۷۵ درصد جمعیت ایران در شهرهای مجاور یا روی نقاط زلزلهخیز ساکن هستند
سکونت روی گسل
حدود 120 گسل فعال اصلی و شناختهشده ایران عمدتا در مرزهای بین کوه و دشتها قرار دارند و حدود 75 درصد از جمعیت ایران در همین نواحی و روی این نواحی یا در نزدیکی گسلهای فعال زندگی میکنند وجود این گسلهای فعال بهویژه در مناطق شهری که جمعیت و زیرساختهای شهری در آن متمرکز شدهاند، بهطور قابلتوجهی خطر وقوع زلزله را افزایش میدهد؛ حتی اگر این گسلها سالهای زیادی فعال نشده باشند. چراکه وقتی مدت طولانی، زلزله بزرگی در امتداد برخی گسلهای فعال مشاهده نشود، نشاندهنده افزایش بالقوه تنش است که میتواند منجر به فعالیت لرزهای قابلتوجهی در آینده شود

مهدی زارع-استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله : حدود 120 گسل فعال اصلی و شناختهشده ایران عمدتا در مرزهای بین کوه و دشتها قرار دارند و حدود 75 درصد از جمعیت ایران در همین نواحی و روی این نواحی یا در نزدیکی گسلهای فعال زندگی میکنند وجود این گسلهای فعال بهویژه در مناطق شهری که جمعیت و زیرساختهای شهری در آن متمرکز شدهاند، بهطور قابلتوجهی خطر وقوع زلزله را افزایش میدهد؛ حتی اگر این گسلها سالهای زیادی فعال نشده باشند. چراکه وقتی مدت طولانی، زلزله بزرگی در امتداد برخی گسلهای فعال مشاهده نشود، نشاندهنده افزایش بالقوه تنش است که میتواند منجر به فعالیت لرزهای قابلتوجهی در آینده شود
در این میان باید گفت که فاصله زمانی تکرار زلزلههای بزرگ در هر منطقه متفاوت است، اما میتواند صدها تا هزاران سال باشد. با این حال باید تأکید کرد که عوامل مختلفی در افزایش مخاطرات زلزله در مناطق مسکونی نزدیک گسل مؤثر است که از جمله آنها میتوان به تراکم بالای جمعیت اشاره کرد که باعث افزایش تلفات و خسارات احتمالی در هنگام زلزله میشود. همچنین کیفیت زیرساخت در بسیاری از ساختمانها بهویژه اگر به قوانین لرزهای مدرن پایبند نباشند آنها را مستعد ریزش میکند. شرایط خاک و بهویژه مناطق دارای خاک نرم میتواند امواج لرزهای را تقویت کرده و شدت لرزش زمین را در مقایسه با مکانهای بیرونزدگی سنگی افزایش دهد؛ مثلا بخشهای جنوبی تهران بهدلیل وجود لایههای نرم خاک میتوانند حرکت زمین را چهار تا 10 برابر مقادیر محاسبهشده روی سنگ تقویت کنند. این منطقه از جمله مناطق مسکونی پرجمعیتی است که روی گسلهای فعال قرار دارد و از ریسکیترین مناطق ایران از نظر خطر زلزله به شمار میآید. همچنین شهرهایی که در نزدیکی پهنههای گسلی فعال ساخته شدهاند به دلیل نزدیکی به فعالیتهای زمینساختی، با خطرات زلزله قابلتوجهی روبهرو هستند.
در هر صورت باید تأکید کرد که درک این مخاطرات، برای آمادگی در برابر سوانح و راهبردهای کاهش ریسک، حیاتی است و مرور تاریخ زلزله در ایران و تخریب گسترده شهرها، اهمیت شهرسازی ایمن را بهخوبی یادآوری میکند.
موانع کاهش ریسک در شهرهای زلزلهخیز
در اینجا باید گفت که مشکلات کاهش ریسک در شهر های ساختهشده روی گسل یا در نزدیکی گسلهای فعال در ایران متعدد هستند:
1. نبود برنامهریزی جامع شهری: یکی از مهمترین چالشها در ایران، نبود برنامهریزی جامع شهری است که ارزیابیهای ریسک لرزهای را شامل شود. بسیاری از شهرها، بهویژه تهران، بدون توجه به پهنههای گسلی فعال، بهسرعت توسعه یافتهاند. این امر منجر به تراکم بالای جمعیت در مناطق آسیبپذیر و افزایش تلفات و خسارات احتمالی در هنگام زلزله شده است.
