزارش دیدبان حقوق بشر سوریه، هواپیماهای جنگی اسرائیل چند پایگاه موشکی ضدهوایی، تأسیسات نظامی و همچنین انبار موشک در مناطق ساحلی در غرب سوریه ازجمله طرطوس را هدف حملات خود قرار دادند. این مرکز (دیدبان حقوق بشر سوریه) که در لندن مستقر است، حملات اسرائیل را «شدیدترین حملات از سال ۲۰۱۲ تاکنون» در طرطوس توصیف کرد. طبق برخی گزارشهای تأییدنشده، انبار تسلیحاتی که هدف قرار گرفته، احتمالا حامل موشکهای زمین به زمین بوده است. چندین غیرنظامی در این حملات کشته و زخمی شدهاند. حملاتی که بهعنوان شدیدترین حملات به سوریه از آغاز تجاوزات اسرائیل توصیف شده است. رسانههای اسرائیلی از این حملات با عنوان «هیروشیما در طرطوس» یاد کردند.
زمستانی برای گرمشدن روابط یخزده
زمستان سال ۱۴۰۳ با خبر آزادی چیچیلیا سالا، خبرنگار ایتالیایی و طرح دوباره شائبه کانال ارتباطی تهران با ایلان ماسک همراه بود. سالا که با ویزای روزنامهنگاری در تهران به سر میبرد، در تاریخ ۱۹ دسامبر ۲۰۲۴ در حین تهیه گزارش دستگیر شد. گفته شده که پس از رایزنیهای دیپلماتهای ایران و ایتالیا، چیچیلیا در تاریخ نوزدهم دیماه آزاد شد. چهار روز پس از آزادی چیچیلیا سالا، محمد عابدینی نجفآبادی، تاجر سوئیسی-ایرانی که ۱۶ دسامبر ۲۰۲۴ در فرودگاه میلانو مالپنسا، به اتهام انتقال فناوریهای کلیدی و حساس از ایالات متحده به ایران، دستگیر شده بود، آزاد شد. در ارزیابی این تبادل زندانیان، جلال میرزایی به «شرق» از نقش و جایگاه چهرههایی مانند ایلان ماسک در دولت دونالد ترامپ میگوید که به زعم این نماینده ادوار مجلس، موجب شده تا در آینده و بیش از پیش توان کسانی همچون ایلان ماسک را مورد توجه قرار داد.
گرهخوردن نام میلیاردر آمریکایی با ایران
ایلان ماسک در مقام مالک شرکتهایی مانند تسلا، اسپیسایکس و شبکه اجتماعی ایکس (توییتر سابق)، مشخصا در پاییز و زمستان سال ۱۴۰۳، نامش با ایران گره خورده است. در حالی اواخر آبانماه انتشار خبر مذاکره و دیدار ایلان ماسک با امیرسعید ایروانی، سفیر ایران در سازمان ملل، به یک حاشیه رسانهای و دیپلماتیک بدل شد که در دیماه نیز برخی گزارشها از نقش دوباره ثروتمندترین فرد جهان در آزادی خبرنگار ایتالیایی از ایران حکایت داشت؛ موضوعی که خود ایلان ماسک هم به نوعی آن را تأیید کرد. در پیوست این نکته، ماسک در شبکه اجتماعی «ایکس» و در پاسخ به یک کاربر که پرسیده بود آیا گزارشها درباره نقش او در آزادی این خبرنگار ایتالیایی درست است؟ صرفا به بیان همین جمله بسنده کرد که «من نقش کوچکی داشتم». اشاره این میلیاردر آمریکایی به آزادی چیچیلیا سالا، خبرنگار ایتالیایی است که اوایل دیماه به اتهام نقض قوانین جمهوری اسلامی در ایران بازداشت و سرانجام ۱۹ دیماه آزاد شد.
پیش از این، روزنامه نیویورکتایمز در گزارش دسامبر ۲۰۲۴ (دی) به نقل از منابع آگاه مدعی شد که ایلان ماسک در تماس با امیرسعید ایروانی، سفیر ایران در سازمان ملل، موجب آزادی این خبرنگار ایتالیایی شده است. این روزنامه آمریکایی در گزارشش مدعی شده بود: «هنگامی که روزنامهنگار ایتالیایی در ماه دسامبر در ایران بازداشت شد، همسرش نگران بود که چیچیلیا سالها در زندان باقی بماند؛ بنابراین در میانه مذاکرات مقامات ایرانی و ایتالیایی بر سر مبادله زندانیان دو طرف، همسر سالا تصمیم گرفت پیامی را از طریق یک واسطه برای فردی که احتمالا میتوانست در این زمینه نقشآفرینی کند، ارسال کند. نام آن فرد ایلان ماسک بود».
نیویورکتایمز در ادامه به گفته دو مقام ایرانی که از شرایط مبادله این زندانی ایتالیایی اطلاع داشتند، چنین نقل میکند: «ماسک در تماس با امیرسعید ایروانی، سفیر ایران در سازمان ملل، به آزادی سالا کمک کرد. این منابع درخواست کردند که اسامی آنها منتشر نشود؛
زیرا در مورد یک موضوع حساس بحث میکنند». علاوه بر رد گفتههای نیویورکتایمز از نقشآفرینی ایلان ماسک در آزادی «سالا» توسط آنتونیو تاجانی، وزیر امور خارجه ایتالیا و نیز اظهار بیاطلاعی جورجیا ملونی، نخستوزیر ایتالیا، در همین رابطه، اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران نیز آن را تکذیب کرد و گزارش روزنامه آمریکایی را «یک داستانسرایی و خیالبافی رسانهای» خواند. با این وجود، فردیناندو نلی فروچی، دیپلمات سابق ایتالیایی، دراینباره میگوید: «محتملترین گزینه آن است که جورجیا ملونی، نخستوزیر ایتالیا، از ناحیه دولت ترامپ نشانهای دریافت کرده است».
این دومین تماس ماسک و ایروانی در چند ماه گذشته است که از سوی وزارت خارجه تکذیب میشود. حدود دو ماه قبل نیز نشریه نیویورکتایمز در گزارشی عنوان کرد ایلان ماسک و امیرسعید ایروانی به مدت یک ساعت در نیویورک دیدار کردند. خبری که اگرچه از سوی ایران تکذیب شد، اما میتواند نقش، جایگاه و نفوذ بالای ماسک در دولت دوم ترامپ را به خوبی روشن کند. با توجه به آنچه عنوان شد و علیرغم تکذیبهای مقامات ایران، ماسک علاوه بر تأیید نقش کوچک خود در ماجرای آزادی خبرنگار ایتالیایی، بر ارتباط غیرمستقیم خود با ایران تأکید دارد.
همچنان که او در پاسخ به توییتی درباره نقش خود در آزادی خبرنگار ایتالیایی عنوان کرد: «من هیچ ارتباطی با ایران نداشتم، فقط برخی پشتیبانیها از طرف ما توصیه شده است». بااینحال اکنون نقشآفرینی توصیهای ایلان ماسک در آزادی سالا و نیز خبرها دال بر دیدار نوامبر ۲۰۲۴ (آبان ۱۴۰۳) با ایروانی، میتواند مؤیدی بر شکلگیری کانال تماس تهران با این میلیاردر آمریکایی باشد که اتفاقا از نگاه تحلیلگری مانند جلال میرزایی «میتواند برای مدیریت هرچه بیشتر و بهتر تعاملات و معادلات پیشروی ایران با دولت دوم دونالد ترامپ مورد استفاده قرار بگیرد».
خروج لبنان از بنبست دوساله سیاسی و معادلات جدید برای ایران
در ادامه تحولات زمستان سال ۱۴۰۳، با انتخاب جوزف عون بهعنوان رئیسجمهور لبنان در ۹ ژانویه ۲۰۲۵ (۲۰ دیماه ۱۴۰۳) معادلات این کشور پس از خروج از بنبست دوساله سیاسی، وارد فضای جدیدی شد. در حالی شرایط خلأ ریاستجمهوری که بیش از دو سال از اکتبر ۲۰۲۲ به طول انجامید، با انتخاب جوزف عون پایان پیدا کرد که برخی تحلیلگران به قدرت رسیدن فرمانده ارتش لبنان را تهدیدی برای آنچه محور مقاومت نامیده میشود، میدانند.