2. نادیدهگرفتن قوانین و اجرای ناکافی: اگرچه در ایران قوانین ساختمانی با هدف افزایش انعطافپذیری لرزهای وضع شده، اما اجرای آن ناکافی است. بسیاری از سازهها، بهویژه ساختمانهای قدیمیتر که قبل از اجرای قوانین مدرن ساخته شدهاند، استانداردهای لرزهای فعلی را برآورده نمیکنند. فقدان بازرسیهای دقیق و فساد در مکانیسمهای اجرائی اجازه میدهد تا شیوههای ساختوساز ناایمن ادامه پیدا کند.
3. آگاهی و آموزش عمومی محدود: نبود آگاهی عمومی در مورد مخاطرات زلزله، سطح ریسک در کشور را بالا برده است. سطح آگاهی علمی عمومی در ایران حتی در مناطق شهری بزرگ مانند تهران و تبریز همچنان بسیار پایین و بر اساس یک پایش در دهه گذشته در حد 30 درصد در بهترین حالت است.
همچنین برنامههای آموزشی در مورد ایمنی در برابر زلزله ناکافی است و منجر به انبوه جمعیتی میشود که نمیدانند چگونه بهطور مؤثر در هنگام زلزله واکنش نشان دهند یا چگونه خانهها و محله خود را برای چنین رویدادهایی آماده کنند؟
4. محدودیتهای منابع مالی، انسانی و فنی: محدودیتهای مالی مانع از توانایی برای سرمایهگذاری در بهبود زیرساختهای لازم، مقاومسازی ساختمانهای موجود و اجرای کمپینهای آموزشی عمومی میشود. محدودیتهای بودجه اغلب نیازهای فوری را بر استراتژیهای بلندمدت کاهش خطر ریسک، در اولویت قرار میدهد. نیروهای متخصص آموزشدیده نیز امکان جذب پیدا نمیکنند و بسیاری از آنها مهاجرت کردهاند. همچنین با نبود امکانات مالی، خرید تجهیزات هم بسیار محدود میشود.
5. چارچوب نهادی تکهتکه: ساختار اداری مدیریت سوانح در ایران اغلب در میان نهادهای مختلف دولتی در سطوح ملی، استانی و محلی پراکنده است. این تقسیمبندی منجر به همپوشانی مسئولیتها یا ایراد در هماهنگی بینبخشی میشود و اجرای مؤثر راهبردهای کاهش ریسک سوانح را چالشبرانگیز میکند.
6. جمعآوری و پایش ناکافی دادهها: درحالیکه مؤسساتی برای مطالعه فعالیتهای مرتبط با زلزله هستند، اما هنوز نیاز به جمعآوری اطلاعات جامعتر در مورد گسلها، شرایط زمین و آسیبپذیریهای ساختمان در مناطق مختلف وجود دارد. این فقدان داده، برنامهریزی مؤثر و تلاشهای پاسخ را با مشکل مواجه میکند.
7. چالشهای سیاسی و بوروکراتیک: تغییر دولتها و عوضشدن رویکردهای سیاسی بر اولویتبندی طرحهای کاهش ریسک سوانح، اثر میگذارد. موانع بوروکراتیک اجرای سیاستهایی با هدف بهبود آمادگی در برابر زلزله یا مقاومسازی زیرساختها را کند میکند.
8. نگرش فرهنگی نسبت به ریسک: درک عمومی در مورد سوانح طبیعی میتواند بر چگونگی آمادگی مردم برای زلزله اثر بگذارد. در برخی موارد، احساس سرنوشت محتوم یا ناباوری در مورد احتمال وقوع زلزلههای شدید، انگیزه اقدامات پیشگیرانه را کاهش میدهد.
9. آمادگی واکنش اضطراری: طرحهای واکنش اضطراری به تمرینهای منظم برای اطمینان از اثربخشی در رویدادهای واقعی نیاز دارند. این تمرینها در بسیاری از شهرها و حتی در بیشتر مراکز استانهای کشور معمول نیستند. ضمن اینکه لازم است هماهنگی بین خدمات اضطراری مختلف برای افزایش زمان واکنش و کارایی در هنگام وقوع سوانح بهبود یابد.