در همین راستا، عون پس از انتخاب بهعنوان رئیسجمهور لبنان، در پیامی متعهد شد قدرت فقط در دستان دولت خواهد بود. او خطاب به نمایندگان پارلمان لبنان گفت که تلاش خواهد کرد تا انحصار حمل سلاح در لبنان در اختیار دولت باشد. خبرگزاری رویترز پیشتر در گزارشی انتخاب رئیسجمهور لبنان را اولین آزمون توازن قدرت در این کشور پس از جنگ اخیر اسرائیل و حزبالله و سرنگونی حکومت بشار اسد در سوریه عنوان کرده بود.
البته مجتبی امانی، سفیر ایران در لبنان، باور دیگری دارد و پس از انتخاب جوزف عون با تشریح نحوه انتخابش به ریاستجمهوری لبنان معتقد است: «جوزف عون در زمان حضور در فرماندهی ارتش، رعایت حزبالله و مقاومت را داشت و خاطره بدی از او درباره حزبالله و جنبش امل وجود ندارد». امانی بنا بر دعوتی که از سفرا شده بود، در جلسه ۹ ژانویه ۲۰۲۵ (۲۰ دیماه ۱۴۰۳) پارلمان لبنان و با دستور کار انتخاب رئیسجمهور حضور داشته و از نزدیک شاهد رأیگیری برای انتخاب رئیسجمهور این کشور بوده است. بنابراین او تصریح کرده بود: «حامیان مقاومت با جوزف عون، صحبتهایی انجام دادند و با او بهنوعی به توافقی رسیدند که مصالح آنها در ریاستجمهوری تعیین شود».
او درباره پیام این توافق به محور مقاومت متذکر میشود: «آمریکا، عربستان و فرانسه تصور میکردند بهتنهایی میتوانند کار را جلو ببرند، اما مشخص شد اینچنین نیست و آنها محتاج توافق با مقاومت هستند و بر اساس توافق، ریاستجمهوری شکل گرفت». سفیر ایران در لبنان این را هم خاطرنشان کرد که «آمریکاییها و اسرائیلیها به دنبال آن بودند تا سمیر جعجع را بهعنوان رئیسجمهور منصوب کنند، اما او آرای چندانی نداشت».
در ادامه آنچه گفته شد، عباس عراقچی نیز به فاصله ساعاتی پس از انتخاب عون و طی مطلبی در شبکه اجتماعی ایکس به زبان عربی، درباره انتخاب جوزف عون نوشت: «ایران از لبنانی باثبات، امن و مستقل، موطن همه لبنانیها و عاری از اشغال و تهدید خارجی حمایت میکند». مسئول سیاست خارجی کشورمان ادامه داد: «مانند گذشته، ما با هر دولتی که نماینده خواستههای مردم لبنان بوده، رفاه آنها را تضمین کند و از حاکمیت، استقلال و تمامیت ارضی لبنان محافظت کند، همکاری خواهیم کرد».
همزمان سفارت ایران در بیروت نیز در پیامی به ژنرال جوزف عون، رئیسجمهور جدید لبنان، تبریک گفت. در پیام سفارت ایران در بیروت آمده است: «برای جنابعالی در مأموریت خود آرزوی موفقیت میکنیم و مشتاق همکاری در راستای تحکیم روابط جمهوری اسلامی ایران و لبنان و همکاری در زمینههای مختلف بهگونهای هستیم که منافع مشترک دو کشور را تأمین کند و موجب ثبات و رفاه ملتهای دو کشور و منطقه شود». جالب اینجاست که «حماس» نیز انتخاب جوزف عون بهعنوان رئیسجمهور جدید لبنان را تبریک گفت.
البته ابوالقاسم دلفی در گپوگفتی که با «شرق» داشت، ارزیابی نهچندان خوشبینانهای از آینده تحولات در لبنان پس از روی کار آمدن جوزف عون و تعیین نخستوزیر و دولت جدید در لبنان دارد؛ چون به باور سفیر اسبق ایران در فرانسه، «سیاست و نگاه دولت جدید لبنان به معنای آن خواهد بود که بیروت به دنبال اجرائیکردن تمام بندهای توافق آتشبس اسرائیل و حزبالله و همچنین عملیاتیکردن قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل است. به این معنا که حزبالله لبنان باید تا پشت رودخانه لیتانی و حتی بیشتر از آن عقبنشینی کند. از همه مهمتر این است که اگر دولت آتی لبنان به دنبال اجرائیکردن مفاد قطعنامه ۱۷۰۱ باشد، علاوه بر عقبنشینی حزبالله تا پشت رودخانه لیتانی، باید زمینه برای خلع سلاح همه گروههای مسلح در لبنان هم فراهم شود».
در یک سناریوی بدبینانهتر، این دیپلمات کشورمان هشدار میدهد: «دولت جدید لبنان صرفا با هدف تقابل با حزبالله و کاهش هرچه بیشتر نفوذ ایران در این کشور (لبنان) به دنبال تعاملات با کشورهای عربی منطقه و غربیها خواهد بود». از سوی دیگر، دلفی اذعان دارد: «یکی از محورهای اصلی دولت جدید لبنان در ماههای آتی، برقراری روابط با هیئت حاکمه جدید در سوریه است و کانون این روابط دیپلماتیک با دمشق، به قطع بیش از پیش حمایتهای ایران به لبنان با توجه به وضعیت جغرافیایی سوریه منجر خواهد شد».
پایان شکننده جنگ
اتفاقات زمستان سال ۱۴۰۳ با حصول توافق آتشبس میان اسرائیل و حماس و پایان جنگ در غزه همراه بود. هرچند طیفی از کارشناسان معتقدند انجام این آتشبس و تبادل اسرا بین دو طرف، لزوما به معنای پایان دائمی جنگ در غزه نخواهد بود؛ چون جریانهای رادیکال اسرائیلی و همچنین برخی از بازیگران در آمریکا به دنبال تحریک دولت ترامپ و ایجاد فضایی برای آغاز درگیریها هستند.
بااینحال و برای دومین بار از ۱۹ ژانویه ۲۰۲۵ (۳۰ دیماه ۱۴۰۳) شاهد اجرای تبادل اسرا و آتشبس بین اسرائیل و حماس بودیم. البته این توافق در پنجم می ۲۰۲۴ و با میانجیگری مصر و قطر تنظیم شد و در ششم می، حماس آن را تأیید کرد. در ۳۱ می، جو بایدن، رئیسجمهور سابق ایالات متحده، این توافق را ارائه و اظهار کرد: «این بسته پیشنهادی اسرائیل است و این پیشنهادها تقریبا یکسان هستند». این پیشنهاد یک ابتکار زنجیرهای است و در سه مرحله انجام میشود که با برقراری یک آتشبس ششهفتهای آغاز شد و سپس با آزادی تمامی اسرائیلیهای درون غزه و در ازای آن رهایی برخی از اسرای فلسطینی، آتشبس دائمی، عقبنشینی اسرائیل از نوار غزه و روند بازسازی طی سه تا پنج سال ادامه مییابد».
آغاز به کار ترامپ
طبق تقویم سیاسی ایالات متحده آمریکا، در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ (اول بهمن ۱۴۰۳)، دونالد ترامپ برای دومین بار پس از انجام مراسم تحلیف به کاخ سفید بازگشت. نکته شایان توجه اینجا بود که ترامپ در سخنرانی مراسم تحلیف به ایران اشاره نکرد. البته بعدتر رئیسجمهور آمریکا درباره ایران با بیان این ادعا که «خوب خواهد بود اگر مسائل با ایران را بتوانیم بدون حمله اسرائیل حل کنیم»، خود را «امیدوار به توافق با تهران» نشان داد.
این در حالی بود که طیفی از ناظران معتقد بودند رئیسجمهور جدید آمریکا در نخستین روز کاری خود، فرمانی مبنی بر احیای کمپین فشار حداکثری را در قبال ایران امضا خواهد کرد. از سوی دیگر و سه روز پس از بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، وی در نخستین سخنرانی خارجی خود برای نشست داووس از سیاست خارجی دولت دومش رونمایی کرد، ولی باز هم اشارهای به ایران نداشت. البته یکی از مهمترین مواضع ترامپ در قبال ایران پس از بازگشت به کاخ سفید، در مصاحبه با فاکسنیوز بود.