10. عوامل محیطی: گسترش شهری به مناطق ناپایدار زمینلغزشی یا روانگرایی در هنگام زلزله دامن میزند. همچنین تخریب محیط زیست به دلیل ساختوسازهای بیرویه آسیبپذیری را در هنگام زلزلههای شدید افزایش میدهد.
چه باید کرد؟
برای کاهش این خطرات، یک رویکرد چندوجهی، شامل برنامهریزی شهری، شیوههای مهندسی، سیاستهای عمومی و آمادگی جامعه ضروری است.
در این میان برنامهریزی شهری و مدیریت کاربری زمین نقش مؤثری در به حداقل رساندن خطر زلزله دارد.
مقررات پهنه بندی با اجرای قوانین سختگیرانه، توسعه مسکونی با تراکم بالا را در مناطقی که به دلیل نزدیکی به گسلهای فعال به عنوان پرخطر شناسایی میشوند، محدود میکند.
ایجاد مناطق حریم گسل در اطراف گسلهای فعال که در آن هیچ ساختوسازی مجاز نیست یا فقط میتوان سازههای کمخطر ساخت، گام بعدی است.
تشویق به بهسازی و مقاومسازی ساختمانهای قدیمیتر که قوانین لرزهای فعلی را ندارند برای افزایش انعطافپذیری آنها در برابر زلزله ضروری است.
آییننامهها و ضوابط لرزهای و شیوه های مهندسی برای اجرای قوانین سختگیرانه لرزهای ساختمان در هر ساختوساز جدید حیاتی است.
ساختمانها باید بر اساس استانداردهای لرزهای مدرن طراحی شوند که شرایط زمینشناسی محلی و حرکت زمین مورد انتظار را در نظر بگیرند.
استفاده از مصالح و طرحهایی که به ساختمانها اجازه میدهد انرژی لرزهای را جذب و اتلاف کنند و بهرهگیری از جداسازهای لرزهای میتواند آسیبهای ناشی از زلزله را به میزان قابل توجهی کاهش دهد.
استفاده از پیهای عمیق میتواند به تثبیت سازهها در خاک نرم یا نزدیک خطوط گسل کمک کند.
انعطافپذیری زیرساختها در بهبود انعطافپذیری شهرهای روی گسل بسیار مهم است. در شبکههای حملونقل اطمینان از طراحی جادهها، پلها و تونلها برای مقاومت در برابر نیروهای لرزهای، واکنش اضطراری و تخلیه را در هنگام زلزله تسهیل میکند. در تأسیسات و شریانهای حیاتی، مقاومسازی سیستمهای آب، گاز، برق و ارتباط با اتصالات انعطافپذیر میتواند از اختلالات خدمات پس از حوادث لرزهای جلوگیری کند.
از بعد اجتماعی هم در شهرهای ساختهشده روی گسلهای فعال، آمادگی جامعه و آموزش برنامههای آگاهی و آمادگی عمومی نقش مهمی در کاهش ریسک دارد.
طرحهای واکنش اضطراری و توسعه طرحهای جامع واکنش اضطراری که شامل مسیرهای تخلیه، مکانهای پناهگاه و راهبردهای ارتباطی است.
کمپینهای آموزش عمومی با برگزاری جلسات آموزشی منظم برای ساکنان ضروری است؛ به عنوان مثال مانورهای «بنشین، بپوشان و نگهدار».
مشارکت مردم محلات در طرحهای آمادگی در برابر بلایا، فرهنگ تابآوری را تقویت میکند.
سامانههای هشدار سریع میتواند اطلاعات ارزشمندی را ارائه دهد. گسترش شبکههای لرزهنگاری امکان پایش لحظهای حرکت گسلها را فراهم میکند که میتواند به سامانههای هشدار سریع کمک کند. سیستمهای هشدار پیشهنگام میتواند چند ثانیه قبل از شروع لرزش به ساکنان هشدار دهد و زمان حیاتی را برای افراد فراهم کند تا اقدامات حفاظتی انجام دهند.