ترامپ در مصاحبهای با شبکه فاکسنیوز از اظهارنظر درباره اینکه آیا از حمله پیشدستانه به تأسیسات هستهای ایران حمایت میکند یا خیر، خودداری کرد، اما گفت: «ایران نمیتواند سلاح هستهای داشته باشد». هرچند وی مدعی شد که در پایان دوره اول ریاستجمهوریاش، «یک هفته» تا رسیدن به توافق هستهای با ایران فاصله داشت، اما با ارزیابی از آینده تصریح کرد: «اگر توافقی حاصل شود، راههایی برای اطمینان قطعی از آن وجود دارد و باید ۱۰ بار راستیآزمایی کرد».
روزنامه ترکیهای ینیشفق نیز گزارشی از مصاحبه ترامپ با فاکسنیوز منتشر کرد و نوشت: «رئیسجمهور آمریکا در این گفتوگو اظهار کرد که تنها چیزی که درباره ایران گفتهایم، این است که میخواهم آنها کشور باعظمتی داشته باشند. آنها پتانسیل بالایی دارند، مردم شگفتانگیزی هستند». وی ادامه داد: «تنها چیزی که درباره ایران گفتم این است که آنها نمیتوانند سلاح هستهای داشته باشند؛ اگر آنها یکی داشته باشند، دیگران هم میخواهند داشته باشند و در این صورت همه چیز فاجعه خواهد بود». ترامپ همچنین گفته بود «صادقانه باید بگویم که ایران، داستان متفاوتی دارد».
دونالد ترامپ خواستار توافق درباره برنامه هستهای ایران است
در تحلیل بین خطوط گفتههای رئیسجمهور جدید آمریکا، مؤسسه سیاسی و اقتصادی خاورمیانه در گزارشی با عنوان «سیاست دونالد ترامپ در قبال خاورمیانه» اعتقاد دارد: «او (دونالد ترامپ) بارها اعلام کرده است خواهان تغییر رژیم در تهران نیست و حاضر است درباره برنامه هستهای ایران با این کشور به توافق برسد». در ادامه این گزارش آمده است که پیروزی مجدد دونالد ترامپ در انتخابات، نقطه عطفی در رویکرد سیاست خارجی آمریکا در مواجهه با تشدید و گسترش درگیریها در خاورمیانه است.
در سایه آنچه گفته شد، انتظار میرود با بازگشت به دکترین «اول آمریکا»، دولت جدید به رهبری ترامپ در درجه اول بر سیاستهای مبادلهای، حمایتگرایی تجاری و تغییر شکل روابط جهانی تمرکز کند. مهمترین موضوعات در دستور کار سیاست آمریکا در منطقه، شامل مناقشه نظامی در غزه و لبنان، ادغام اسرائیل در خاورمیانه، تنش در روابط دوجانبه آمریکا و ایران، همکاری با کشورهای حوزه خلیج فارس و تحولات داخلی سوریه پس از فروپاشی رژیم اسد است.
بهعنوان منطقهای که با درگیریهای همواره در جریان شناخته شده است، واقعیتهای کنونی در خاورمیانه از پایان اولین دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ در اوایل سال ۲۰۲۱ بهشدت تغییر کرده است. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در پیام تبریک خود به رئیسجمهور جدید آمریکا اعلام کرد: «بازگشت تاریخی شما به کاخ سفید، آغازی جدید برای آمریکا و تعهد مجدد قدرتمندی به اتحاد بزرگ بین اسرائیل و آمریکاست». با این وجود، چهار سال آینده ترامپ میتواند با آغاز مجدد کمپین فشار حداکثری، اقتصاد ایران را تحت فشار بیشتری قرار دهد. بااینحال، ترامپ بارها اعلام کرده که خواهان تغییر نظام سیاسی در ایران نیست و حاضر است درباره برنامه هستهای ایران به توافق برسد.